معرفی چارچوب‌هایی برای طراحی تجربۀ کاربری

در طراحی تجربۀ کاربری، هر چارچوب (Framework) ساختاری اصلی را برای پشتیبانی و تمرکز روی مشکلی که به دنبال حل‌کردن آن هستید، ارائه می‌دهد. شما می‌توانید Framework را به‌عنوان طرح کلی اجرای یک پروژه در نظر بگیرید.

در حال حاضر چارچوب‌های طراحی UX زیادی وجود دارد و با گذشت زمان، به لطف دنیای تکنولوژی که به‌سرعت در حال تغیـیر است، این فریم‌ورک‌ها تکامل یافته یا منسوخ می‌شوند.

در ادامه به معرفی اجمالی برخی از مرسوم‌ترین این چارچوب‌ها می‌پردازیم.

۱) فرایند طراحی کاربرمحور (User-centered design)

طراحی کاربرمحور یک چارچوب رایج است که در طراحی UX استفاده می‌شود. هر مرحله از این فرایند، بر کاربران و نیازهای آن‌ها متمرکز است. طراحی کاربرمحور یک فرایند تکراری است، به این معنی که طراحان بارها و بارها به مراحل خاصی برمی‌گردند تا طرح‌های خود را اصلاح و بهترین محصول ممکن را برای کاربران موردنظر خود تهیه کنند.

همدلی عمیق با کاربر، ویژگی اصلی فرایند طراحی کاربرمحور است. این موضوع فقط به این معنا نیست که یک محصول برای کاربر چه کاری انجام می‌دهد، بلکه مهم این است که تجربۀ تعامل با محصول، چه احساسی را در کاربر ایجاد می‌کند.

مراحل کلیدی این فرایند به این صورت است:

  • درک کنید که کاربر چگونه محصول را تجربه می‌کند: شما می‌خواهید بدانید که کاربران چگونه با طراحی شما درگیر خواهند شد. درک این امر نیازمند تحقیقات زیادی است؛ مانند مشاهدۀ کاربران هنگام استفاده از محصول و انجام مصاحبه.
  • نیازهای کاربر را مشخص کنید: براساس تحقیقات خود، مشخص کنید که کدام مشکلات کاربر مهم‌تر هستند.
  • راه‌حل ارائه کنید: ایده‌های زیادی برای طرح‌هایی ارائه دهید که می‌توانند مشکلاتی را که شناسایی کرده‌اید، برطرف کنند. سپس، شروع به طراحی واقعی این ایده‌ها کنید!
  • راه‌حل‌هایی را که طراحی کرده‌اید، براساس نیازهای کاربر ارزیابی کنید: از خود بپرسید آیا طرحی که من ارائه کردم مشکل کاربر را حل می‌کند؟ برای پاسخ به این سؤال باید محصولی را که طراحی کرده‌اید با افراد واقعی تست کرده و بازخورد جمع‌آوری کنید.

۲) چهارچوب The five elements of UX design

این چارچوب شامل مراحلی است که طراحان UX، برای تبدیل یک «ایده» به «محصول کارآمد» طی می‌کنند. در ادامه هرکدام از مراحل این چارچوب توضیح داده می‌شود:

  1. لایۀ Strategy: پایین‌ترین لایه در این چارچوب استراتژی است، جایی که شما پایه و اساس اهداف طراحی خود را قرار می‌دهید. این اهداف براساس نیازهای کاربر و اهداف تجاری برای محصول، تعیین می‌شوند.
  2. لایۀ Scope: لایۀ بعدی Scope است، جایی که «نوع محصولی» را که می‌خواهید بسازید، تعیین می‌کنید. در این مرحله، ویژگی‌ها و محتوایی را که می‌خواهید در محصول بگنجانید، مشخص می‌کنید.
  3. لایۀ Structure: در این لایه، نحوۀ سازمان‌دهی طراحی خود و نحوۀ تعامل کاربران با محصول را تعیین می‌کنید.
  4. لایۀ Skeleton: اسکلت، چیدمان محصول است. درست همان‌طور که چیدمان استخوان‌های ما به پوست ما شکل می‌دهد، لایۀ اسکلت، جزئیات نحوۀعملکرد طراحی شما را نشان می‌دهد و مانند یک اسکلت، کاربران مستقیماً عملکرد درونی آن را نمی‌بینند.
  5. لایۀ Surface: لایۀ بالایی، نمایانگر ظاهر محصول برای کاربر است. این سطح، رابطی است که کاربران مشاهده می‌کنند و با آن تعامل دارند. به این سطح به‌عنوان لباسی که می‌پوشید و برای دنیای بیرون قابل مشاهده است فکر کنید.

۳) فرایند Design thinking

فرایند Design thinking یک رویکرد کاربرمحور برای حل مسئله است. این فرایند به طراحان کمک می‌کند تا راه‌حل‌هایی ایجاد کنند که به یک مشکل واقعی کاربر رسیدگی کنند و کاربردی و مقرون‌به‌صرفه باشند. این فرایند شامل پنج مرحله است:

  • در مرحلۀ همدلی، هدف درک نیازهای کاربران و نحوۀ تفکر و احساس کاربران است. این مرحله شامل تعداد زیادی از user research ها، مانند انجام نظرسنجی، مصاحبه و جلسات مشاهده است؛ بنابراین شما می‌توانید تصویر واضحی از کاربران خود و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو هستند، به دست آورید.
  • در مرحلۀ تعریف، براساس یافته‌های تحقیقاتی مرحلۀ قبل، مشکل یا نیازی از کاربر را که طراحی شما قرار است آن را برطرف کند، به‌طور واضح تعریف می‌کنید. این کار تیم شما را به‌سمت یک هدف روشن برای طراحی محصول سوق می‌دهد.
  • بعد از تعریف مشکل کاربر، نوبت به مرحلۀ ایده‌پردازی می‌رسد. در طول ایده‌پردازی، تیم شما راه‌حل‌هایی را برای مشکلی که شما تعریف کرده‌اید، ارائه می‌کند. هدف ایده‌پردازی این است که تاحدامکان راه‌حل‌های بیشتری برای طراحی ارائه دهیم.
  • هنگامی که ایده‌ای، برای حل مشکلِ تعریف‌شده دارید، آمادۀ ورود به فاز طراحی نمونۀ اولیه هستید. نمونۀ اولیه یک مدل اولیه از محصول است که عملکرد آن را نشان می‌دهد. ایجاد نمونه‌های اولیه به تیم شما کمک می‌کند تا بدانید محصول واقعاً به چه شکلی است و کاربران چگونه محصول را تجربه خواهند کرد.
  • درنهایت، با دردست‌داشتن نمونۀ اولیه می‌توانید طرح‌های خود را با کاربران تست کنید. در طول مرحلۀ آزمایش، کاربران قبل از اینکه محصول پیاده‌سازی شود و برای عموم عرضه گردد، بازخوردی دربارۀ طرح‌های شما ارائه می‌کنند که شما می‌توانید از این بازخورد برای ایجاد تغییرات و بهبود در طرح‌های خود، هر چند بار که نیاز دارید، استفاده کنید.

بسته به بازخورد مرحلۀ آخر، ممکن است لازم باشد به ابتدای این فرایند برگردید، ایده‌های جدیدی برای راه‌حل‌ها ارائه دهید یا نمونه‌های اولیۀ جدیدی ایجاد کنید. درنهایت، هدف این فرایند، مانند هر چارچوب طراحی دیگری، اجرا و عرضۀ طرح شماست.

۴) چارچوب Lean UX

فرایند Lean UX بر کاهش زمان و منابع تلف‌شده و همچنینتولید محصول قابل اجرا در اسرع وقت تمرکز دارد. تیم‌ها در این چارچوب معمولاً عملکردی متقابل دارند؛ به این معنا که اعضای تیم‌هایی مانند مهندسان و محققان UX در کنار هم کار خواهند کرد.

این فرایند شامل سه مرحله است:

مرحلۀ Think: مشکلاتی را که کاربران تجربه می‌کنند و همچنین چگونگی حل این مشکلات از طریق محصول خود را بررسی کنید. این مرحله تماماً درمورد جمع‌آوری تحقیقات است؛ بنابراین می‌توانید ایدۀ مشخصی از اینکه محصول برای چه کسانی طراحی شده است و چگونه به آن‌ها کمک می‌کند، تعریف کنید.

مرحلۀ Make: طراحی محصول را با رسم وایرفریم‌ها و نمونه‌های اولیه شروع کنید. شما می‌توانید یک نمونۀ اولیۀ ساده از طرح خود را تولید کنید تا با مخاطبان هدف آن را تست کنید. آماده باشید که به عقب برگردید و با جمع‌آوری بازخورد، نمونۀ اولیۀ خود را بهبود ببخشید!

مرحلۀ Check: بررسی کنید که کاربران چگونه به طراحی شما واکنش نشان می‌دهند و بازخورد سهام‌داران پروژه را جمع‌آوری کنید. بر این اساس، در طرح‌های خود تغییراتی ایجاد کنید و در صورت لزوم، سه مرحله را دوباره تکرار کنید.

۵) دبل دایموند

دبل دایموند یک فرایند UX سنتی‌تر است که طراحی UX را به دو مرحلۀ اصلی (یا «الماس») تقسیم می‌کند: تحقیق و طراحی.

هر فاز دو مرحله دارد، درنتیجه درمجموع این فرایند شامل چهار مرحلۀ زیر است:

  1. پیدا‌کردن مشکل: شامل جمع‌آوری اطلاعات درمورد مشکلات احتمالی است که کاربران با آن مواجه هستند
  2. تعریف‌کردن مشکل: داده‌ها را فیلتر کنید و روی مشکل اصلی که محصولتان قصد حل آن را دارد، تمرکز کنید.
  3. ایجاد راه‌حل برای مشکل: طراحی محصول خود را شروع کنید. در این مرحله می‌توانید وایرفریم‌ها و نمونه‌های اولیه از محصول خود را تهیه کنید.
  4. ارائۀ محصول: محصول خود را بررسی و تست کنید تا برای عرضه آماده شود.