دوستان ممنون که بودید ولی من دیگه تو ویرگول قرار نیست چیزی بذارم و اکانتم قراره برای همیشه خاک بخوره روز خوش!
صدای جیغت رنگ قرمز می دهد.
داشتن بازی میکردن...
دخترک همنطور با چشمانی بسته با دوستانش جنگ بالشی می کردن...
دخترک دیگر صدای خنده نمی شنید و فقط صدای جیغ از درد می شنید و بعد...
...سکوت ...
احساس می کرد مایع لزج و گرمی روی دستان و لباس هایش است...
چشماشو باز کرد...
نور یهویی اذیتش می کرد...
وقتی به نور عادت کرد دیدش...
جنازه ی دوستاش رو دید...
دخترک جیغ می کشید و گریه می کرد ...ولی با دیدن برق ناگهانی از داخل درز بالشتی که در دستاش بود ساکت شد...
بالش را باز کرد و با وحشت به چیزی که داخلش بود نگاه کرد...
چاقو درسته او دوستانش را ناخواسته کشته بود...شوکه بود ... صدای خنده ی زنی توجهش را جلب کرد...
و بعد ...
سیاهی...
گزارشکر:در شب گذشته با جسد چند دختر را در خانه ای پیدا کردیم و همه ی آنها با ضرب مرده بودند. یکی از دختر ها گردنش به طرز فجیعی شکسته ... دلیل مرگشان نا معلوم بوده... رییس پلیســــ
تلوزیون خاموش شد و روی صفحه نوشته امد با این عنوان
(نفر بعدی تویی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گرگ و میش شب،قطرات خون
مطلبی دیگر از این انتشارات
گمشده در افکار شوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
سکوتی پر از درد