مدیر واحد آموزش مرکز مطالعات سفرنامه
قمر و عجیب؛ سفر به سرزمینهای غریب
قمر دوست داشت شبیه اسمش زندگی کند. دلش میخواست بتواند دور زمین بچرخد. به هر گوشه و کناری سرک بکشد. عاقبت، همین کار را هم کرد. قمر درست مانند اسمش زندگی کرد. تا جایی که توان داشت به سفر رفت. شهرهای مختلف را از هند و مصر و عربستان دید. با مردمان جدید آشنا شد و دوستهای جدید پیدا کرد. کنجکاوی قمر را به جلو حرکت میداد. نمیگذاشت لحظهای سر جای خودش بشیند.
داستان کتاب «سفر به سرزمینهای غریب» از یک روستای کوچک نفرین شده شروع میشود. از روستایی که پنجاه سال است هیچ دختری در آن به دنیا نیامده است. اما دست قضا، قمر در کوهپایه همین روستا به دنیا میآید و چندین سال هم آنجا زندگی میکند. قمر داستان سفرهایش را از همین روستا شروع میکند. همین روستای کوچک و مردم عجیب و غریبش، او را به حرکت مجبور میکنند.
«سفر به سرزمینهای غریب» حسی شبیه به کتابهای هزار و یک شب و ماجراهای سندباد دارد. وقتی کتاب را میخوانی انگار پیرزنی دارد برایت از افسانههای باورنکردنی میگوید. سونیا نمر، نویسنده این سفرنامه خیالی، یک فانتزی شرقی را به تصویر میکشد. او میخواهد یک الگوی جدید از دختران نترس و جسور بسازد که به هیچ فرصتی نه نمیگوید. خانم نمر میخواهد نسلی از دختران بسازد، که بعدهها اگر فرزندانشان از آنها بپرسند چه ماجراجوهایی را از سر گذراندی؟ بتوانند قصهای دراز تعریف کنند که آن سرش ناپیداست.
سونیا نمر قصههایش را از دل زندگی مردمش و از خاطرههای آنها بیرون میکشد. به خاطر همین، قهرمان قصهاش به جای اینکه شبیه شخصیتهای فیلمها یا شبیه سفرنامههایی باشد که میشناسیم، شبیه مادرها و مادربزرگهاست. مادربزرگهایی که شیطنت و کودکی در آنها هنوز زنده است.
باز هم باید از نشر اطراف برای انتخاب این کتاب و معرفی کردنش به نوجوانان تشکر کرد. «سفر به سرزمین غریب» قصهای است پر از امید، حرکت و سرزندگی برای نوجوانها.
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمین ما؛ درباره کتاب «طوفان مهیب»
مطلبی دیگر از این انتشارات
وطن من کجاست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک ژاپنی در ایران