قدمت دقیق مصحف جلدسیَهِ شاهیوند: قرآنی مخطوط از عصر قاجار / محمد حسن‌پور گوهری

محمد حسن‌پور گوهری : محوریت مؤکد دین اسلام بر وحیانیت قرآن حکیم، مبیّن اهمیت کلام وحی و مشوق ترویج کتابت و طباعت آیات الهی توسط مسلمانان در طول تاریخ بوده است. امروزه قِسمی وسیع از میراث مکتوب اسلامی مشتمل بر مخطوطات کثیر قرآن کریم است که تحت تحقیقات محققانِ متخصص، بررسی و بازشناسی می‌شوند. علی‌رغم حضور محفوظِ بسیاری از نسخه‌های خطیِ قرآن مجید در موزه‌های ملی و کتابخانه‌های بزرگ کشور، حفظ و ضبط بعضی نسَخ قرآن در نقاط متفرقِ مناطق مختلفِ ایران با تملک افراد محلی بوده است. مختصر حاضر نیز مختص تذکر قدمت دقیق یک مصحف مشهور محلی و رد انتساب غلط آن به عصر صفوی است.

برخلاف وفور فعلیِ طبع مَصاحِف، کسب و کشف مخطوط مقدس دینی در وضع قلت و فقدانِ قرآن کریم میان ایلات و دهات قدیم، مسبب تضاعفِ قداستِ نسخ در اذهان عوام‌الناس بوده و متأثر از همان ذهنیت خاص، عقایدی مغایر قدمت و ماهیت حقیقی هر مصحف در افواه عوام متداول می‌شده است. نظر به لزوم اطلاع صحیح محققان از هویت و سابقۀ این قبیل نسخه‌های مغمور و ایضاً، تنویر ضمنیِ افکار عمومی نسبت به آن‌ها، مجمل حاضر نیز مختص معرفی اجمالیِ دست‌نویسی کهن از قرآن علیم در یکی از نواحی غربی ایران با تأکید بر تاریخ کتابت آن است. لازم‌الذکر است که تابه‌حال توصیف دقیق و مفصلی از قدمت و خصوصیات و جزئیات این نسخه ارائه نشده است. فلذا اگر متعاقب مقال حاضر مقدمات حصول کامل مخطوط مزبور میسر گردد، شرح نسخه‌شناسی آن را اختصاصاً در یک مقاله خواهم نگاشت.

در یکی از منازل روستای دَرمَره (به لکی: dærmæræ)، واقع در بخش شاهیوند از توابع شهرستان چِگِنی در استان لرستان، نسخه‌ای بی‌ترجمه از قرآن کلیم محفوظ است که با تسمیۀ بامسمای جلدسیاه (در لکی: جَڵ‌سێ، jælsê) شهرت دارد. جلدسیَه تحت حفاظتِ توأم با احتیاطِ صاحبانی است که نسلِ سَلَفِ ایشان کاشف آن مصحف بوده‌اند. مخطوط مذکور حرمت خاصی بین عموم افراد ایل بزرگ شاهیوند دارد و حکایات فراوانی از کرامات و معجزات آن در شفاهیات این مردم رواج داشته است؛ به‌حدی که اغلب با عباراتی متضمن وِردِ «وَ جَڵ‌سێ (væ jælsê)» فقط بدان قسم می‌خورند و ضمن زیارت مکرر آن از جلدسیه حاجت می‌طلبند و گاه حتی توفیق روزمرۀ خود را مدیون نظر و قوۀ ماورایی آن می‌دانند. این قبیل معتقدات واضحاً مغایر عقیدۀ اصیل اسلامی مبنی بر وحدانیت کلام وحی و قداست یکسان نسخ خطی و طبعی قرآن است که البته، در میان شیعیان بعضی مناطق دیگر نیز شایع بوده است.

اقوال وافری از افواه عوامْ مسموع راقم سطور حاضر طی مسافرت به بخش شاهیوند بوده که از جمله، دو ادعای هبوطِ مصحف از غیب و انتساب دست‌خط آن به رابعِ ائمۀ اثناعشریه (ع) در عین اعجاب، با بحث قدمت نسخه مرتبط‌اند. بدیهی است که جهت تشخیص و تعیین عمر جلدسیه باید از این اقوال ثقیلِ عامیانه صرف‌نظر نمود؛ زیرا چنین توصیل عجیبی در تضاد بارز با خط و سبک نسخه است. مع‌الوصف، علی‌رغم ثبت تاریخ کتابت توسط کاتب که در خاتمۀ صفحۀ محتویِ مُعَوَّذۀ دوم قرآن عظیم (سورۀ مبارکۀ ناس) مندرج است، تا کنون قولی دقیق و متفق از قدمت مصحف بیان نشده است. برخی با تخمین قدمت به سیصد تا پانصد سال قبل، جلدسیه را به دورۀ صفویه منتسب کرده‌اند. عده‌ای نیز احتمالاً جهت اثبات انتساب آن به سیدالساجدین، عمر آن را هزار و اندی سال پنداشته‌اند. علی‌ای‌حال، من تردید ندارم که این وضعیت مشوش، ناشی از ناآشنایی مدعیانِ عامی با زبان عربی و نسخه‌های کهن خطی و در نتیجه صعوبت قرائت تاریخ کتابت جلدسیه بوده است.

ملاحظۀ دقیق تاریخ مشهود در انتهای جلدسیه، مبیّن قدمت قطعی آن است. کاتب بدون ذکر اسم خود در این موضع، ضمن نعت نبی اکرم (ص) و حمد باری‌تعالی، تاریخ اتمام استنساخ را «روز چهارشنبه پانزدهم جمادی‌الثانی سال ۱۲۴۸ هجری قمری» قید کرده است؛ کذا: «صدق الله العظيم وصدق رسوله النبي الكريم ونحن على ذلك من الشاهدين والشاكرين والحمد للّه رب العالمين قد فرغ من تسويد كلام الله المجيد والقرآن الحميد في يوم [ال]اربع[اء] خامس عشر [من] شهر جمادي الثاني من شهور السنة ثمانية و اربعون [اصح: اربعين] ومأتين بعد الألف من الهجرة النبوية المصطفوية.»

فلذا مصحف جلدسیه قرآنی است با تاریخ مشخص و دقیق که در عصر قاجاریه، مقارن ایام حکومت سلطان فتحعلی شاه قاجار (متوفای ۱۲۵۰ق) کتابت شده بوده است. نَفسِ مصحف موثق‌ترین مَنبعِ مرجَع جهت رد مدعای غلط افراد مختلفی است که بدون تخصص خاص و ارائۀ ادلۀ محکم، آن را به دورۀ حاکمیت صفویان منتسب کرده‌اند. ابطال ادعای کتابت مخطوط توسط امام سجاد (ع) نیز از احتسابِ اختلافِ سنواتِ مابین ممات زین‌العابدین در اواخر قرن اول هجری قمری تا کتابت جلدسیه در اواخر نیمۀ نخست سدۀ سیزده، متقن و مبرهن است؛ زیرا جلدسیه قدمتی قریب دو قرن دارد و کذب محض مدعای مذکور بدیهی است. فتأمل!

(۱۴۰۲/۰۸/۰۴)