جشن منتظران هوشیدر [منجی دین زرتشتی]

دختر بلوچ با لباس زیبای محلی
دختر بلوچ با لباس زیبای محلی


دکتر علی نیکویی


جشن منتظران هوشیدر از سری جشن‌های زرتشتی است و بیشتر در منطقه‌ی سیستان و بلوچستان کنار دریاچه‌ی هامون برپا می‌شود؛ این مراسم مربوط است منجی آخرالزمان است که یکی از اصول اعتقادی دین زرتشتیان می‌باشد.

زرتشتیان بر این باورند که تاریخ جهان دوازده‌هزار سال به طول می‌کشد و آن را به چهار دوره‌ی سه‌هزار ساله تقسیم می‌کنند و دوره‌ی آخر خود به چهار دوره دیگر تقسیم می‌گردد.

1. سه‌هزار سال اول: این دوره دنیای روشنی‌ها و نیکی‌هاست و دوره‌ی خلق امشاسپندان توسط اهورامزدا است.

2. سه‌هزار سال دوم: دوره خلقت جهان مادی است و پیش‌نمونه‌های اولیه؛ خلق آسمان و زمین و گیاهان و حیوانات و انسان اولیه (کیومرث).

3. سه‌هزار سال سوم: یورش اهریمن پس از بیهوشی و جنگ خیر و شر.

4. سه‌هزار سال چهارم: این دوره دوره‌ی وحی دینی است و خود به چهار دوره تقسیم می‌گردد و نماد هر کدام اط آنها یکی از فلزات است:

Ø طلا (زر) نماد دوره‌ای است که دین بهی به زرتشت الهام شد.

Ø نقره (سیم) دوره‌ای است که شاه حامی او گشتاسب دین را پذیرفت.

Ø روی نماد دوران ساسانی است.

Ø آهن نیز نماد دوره‌ی کنونی است که دین زرتشتی رو به تنزل است.[1]

در روایت‌های دینی آمده است زرتشت سه بار با همسر سوم خود "هووی"[2]همبستر شد و هووی هر بار خود را با آب هامون شست و نطفه‌های زرتشت از طریق هووی وارد این آب می‌شوند و ایزدبانوی اناهیتا نطفه‌ها را در اختیار می‌گیرد تا در زمان مناسب این نطفه‌های مقدس در رحم دخترانی منتخب رود تا سه منجی آئین زرتشت پدید آیند؛ این سه نطفه در قعر دریاچه‌ی هامون هستند تا زمان موعود فرا رسد.

اولین منجی از دختری باکره بنام نامیگ‌پد (کسی که پدر نامی دارد) در آب هامون نطفه‌ی زرتشت جذب بندنش می‌گردد و هوشیدر به دنیا می‌آورد.

دوشیزه‌ای بنام وِه‌پد (کسی که پدر خوب دارد) در آب کیانسه آب‌تنی می‌کند و از آن می‌نوشد و نطفه‌ی زرتشت وارد بدن ایشان می‌گردد؛ این دوشیزه‌ی پانزده ساله "اوشیدرماه" دومین منجی آئین زرتشتی را به دنیا می‌آورد.

دوشیزه‌ی باکره‌ی پانزده ساله‌ای از نسل زرتشت بنام "گواگ‌پد" (کسی که دارای پدر فزاینده است) در آب هامون آبتنی می‌کند و از آن می‌نوشد و سومین نطفه‌ی زرتشت وارد بدنش می‌گردد و آخرین منجی بنام "سوشیانس" به دنیا می‌آید.

در میان مردم شرق ایران بویژه اهالی سیستان مراسم جشنی در روز اول سال نو برپا می‌گردد که مربوط است به این اعتقاد و به نام قیام هوشیدر؛ در مورد این جشن خروش دیلمانی که خود در سال 1320ه.خ در سیستان شاهد این مراسم بوده چنین می‌نویسد:

"دوشیزگان باکره و زیبا به هنگام فرارسیدن نوروز به کنار دریاچه‌ی هامون که آب رود هیرمند در آن می‌ریزد رفته و در حالیکه ترانه‌های نشاط‌انگیز محلی می‌خوانند و دست می‌افشانند و پای شادی بر زمین می‌کوبند خود را به داخل دریاچه‌ی هامون انداخته تا سعادت زادن سوشیانت را دریابند"[3]

با توجه به عقیده و ایمان باستانی دختران سیستانی در هنگام نوروز از میان خود یک نفر دختر زیبا و خوش‌اندام را انتخاب نموده و به تن آن دختر جامه‌ی سفید و گرانبهایی کرده و بر گیسوان او شاخ‌های سبز انگور بسته و شاخ‌های سبز اسپند را به دست او داده و او را به جلو انداخته و سایر دختران بدنبال وی سوی دریاچه روان می‌گردند؛ دختران تا رسیدن به دریاچه سرود و ساز و آواز می‌خوانند و یک سرود محلی را همگی سر می‌دهند:

گل سرخ و سپیدم کلی می‌یایی بنفشه برگ بیدم کی می‌یایی
تو گفتی گل درآیه مو میایم گل عالم تموم شد کی می‌یایی
نگاری در سفر دارم خدایا دو چشمی پشت در دارم خدایا
دو چشمم شد سپید او نیومد نه کاغذ نه خبر دارم خدایا[4]

البته مردان به هیچ‌عنوان حق دیدن این مراسم را نداشتند و این جشن در کنار دریاچه مخصوص دختران بود؛ در هنگام بازگشت از دریاچه دختری که قرار است از نطفه‌ی زرتشت باردار شود را بر شتری که با هودجی[5]زیبا آراسته شده می‌نشانند و زمام شتر را یکی از دختران به دست گرفته و سایر دوشیزگان نیز اطراف شتر را گرفته آواز می‌خوانند و با شادمانی وارد شهر زابل می‌شوند، به محض رسیدن به محل، زن و مرد، پیر و جوان در حالی که هر یک شاخه سبز مو یا بوته اسپند را به دست گرفته‌اند به استقبال دختران و همراهان وی می‌شتابند و با سرود و شادمانی از ایشان استقبال می‌کنند، مردم جهت تبرک‌جستن تکه‌ای از لباس یا وسایل دختر را با خود می‌برند...

منابع:

1. خروش‌دیلمانی، علی. 1336. جشن‌های ایران باستان. انتشارات اقبال. تهران.

2. هینلر، جان. 1371. شناخت اساطیر ایران. ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضیلی. انتشارات چشمه. تهران.


پانویس:

[1] هینلز،1371: 105

[2] هووی از خاندان «هووگو» و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر گشتاسپ شاه کیانی بوده‌است.

[3] خروش دیلمانی،1336: 32-34

[4] خروش دیلمانی،1336: 34

[5] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند و آن مانند کجاوه و پالکی جفت نیست . (یادداشت دهخدا ). کجاوه ای که در آن زنان نشینند و عماری شتر. (غیاث ). هوده . بارگیر. (منتهی الارب )