دادگری امیراسماعیل سامانی


تندیس امیراسماعیل سامانی/ تاجیکستان - شهر دوشنبه
تندیس امیراسماعیل سامانی/ تاجیکستان - شهر دوشنبه

در زمان نبردِ امیر اسماعیل سامانی با عمرولیث، اسماعیل گذرش بر کوچه‌ای از باغ‌های هرات افتاد. در کوچه درختی بزرگ و پُر سیب دید که از دیوار به داخل کوچه آویزان شده است. امیراسماعیل شخصی را بر آن داشت تا ملاحظه نماید که کسی از لشکریان آیا آسیبی بدان درخت میرساند یا خیر. از فرط عدالت جملگی لشکریان از آن گذشتند و احدی از آن سیبی نچید.

اسماعیل سامانی یکی از سلاطین دادگستر سامانی بود که عدالت‌خواهی و رسیدگی به تظلمات مردم از عمده اقدامات وی در دوران حکومتش بود. یکی از معروف‌ترین سخنان وی این بود که: سلطان چون رودخانه‌ای است که اطرافیانش چون نهرهای آن هستند، هر رنگ و طعمی که رودخانه بدهد، نهرهای آن هم خواهند داد.

غزالی مینویسد: اسماعیل سامانی همراه با لشکریان به هرکجا فرود می‌آمد فرمان میداد جارچیان ندا کنند که لشکریان من با رعیت کار نیست و هر رعیتی که از جانب لشکریان من آسیبی بدو رسیده به سراپرده اسماعیل بیاید و خسارت خود را بستاند.

زمستان‌ها که موجب کندی تردد مردم از ولایات دوردست بود، اسماعیل خود به ولایات سرکشی میکرد تا متظلمی به نزدش آید و دادخواهی نماید و حاجتش را بستاند.

اسماعیل به هرکجا لشکرکشی میکرد، حتی کاه را که غذای اسبان بود به زر از روستاییان میخرید و هیچگاه به زور آنرا تصاحب نمیکرد.

قاضی احمدبن‌محمد غفاری در تاریخ نگارستان مینویسد: اسماعیل همراه با لشکریان به قزوین رسید. فصل برداشت انگور بود. لشکریانش خوشه‌ای انگور از کسی طلب نکردند.

عمرولیث پس از شکست از امیراسماعیل به اسارت وی درآمد. عمرولیث به امیر گفت در بلخ ده خروار زر پنهان نموده‌ام. پس بفرمای تا بیاورند که امروز تو بدان سزاوارتری. امیر اسماعیل کسی فرستاد و آوردند و به عمرولیث گفت امروز با تو آن کنم که مردمان عجب دارند. سپس همه را نزد عمرولیث فرستاد و بفرمود طالب مال دیگری نیستیم.


منبع

تاریخ سامانیان، جواد هروی

پی‌نوشت: سامانیان در قرن نهم و دهم میلادی حکومتی ایرانی و اسلامی بودند که سعی در شبیه‌سازی حکومت ساسانیان داشتند و در رشد و شکوفایی زبان پارسی تاثیرات بسزایی از خود برجای گذاشتند. آنان تلاش‌های بسیاری برای استقلال خود انجام دادند. اما متاسفانه نیروی سرپیچی از خلافت عربی را نداشتند و پیوسته مجبور بودند برخی اوامر خلیفه بغداد را علیرغم میل باطنی خود انجام دهند. از جمله تسلیم نمودن عمرولیث به خلیفه عباسی.