داستان روباه صحرا (زندگی ژنرال اروین رومل )


اخلاق و انسانیت درمیدان نبرد منجمله مواردیست که کمتر کسی بدان توجه میکند. زیرا هدف کُشتن و زنده ماندن است. اما درطول تاریخ بوده‌اند انسان‌هایی که حتی در میدان نبرد، با دشمنان خود رفتاری انسانی داشته‌اند و اخلاقیات را تمام و کمال بجا آورده‌اند. اگر بخواهیم دربین تمام کسانی که در جنگ جهانی دوم حضور داشتند، یک مرد اخلاق انتخاب کنیم، یقینا او کسی نیست جز روباه صحرا

.

روباه صحرا کسی نیست جز مارشال اروین یوهانس اویگن رومل که به سبب بزرگ منشی، انصاف و جوانمردی و رفتار مناسب با زیردستان، اسیران جنگی و حتی دشمنانش، یکی از بزرگترین مارشال‌های تاریخ از نظر اخلاق و تاکتیک میباشد که هنوز هم درس‌های او را در بیشتر دانشگاه‌های نظامی جهان تدریس میکنند.

.

رومل نوجوان بااستعدادی بود که توانسته بود هواپیمای بدون موتور گلایدر را بسازد و رویای مهندس شدن در سر بپروراند. رویایی که هیچگاه بدان نرسید زیرا او میخواست به رویای پدرش احترام بگذارد. او در 1910 و زمانی که 19 ساله بود بدستور پدرش راهی دانشکده‌ی نظامی شد. با شروع جنگ جهانی اول به جبهه نبرد اعزام شد و در بسیاری از مناطق درگیر منجمله فرانسه، رومانی و ایتالیا شجاعانه جنگید و به دریافت سه بار مدال صلیب آهنین درجه اول و یکبار عالیترین مدال آلمان در زمان رایش دوم نائل آمد.

.

پس ازجنگ جهانی اول رومل در کتاب خود را با نام "وقتی پیاده نظام حرکت میکند" منتشر کرد. این کتابی بودکه سبب آشنایی هیتلر با رومل شد. "هم اکنون این کتاب در اکثر دانشگاه‌های نظامی دنیا تدریس میشود." در ادامه او کتاب "نقش تانک در حمله" را نوشت. هیتلر به سبب قدردانی از سرهنگ رومل به وی درجه فیلد مارشالی داد.

.

درجنگ جهانی دوم مارشال رومل که به سبب رفتار مناسب با عوام او را مارشال مردم مینامیدند، توانست پیروزی‌های بزرگی درشمال آفریقا و فرانسه بدست آورد که سبب شد دشمنانش به او لقب روباه صحرا بدهند. این لقب را نه از روی تمسخر و استهزا بلکه بدلیل تاکتیک‌های هوشمندانه رومل بدو دادند.

.

نه تنها خود مارشال رومل بلکه هیچکدام از افراد زیر دستش، پس ازجنگ به جنایات جنگی متهم نشدند و سربازان متفقینی که هنگام جنگ اسیر لشکر او شده بودند گزارش میدادند که با آنان دوستانه برخورد شده است! بسیاری از اسیرشدگان که در واقع دشمنان رومل بودند او را مردی شریف و انسانی واقعی مینامیدند!

.

در اواخر جنگ کودتاچیان رومل را با خود همراه کرده بودند. رومل مخالف قتل هیتلر بود اما اعتقاد داشت که برای نجات آلمان باید او را دستگیر و محاکمه کرد. چند تن از طراحان کودتا، زیر شکنجه شدید گشتاپو، به شرکت رومل در توطئه اعتراف کرده بودند و جمله‌ی "روی من حساب کنید" را به نقل از رومل اعتراف کردند. این جمله برروی هیتلر بسیار اثر گذاشت بطوریکه او تصمیم به قتل ژنرال محبوبش گرفت.

.

از آنجا که رومل از افسران محبوب و معتبر ارتش آلمان بود، محاکمه او به اتهام خیانت میتوانست به ضرر هیتلر تمام شود. از این رو هیتلر ترجیح داد که او در سکوت خودکشی کند و مرگ او ناشی از جراحات جنگی اعلام شود.

.

ژنرال بورگدورف به رومل اطلاع داد که او دو گزینه دارد. یا محاکمه نظامی را بپذیرد یا در قبال تضمین امنیت خانواده‌اش و حفظ افتخارات نظامیش تن به خودکشی دهد. رومل خودکشی را برگزید. او در اکتبر هزارونهصدوچهل‌وچهار، بعد از خداحافظی با همسر و پسرش به همراه دو ژنرال و یک راننده، خانه‌اش را ترک کرد و در جنگل مجاور منزلش یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگیش خاتمه داد. او پنجاه و دو سال عمر کرده بود.

منابع

مارشال رومل، جان کادول ایروینگ

ظهور و سقوط رایش سوم، ویلیام شایرر