زنان روسپی در دوران مغولان

بهاءالدین ولد پدر مولانا بود که با واقع‌بینی و صفای باطن خود از درد و دل روسپیان که محرومترین گروه جامعه بودند و ستم‌های بیشمار به آنان روا میشد سخن میگوید و نشان میدهد که روسپیان به میل و رغبت خود به اینکار تن نداده‌اند. بلکه زندگی نکبت‌بار آنان، معلول نظام غلط اقتصادی، اجتماعی و قضایی حاکمان بوده و چه بسیارند زنانی که در نتیجه خودخواهی مردان و ستمگری حاکمان به این ورطه فساد گرفتار آمده‌اند.

یواخیم بارکهاوزن مینویسد: آماده کردن و فرستادن فاحشگان نزد میهمانان، یکی از ارکان میهمان‌نوازی و سنت دیرینه مغولان بود. این امر به قدری در بین مغولان طبیعی مینمود که برخی مغولان زن و دختران خود را به میهمانانشان عرضه مینمودند.

پس از استیلای مغول بر ایران، از آنجا که حکام مغول برای لذایذ جنسی محدودیتی قائل نبودند، اعتقادات مردم ایران نقصان پذیرفت و قبح روسپیگری در جامعه از میان رفت.

در چنین شرایطی بیشترین آسیب متوجه زنان بود. زنانی که توسط مغولان در جنگ‌ها اسیر میشدند و یا از برده‌فروشان خریداری شده بودند، وادار به روسپیگری میشدند.

این زنان در ایجاد شرایط موجود کوچکترین نقشی نداشتند و تنها به جبر حاکمان زمانه در این مسیر قرار گرفته بودند. با اینکه این روسپیان را زنان دستوری یعنی زنانی که به حکم حاکم و محتسب به کار خودفروشی مشغول هستند، مینامیدند با اینحال بیشتر مردم بدون توجه به علل پیدایش فاحشگان، همواره از روسپیان به زشتی و پستی نام میبُردند و انواع ظلم و ستم‌ها را در حق این گروه روا میدانستند.

بهاءالدین ولد از معدود افرادیست که در آن دوره با نگاهی ژرف و روشن‌بینانه به پژوهش و تجسس در این بحران اجتماعی زمان خود پرداخته و علل پیدایش فاحشگان را جبر و ظلم حکام در کنار فقر و بی‌پناهی زنان برمیشمارد. از این روی میتوان بهاءالدین ولد را یکی از اولین جامعه‌شناسان تاریخ ایران دانست.


منابع

زن در ایران عصر مغول، شیرین بیانی

معارف، بهاءالدین ولد

امپراتوری زرد، یواخیم بارکهاوزن