ظل‌السلطان و تاجر اصفهانی (برگی از تاریخ)

 ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار و حاکم اصفهان
ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار و حاکم اصفهان

دکتر علی نیکویی

ظل السلطان پسر بزرگ ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان، چندین مرتبه از یک تاجر ثروتمند اصفهانی، به زور مقدار زیادی پول میگیرد. در هر نوبت، این پول چندین برابر مالیاتی بوده که به این تاجر بخت برگشته تعلق میگرفت.

.

تاجر که از ظلم شاهزاده به ستوه آمده بود به تهران میرود و عریضه‌ای در باب دادخواهی به ناصرالدین شاه مینویسد. شاه دستخطی برای ظل السلطان نوشت که رفع این شکایت کرده و بعد از این مراقبت نماید تا کسی اینطور مورد ظلم و تعدی واقع نشود.

.

تاجرِ بدبخت با خوشحالی تمام دستخط شاه را گرفت و روانه اصفهان شد. بحضور شاهزاده رسید و دستخط شاه را تقدیم کرد و خود سر به زیر انداخت و منتظر ماند.

.

ظل‌السلطان به آرامی آنرا خواند و بعد با لبخند گفت واقعا که مرد شجاع و با جراتی هستی! باید این جسارت تو را یاد بگیرم! خب، مرد شجاعی مثل تو حتما قلب شجاع و بزرگی هم دارد! و من برای آنکه شجاعت تو را بیاموزم باید قلب بزرگ تو را ببینم!

.

سپس فریاد زد و میرغضب‌ها را صدا کرد و گفت بیایید قلب این مردِشجاع را به من نشان دهید! فراش‌ها و میرغضب‌ها بر سر تاجر بخت برگشته ریختند و دست و پاهای او را بستند و با کارد سینه‌ی تاجر وحشت‌زده را شکافتند و قلب او را بیرون آورده و در سینی گذاشتند و نزد شاهزاده آوردند!

.

وقتی خبر این مجازات هولناک به من رسید واقعا تکان خوردم و ملاقات‌های خود را با این شاهزاده بخاطر آوردم که در ظاهر چقدر خود را شوخ طبع نشان میداد.

.

آنچه که من دربرخورد و تماس‌های خود احساس کرده‌ام، ایل قاجار که سلسله کنونی ایران از این ایل است خشونت، بیرحمی و قساوت خود را بیشتر از مغولان به ارث برده‌اند تا از ایرانی‌ها.

.

قجرها در حقیقت تورانی و از نژاد مغول‌ها هستند، فقط مذهب آنها شیعه است؛ بطور کلی هوش و استعداد و تحرک آنها کمتر از ایرانیان است و فقط در اعمال زور و لاف‌زنی و سنگدلی از ایرانی‌های آریایی‌نژاد جلوتر هستند.

.

منبع

ایران و ایرانیان عصر ناصرالدین شاه، ساموئل گرین بنجامین سفیر آمریکا در ایران