دکتری در تاریخ ایرانباستان؛ نویسنده ، ایرانشناس Ph.d in ancient Iranian history; Writer, journalist,Iranology and Teacher
عبرت تاریخ

در مسیر بیابان حجاز جوانی را دیدم که به پشت صخرهای رفت تا ادرار کند؛ چون بازآمد گفت: "بر تخته سنگی ادرار کردم که پندارم نشانی بود بر گوری".
پیرمردی در کاروان بود گفت :"آن قبر عُجیف باشد".
جوان گریست و منقلب شد.
او را گفتند از چه گریستی؟
گفت: "عجیف از مقربان به خلیفه بود و هیبتی مخوف داشت روزی با زوجهام بر آستان در ایستاده بودیم عجیف سوار بر اسب خود بود و چون مرا دید مغرور و بیمحابا با شمشیر خود ضربهای به درب خانه من زد، مرا هولی عظیم گرفت و بر خود ادرار کردم و از این رو در برابر زوجه خود خجل شدم و عجیف بر این وحشت من میخندید، بالله، ندانسته بودم که روزی بی آنکه بدانم او را این چنین در پس صخرهای در بیابان حجاز، ملاقات خواهم کرد!".
"محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء " - راغب اصفهانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تغییر نام نیایشگاههای مهر به اماکن منسوب به سلیمان پیامبر (با نگاه به دو نمونه موردی پارسه، مسجدسلیمان)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیرامون شاهنامه فردوسی (۳)
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاکید ناصرالدین شاه بر قانون!