چاپلوسی درباریان از زبان ناصرالدین شاه قاجار

روزی شاه [ ناصرالدین شاه قاجار ] وهمرامانش رفتند باغ دوشان تپه، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت نظر شاه را جلب کرد. فورا کاغذ و قلم برداشت و شروع به کشیدن آن گل نمود. نقاشی که تمام شد، آن را به مستوفی الممالک نشان داد وگفت: چطور است؟ -قربان خیلی خوب است.

بعد اقبال الدوله: قربان حقیقتا عالی است.

و بعد اعتمادالسلطنه: قربان نظیر ندارد

و بعد یکی دیگر: این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است.

و نوبت به ضیاالدوله رسید: حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل بیشتر و فرحناک تر است!

همه حضار خندیدند.


بعد از آن که خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت:

وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی ناموس ها مملکت را اداره کنم.

(ص۹۲۳، کتاب چکیده های تاریخ/حسن نراقی)