چیستی و هستی اسطوره (۴)

میرچا الیاده اسطوره‌شناس بزرگ رومانیایی در کتاب Commentaire sur la l'gende du  maitre Manol Herne (1994) به تفسیر افسانه‌ای در فرهنگ مردم سراسر کشورهای بالکان و علی‌الخصوص رومانی می‌پردازد و این است آن داستان:
"شاهِ ولاشی* به سراستاد معماران و نه معمار زیردستش دستور می‌دهد که صومعه‌ای زیبا که در جهان مانند نداشته باشد را بنا کنند؛ اما هربار حصاری که بنایان در روز می‌ساختند شب‌هنگام فرو می‌ریخت! تا آنکه شبی هاتفی به سرمعمار در خواب گفت: برای استوار ماندن بنا باید نخستین همسر یا خواهر هر کدام از معماران را که برای شوی یا برادرش نان و خورش می‌آورد را در دیوار کچ گیرند! مانول [سرمعمار] فردا می‌بیند که همسرش آنه با بقچه‌ای خوراک به سویش می‌آید! اندوهگین می‌شود و دردمندانه از خدای می‌خواهد که نگذارد همسرش نزدیک وی بیاید. خدا نیز به درخواست مانول سیل، طوفان و تندباد را بر می‌انگیزد اما چه سود که زن به سلامت از خطرها می‌رهد و به سرمعمار می‌پیوندد و چون قضای رفته را نمی‌توان برگرداند به دست مانول در حصار زنده به گور می‌شود.
ساخت صومعه به پایان می‌رسد و شاه برای دیدن اثر می‌آید و با تحسین بنا از معماران می‌پرسد: چنین بنای زیبایی جای دیگر سرلغ دارید!؟
معماران پاسخ می‌دهند اگر بخواهیم مانندش را خواهیم ساخت! شاه از این پاسخ خوشش نمی‌آید و فرمان می‌دهد داربست بنا را برچیده تا معماران هیچ‌گاه نتوانند پایین بیایند تا سرنگون شوند و بمیرند! ده معمار برای خود بال می‌سازند و پرواز می‌کنند! اما فرو می‌افتند و همگی میمیرند اما در محل سقوط مانول سرمعمار، چشمه‌ای روشن می‌جوشد که آبش شور و تلخ است زیرا آمیخته با اشک مانول است، اشکی که برای همسرش ریخت زیرا ناخواسته قربانی‌اش کرد."
معماران و آهنگران از دیرباز حافظ اسرار کهن بشمار می‌رفتند زیرا کارشان ساختن چیزی با آهن و آتش بوده است اما چرایی پی‌افکندن بنا باید مستلزم قربانی کردن انسان یا حیوان باشد!؟
باور بر این است دوام و پویندگی شهر، پل، صومعه، خانه و... مرهون جان و حیات و روح داشتن آنهاست و انتقال روح جز از رهگذر قربانی ممکن نیست! از این رو با قربانی کردن انسان یا حیوان، حیات قربانی نه در پیکر وی بلکه در کالبدی دیگر آرام می‌گیرد و چنین جانداری با قربانی شدن به بنا روح و جان می‌بخشد، بنابراین این مرگ مرگی خلاق است.

Valachia / ایالتی در رومانی
نگاه کنید به:
1. Mirca Eliade; De Zalmoxis a G.engis_Khan, 1970. P: 178_179
۲. ستاری، جلال. (۱۳۸۵) جهان اسطوره‌شناسی | اسطوره‌ی ایرانی. تهران. نشر مرکز. ص ۲۵_۲۶