دکتری در تاریخ ایرانباستان؛ نویسنده ، ایرانشناس Ph.d in ancient Iranian history; Writer, journalist,Iranology and Teacher
کوتاه نوشتههای زن؛ زندگی، آزادی(۴)
نظام پدرسالاری تقریبا با بروی کارآمدن دولت ماد [حدود ۶۷۸ پیش از میلاد] در ایران همزمان است و با قدرتگیری تدریجی این سلسله و تکامل ابزار تولید و گسترش بردهداری، زن ایرانی پایگاه برابر خود را با مرد را تدریجا از دست داد (نگاه کنید به: جلالالدین آشتیانی، تجزیه و تحلیل افکار زرتشت، مزدیسنا و حکومت، مونیخ ۱۹۸۴.ص۳۰۹-۳۴۷) و پسر زائیدن بهتر و دلپسندتر از دختر زادن شد (نگاه کنید به: The complet Tex of the Pahlavi Dinkart. Ed by M. Madan, Bombay,1911. P:739) و نقش زن در جامعه رفته رفته تحلیل رفت و زنان به حکم نوعی اجبار عملی و طبیعی تسلیم زورمندی و زورگویی مردان شدند و با درماندگی از ادعای تساوی چشم پوشیدند و چنان اعتبار زنان روبه کمی نهاد که بیوه زن، مظهر بیپناهی و رنجوری گردید؛ از این رو در نوشتههای پهلوی [مانند شایست و ناشایست، کارنامهی اردشیر بابکان، ارداویرفنامه، مادیان هزار دادستان] در پیرامون زن نکتهها و گفتههای ناخوشایند است و تنها زن "نائیری/نائیریکا" [به معنی زن نیک که آفریندهی هرمزد است و سپندارمذ نگهبان اوست] ستوده گردید و در مقابل زن نائیری زن "جه (Jeh)" [به معنی زن بدکاره و گناهکار و پتیاره و جادوگر و روسپی و نیز آنکه پرهیز دشتان/عادتماهیانه نکند. (دشتان/عادتماهیانه زنان را هدیهای میدانستند که اهریمن با بوسه زدن بر سر دخترش "جهی" به زنان ارزانی داشته است)] در بندهش آمده که مشی و مشیانه [آدم و حوای ایرانی] چون دو ریواس همبر و همتن با یکدیگر از زمین رستند و روح میان آن دو قرار گرفت؛ آنها ابتدا آشفته و شوریده بودند و قدرت باروری نداشتند، سپس فرزندی از ایشان زاده شد از اوج محبت و شیرینی، فرزند خود را خوردند! آیا آنها در این جرم گناهکاراند؟ آن دو نیز به مانند آدم و حوا عصیان کردند و دروغ گفتند؛ بار اول به همراهی هم و بار دوم مشیانه [حوای ایرانی] در دروغگویی پیشی جست و این دستمایهای شرعی گردید تا در متون مقدس ایرانشهری زن با جهی [دختر اهریمن] یکی شمرده شود.(نگاه کنید به: کتایون مزداپور.۱۳۶۹. حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران.ص۵۲-۵۵) در آغاز نیاز بسیار به بازوی کار اجازه نمیداد که از نقش و رسالت زن در امر تولید چشمپوشی شود پس زن موقعیت و مقامی شامخ داشت اما با گسترش بردهداری در ادوار هخامنشی و ساسانی و بر اثر بهرهمندی از نیروی بردگان در فعالیتهای گوناگون کشاورزی، صنعت و امورخانوادگی، زنان طبقهی مرفه از کارهای تولیدی برکنار ماندند و اندکاندک منزلتشان تا حد کالای مصرفی تنزل یافت؛ حرم و حرمسرا در میان طبقات اشراف رواج یافت و شاید برای حفظ دارایی و سرمایه و ماندن ارث در خاندان رسم "خدوک دسیه"[ازدواج با محارم نظیر دختر، خواهر و زن پدر] در خاندان سلطنتی و اشرافِ فوقممتاز با بهانهی حفاظت از اصالت خون و نژاد جاری گشت. (در مورد ختودت نگاه کنید به: ابراهیم پورداوود، خردهاوستا. بمبئی۱۳۱۰.ص۷۴ یادداشت شماره ۴) سنت حرمسرا داری اشراف و روپوشی [حجاب] زنان طبقهی ممتاز احتمالا در زمان هخامنشیان پدید آمد و به مرور رایج و مرسوم شد. (نگاه کنید به: ستاری، جلال.۱۳۹۸ کتاب سیمای زن در فرهنگ ایران. ص۲۰ )
در لینک زیر کوتاه نوشتههای زن؛ زندگی، آزادی بعدی را نیز مطالعه فرمائید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا اسطوره میخوانم!(4)
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاریخ با ایران شروع میشود!
مطلبی دیگر از این انتشارات
از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟