کوتاه نوشته‌های زن؛ زندگی، آزادی(۵)

دینَگ (پارسی میانه: Dēnag؛ سلطنت: ۴۵۷–۴۵۹ میلادی) همسر یزدگرد دوم، شاهنشاه ساسانی و مادر هرمز سوم، پیروز سوم و بلاش یکم از دودمان ساسانی بود. ملکه دینگ زنی بسیار قدرتمند و بانفوذ بود و در زمان جنگ داخلی میان پسرانش به عنوان نایب‌السلطنه بر کشور فرمان می‌راند.
دینَگ (پارسی میانه: Dēnag؛ سلطنت: ۴۵۷–۴۵۹ میلادی) همسر یزدگرد دوم، شاهنشاه ساسانی و مادر هرمز سوم، پیروز سوم و بلاش یکم از دودمان ساسانی بود. ملکه دینگ زنی بسیار قدرتمند و بانفوذ بود و در زمان جنگ داخلی میان پسرانش به عنوان نایب‌السلطنه بر کشور فرمان می‌راند.


با نگاه به کتاب حقوقی هزار دادستان (موبد رستم شهرزادی، قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان؛ ترجمه‌ی مادیان هزار دادستان.۱۳۶۵) در عهد ساسانی تعداد زوجات به اندازه‌ی نامحدود [دست‌کم] از نظر حقوق نظری مجاز بود و پیوند زناشویی نیز انواع گوناکون داشت که به اختصار شرحش می‌رود:

۱. پادشازن: این همسر کدبانوی خانه بشمار می‌رفت و از لحاظ نسب و مقام خانوادگی می‌بایست با شوهر هم‌طبقه [هم‌کُفو] باشد، او در اموال شوهر شریک و سهیم بود و حق مالکیت داشت و از شوهر به اندازه‌ی سهم پسرپادشایی ارث می‌برد و طلاقش بدون رضایت‌مندیش شرعی و قانونی نبود.(نگاه کنید به: کتایون مزداپور.۱۳۶۹. حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران. ص۷۴، ۸۴، ۸۶ و ۹۸)

۲. چاکرزن [چکرزن، چغززن]: این زنان از طبقات پایین‌تر کاست شوهرشان بودند و از هر لحاظ می‌بایست فرمانبردار پادشازن باشند و در اصل نقش خدمه و خدمتکار پادشازن را داشتند و کدبانو بر ایشان ریاست می‌کرد، ظاهرا شوهر می‌توانست این زن را برده، بنده و کنیز محسوب دارد و به مردی دیگر دهد؛ چاکرزن بر دارایی‌های شوهر حقی نداشت مگر با قرار و پیمان. (نگاه کنید به: کتایون مزداپور.۱۳۶۹. حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران.ص۹۰) اختیارات رئیس‌خانواده [شوهر] یا کدخدای[کتک‌ختای/دوده‌سالار] هم نامحدود بود نسبت به چاکرزن؛ حتی می‌توانست کودکانش را به فرزندی قبول ننماید و وی را بسان برده بفروشد. چاکرزن و فرزندانش هیچگونه سهمی از ارث نداشتند و برای رفع این نقیصه شوهر از حق قانونی خویش در زمان حیات بهره می‌جست و سهمی برای چاکرزن و فرزندانش تعین می‌نمود و یا در وصیت‌نامه‌اش قید می‌کرد که بعدا به ایشان پرداخت گردد. (نگاه کنید به: کریستیان بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ترجمه‌ی محمدحسن-ناصرالدین صاحب‌الزمانی، تهران. ۱۳۳۷ص۵۵)

۳. در کنار ازدواج با پادشازن و چاکرزن نوع دیگری ازدواج در دوران ساسانیان معمول بود که به آن ازدواج با زنان عاریتی یا ازدواج استقراضی [یعنی اختیار زنی به همسری که در قید ازدواج شوهر دیگری است] می‌گفتند.(نگاه کنید به: کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه‌ی رشید یاسمی،۱۳۳۲ص ۳۵۳-۳۵۴) این ازدواج تلقی زن به عنوان شی و نه شخص است؛ زیرا شوهر اول حتی می‌توانست ازدواج استقراضی را بدون جلب رضایت زن خود عملی سازد یعنی وی را جبرا به شکل موقت به همسری شوهر دوم درآورد و اعتراض زن به قرار شوهر نخستش مبنی بر واگذاری موقت وی به شوهر دیگر بی‌اثر و فاقد اعتبار بود. (نگاه کنید به: کریستیان بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ترجمه‌ی محمدحسن-ناصرالدین صاحب‌الزمانی، تهران. ۱۳۳۷ص ۵۷-۵۸) و این قانون! پیرامون پادشازن است پس گفتن ندارد که چنین اختیاری در حق زنان درجه‌ی دوم [یعنی چاکرزن به طریق اولی] حق مسلم شوهر به حساب می‌آمد. (نگاه کنید به: ستاری، جلال.۱۳۹۸ کتاب سیمای زن در فرهنگ ایران. ص۲۳)

۴. در کنار سه گونه ازدواج در دوران ساسانی ازدواج دیگری نیز مرسوم بود به این شکل که: "چون کسی از ایشان را اجل فرارسیدی و فرزند نبودی، اگر زن گذاشتی آن زن را به شوهری دادندی از خویشاوندان متوفی که بدو اولیتر و نزدیکتر بودی و اگر زن نبودی و دختر بودی همچنین و اگر این هیچ دو نبودی از مال متوفی زن خواستندی و به خویشان اقرب [نزدیک] او سپرده و هر فرزندی که در وجود آمدی بدان مرد صاحب تَرَکه [متوفی] نسبت کردی و اگر کسی و اگر کسی خلاف این روا داشتندی بکشتندی [و] گفتندی تا آخر روزگار نسل آن مرد می‌باید بماند" (نگاه کنید به: نامه‌ی تنسر به گشنسب، به تصحیح مجتبی مینویی.۱۳۵۴ ص۶۷-۶۸)

اما بدون شک می‌توان پنداشت که زنان روستایی و ایل‌نشین و تنگ‌دستان و مردمان عادی [ایران‌زمین] از اینگونه آداب و عادات دور و برکنار بودند و برخلاف زنان اشراف در انجام دادن کارهای گوناگون با مردان همکاری و مشارکت و غم‌گساری و نوعی برابری داشتند. (نگاه کنید به: ستاری، جلال.۱۳۹۸ کتاب سیمای زن در فرهنگ ایران. ص۲۳)


در لینک زیر کوتاه نوشته‌های زن؛ زندگی، آزادی بعدی را نیز مطالعه فرمائید.

https://vrgl.ir/Xyv6w