دکتری در تاریخ ایرانباستان؛ نویسنده ، ایرانشناس Ph.d in ancient Iranian history; Writer, journalist,Iranology and Teacher
کوتاه نوشتههای زن؛ زندگی، آزادی(۷)
داستان آفرینش زن از دندهی چپ مرد[۱] در مشرق تصوری کهن و ریشهدار است؛ مرد در جامعهی پدرسالاری هموراه به زن بدگمان است و از آن میترسد که وی فاجعهای فرهنگی به بار آورد؛ از این رو در جامعهی مذکور، زن از جرگهی بشریت نیکوکار و صالح طرد شده و به پندار نرینگان در خور همان معماملهای است که مرد با وی میکند و درجه پدر در جامعی پدرسالار به جایی میرسید که وی نه تنها خالق جهان بلکه خالق زن نیز است. (نگاه کنید به: ستاری، جلال.۱۳۹۸ کتاب سیمای زن در فرهنگ ایران. ص۵۹ داستان آدم و حوا اول بار در کتاب مقدس یهودیان ذکرش به میان آمده و در تمدن یهودی [بر حسب ظاهر] خداوند مذکر پنداشته شده و حضرت آدم را بدون کوچکترین کمک و دخالت زن و یا کمترین استعانت از اصل مادینه، میآفریند؛ اما آدم از تنهایی ملال میگیرد و "یهوه" [نام بزرگ خدا در شریعت یهود] برای رفع ملال وی او را در خواب میکند و با یکی از دندههایش حوا را میآفریند. بنابراین میتوان گفت طن بشکل مضاعف فرزند نرینه است چون به دست خداوند از پیکر مرد که خود نخستین مخلوق خالق است آفریده شده و دندهی آدم از لحاظ رمز شناسی معادل شکم مادر است، به عبارت دیگر خداوند آفریدگار آدم است که خود در حکم مادر یا پدر/مادر حواست. به رغم برخی مفسران معروف به "ظاهربین" تفاوت میان مرد و زن از همینجا سرچشمه میگیرد: آدم پسر خداست و خداوند او را مثل خود آفریده است اما حوا دختر انسان[آدم] است و نظر به آنکه دختر آدم است، پس چون همسرش، آدم، به خداوند نزدیک نیست زیرا میان او و خداوند فاصله افتاده است؛ آدم حوا را در خواب زائید، بیدرد و رنج و این زایمانی رویاوش است . اما زایمان برای حوا در حکم نفرین و لعنتی ابدی است و وی فرزندان آدم را با درد خواهد زائید و هر زایمان به مثابه کابوسی است. آدم نقش اساسی بر عهده دارد که همان نقش معنوی و روحانی است زیرا که شبیه خداست اما حوا عهدهدار نقشی محتمل و مشروط مادی است؛ آدم پیامبر زندگی است و حوا پیک مرگ و بر همین قیاس... (نگاه کنید به: ElizabethBadinter, L'un es l'autre, Des relations entre hommes et femmes. 1986, P: 119-120) و (نگاه کنید به: ستاری، جلال.۱۳۹۸ کتاب سیمای زن در فرهنگ ایران. ص۵۹-۶۰)
در لینک زیر کوتاه نوشتههای زن؛ زندگی، آزادی بعدی را نیز مطالعه فرمائید.
پینوشت
[۱] در باور مسلمانان علیالخصوص شیعیان روایت خلق حوا از دندهی آدم نادرست عنوان شده و احتمالا از روایات یهودیان در منابع اهلسنت درآمده زیرا در خود قرآن نیز بر خلاف تورات چنین روایتی نیست بلکه تمام آیات آنها را در خلقت یگانه دانسته؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها [نساء، ۱] هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها [اعراف، ۱۸۹] خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها [زمر، ۶] و دوحدیث از امامان شیعه در رد این نظریه: ۱: زرارة بن اعین روایت کرده که از امام صادق(ع) در ارتباط با چگونگی آفرینش حوا پرسشی به عمل آمده و به ایشان عرضه شد که افرادی معتقدند، پروردگار، حوا را از پایین ترین استخوان های دنده سمت چپ آدم خلق کرد!
امام در پاسخ فرمودند که خداوند از این کار، پاک و منزه است! آیا فردی که چنین اعتقادی دارد، بر این پندار است که خداوند، توانایی آن را نداشته تا همسری برای آدم بیآفریند که از دنده های او نباشد، تا این ابهام برای یاوه گویان ایجاد نشود که آدم با قسمتی از بدن خودش ازدواج کرد؟! این چه باوری است که برخی بدان معتقدند؟! پروردگار، خودش بین ما و ایشان قضاوت کند! (نگاه کنید به شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۹، ح ۴۳۳۶، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ هـ ق.) ۲: عمرو بن ابى المقدام از پدرش روایت نموده که گفت: من از امام باقر(ع) پرسیدم: پروردگار، حوا را چگونه آفرید؟ فرمود: مردم در این باره چه مىگویند؟! عرضه داشتم: مىگویند او را از دندهاى از دندههاى آدم آفرید، فرمود: دروغ مىگویند، مگر خدا عاجز بود که او را از غیر دنده آدم خلق کند؟ عرضه داشتم: فدایت شوم پس او را از چه آفرید؟ فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش نقل کرده که گفتند: رسول خدا(ص) فرمود: خداى تبارک و تعالى، مشتى از گل را قبضه کرده و آن را با دست راست خود مخلوط نمود، البته هر دو دست او راست است ، آن گاه آدم را از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد که حوا را از آن مقدار زیادى خلق کرد. (نگاه کنید به تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۱۶، چاپخانه علمیه، تهران، ۱۳۸۰ هـ ق.)
مطلبی دیگر از این انتشارات
کوتاه نوشتههای زن؛ زندگی، آزادی(۵)
مطلبی دیگر از این انتشارات
فلسفهی وجودی شبیلدا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تغییر نام نیایشگاههای مهر به اماکن منسوب به سلیمان پیامبر (با نگاه به دو نمونه موردی پارسه، مسجدسلیمان)