وضعیت سیاسی ایران در زمان بیانیه گام دوم

مقدمه

انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه‌ی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمان‌های باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند. در چنین نقطه‌ی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه‌ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ی گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند.

بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.

این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.

در حقیقت گام دوم انقلاب بیانیه‌ای است که توسط رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی، سید علی خامنه‌ای مدظله العالی، به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران، در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ صادر شد و در آن به استمرار راه انقلاب اسلامی ۵۷ در طی دستاوردهای چهل سال گذشته می‌پردازد. او در این بیانیه با هدف جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی راهنمایی‌هایی می‌کند.وی در این بیانیه، مردم و به ویژه جوانان را مورد خطاب قرار می‌دهد و به توضیح و روشن کردن مسئله برداشتن «گام دوم» به سوی «آرمان‌های انقلاب سال ۵۷» می‌پردازد.

نظریه های انقلاب

نظریات ساموئل هانتیگتون

ساموئل هانتینگتون (۱۸ آوریل ۱۹۲۷–۲۴ دسامبر ۲۰۰۸)، متخصص علوم سیاسی شهیر آمریکایی بود. وی دانش‌آموخته و به مدت ۵۸ سال، استاد دانشگاه هاروارد بود.

هانتینگتون در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، هماهنگ‌کننده برنامه‌ریزی امنیتی در شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا بود. در دوران آپارتاید دهه ۱۹۸۰ در آفریقای جنوبی، او به‌عنوان مشاور سرویس امنیتی پی‌دبلیوبوتا کار می‌کرد.

هانتینگتون بیشتر به خاطر نظریه برخورد تمدن‌ها درباره نظم جدید جهانی پس از جنگ سرد شناخته می‌شود. او استدلال می‌کرد که جنگ‌های آینده نه بین کشورها، بلکه بین فرهنگ‌ها خواهد بود و افراط‌گرایی اسلامی به بزرگترین تهدید برای سلطه غرب بر جهان تبدیل خواهد شد.

علاوه بر این، مسئولیت‌های متعدد دیگری را هم بر عهده داشته‌است، از جمله:

دستیار تحقیقات امور دفاعی در مؤسسة مطالعاتی بروکینگز ۵۳–۱۹۵۹

پژوهشگر شورای تحقیقات علوم اجتماعی آمریکا ۵۷–۱۹۵۴

دستیار مؤسسة جنگ و صلح در دانشگاه کلمبیای نیویورک ۱۹۵۸

هماهنگ کنندة دفتر طرح و برنامه‌ریزی شورای امنیت ملی آمریکا در دورة برژینسکی ۷۸–۱۹۷۷

تحللیگر امور دفاعی و استراتژیک در وزارت دفاع و خارجه آمریکا از ۱۹۸۵ تا کنون

ریاست انجمن مطالعات علوم سیاسی آمریکا ۸۷–۱۹۸۶

بنیانگذار و سردبیر مجله «سیاست خارجی ۷۷–۱۹۷۰

نظریه های مشهور

سرباز و دولت

هانتینگتون در کتاب سرباز و دولت: نظریه و سیاست روابط مدنی-نظامی (۱۹۵۷)، نظریه‌ای کلی از روابط مدنی-نظامی ارائه می‌دهد. هانتینگتون تئوری کنترل عینی مدنی )غیرنظامی) را پیشنهاد می‌کند که بر اساس آن ابزار بهینه برای اعمال کنترل بر نیروهای مسلح، حرفه‌ای کردن آنهاست .

نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر

در سال ۱۹۶۸، درست زمانی که جنگ ایالات متحده در ویتنام در حال شدیدتر شدن بود، هانتینگتون کتاب «نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر» را منتشر کرد که در نقد نظریه نوسازی بود که در دهه قبل بر سیاست‌های ایالات متحده در مورد جهان در حال توسعه تأثیر گذاشته بود. هانتینگتون استدلال می‌کرد که با مدرن شدن جوامع، آنها پیچیده‌تر و بی‌نظم می‌شوند. اگر فرآیند نوسازی اجتماعی که این اختلال را ایجاد می‌کند با فرآیند نوسازی سیاسی و سازمانی مطابقت نداشته باشد، نتیجه ممکن است خشونت باشد.

در طول دهه ۱۹۷۰، هانتینگتون مشاور دولت‌ها، هم دموکراتیک و هم دیکتاتوری بود. در سال ۱۹۷۲، او با نمایندگان دولت امیلیو گاراستازو مدیسی در برزیل ملاقات کرد. یک سال بعد، او گزارش «رویکردهای رفع فشار سیاسی» را منتشر کرد که در مورد خطرات یک آزادسازی سیاسی بسیار سریع هشدار داد، پیشنهاد آزادسازی تدریجی و یک دولت حزبی قوی با الگوبرداری از تصویر حزب انقلابی نهادی مکزیک را داد.

در طول دهه ۱۹۸۰، او مشاور ارزشمندی برای رژیم آفریقای جنوبی شد، رژیمی که از ایده‌های خود در مورد نظم سیاسی برای ایجاد "استراتژی کامل" خود برای اصلاح آپارتاید و سرکوب مقاومت رو به رشد استفاده کرد. او به حاکمان آفریقای جنوبی اطمینان داد که افزایش قدرت سرکوبگری دولت (که در آن زمان شامل خشونت پلیس، بازداشت بدون محاکمه و شکنجه می‌شد) می‌تواند برای انجام اصلاحات ضروری باشد. او به مخاطبان آفریقای جنوبی خود گفت که روند اصلاحات اغلب مستلزم "دورویی، فریبکاری، فرضیات نادرست و کوری هدفمند" است. بنابراین او به جای حذف کردن آپارتاید، به مخاطبانش پروژه اصلاح آپارتاید را پیشنهاد کرد.

موج سوم

هانتینگتون در کتاب خود با عنوان موج سوم: دموکراتیزه شدن در اواخر قرن بیستم، این استدلال را مطرح کرد که با شروع انقلاب پرتغال در سال ۱۹۷۴، موج سومی از دموکراسی‌سازی وجود داشته است که روندی جهانی را توصیف می‌کند که شامل بیش از ۶۰ کشور در سراسر اروپا، آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا است که دستخوش نوعی انتقال دموکراتیک شده‌اند. هانتینگتون برای این کتاب برنده جایزه گریومایر دانشگاه لویی‌ویل در سال ۱۹۹۲ شد.

از جمله آثار او می توان به موارد زیر اشاره نمود که برخی به فارسی نیز برگردانده شده است:

1. سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی

2. موج سوم دموکراسی در پایان سده ۲۰

3. چالش‌های هویت در آمریکا

4. چند جهانی شدن - گوناگونی فرهنگی در جهان کنونی

5. اهمیت فرهنگ

6. ناگفته های سیاست بین الملل

7. برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی

8. ارتباط تمدن‌های اسلامی و کنفوسیوسی

9. تمدن‏ها باید یاد بگیرند که همزیستى نمایند

10. اگر تمدن نیست، پس چیست؟ برخورد تمدن‏ها، پارادایم تحلیل جهان نو

هانتینگتون معتقد است :

1- انقلاب در جوامعی رخ می دهد که نوعی تحول اجتماعی و اقتصادی را تجربه کرده اند و فراگردهای نوسازی و تحول سیاسی آنها از فراگردهای دگرگونی اجتماعی و اقتصادی آنها واپس مانده است

2- وقوع انقلاب یک ویژگی بارز جوامعی است که دستخوش نوسازی اند و در ضمن یکی از شیوه های نوسازی در آن جوامع است. هانتینگتون انقلاب را تجلی دیدگاه نوگرایانه می داند

3- مهمترین تمایز سیاسی میان کشورها نه از صورت حکومت ، بلکه از درجه حکومت کردنشان مایه می گیرد. یک کمبود بزرگ فراسوی همه کمبودهای دیگر(بیسوادی، فقر، بهداشت و .....) در اکثر کشورهای توسعه نیافته وجود دارد و آن کمبود اشتراک سیاسی و حکومت کارآمد ، مقتدر و مشروع است

4- وی نوسازی را فرایندی می داند که مستلزم دگرگونی در همه زمینه های اندیشه و فعالیت انسانی است و خاصه نوسازی سیاسی عبارت است از حرکت از جامعه سنتی به جامعه نوین

وی ویژگیهایی را برای نهادهای سیاسی جهت حفظ اجتماع سیاسی در نظامهای مدرن قائل است که نبود این مشخصه ها در جوامع جنوب به وقوع بی ثباتی سیاسی یاری می رساند :

1- پیچیدگی (دامنه کارکردها)

2- گستره وسیع (ورود گروههایی از طبقات پایین به جامعه سیاسی)

3- قابل انطباق (توانایی براوردن خواسته های رفاهی و قانونی)

4- متعدد (ناکامی یک نهاد باعث ناکامی کل نظام نشود)

5- بی طرفی (مستقل از طبقه مسلط)

6- انسجام (عدم سوء استفاده گروه های متعارض)

7- اهتمام به منافع گروهی (متفاوت از منافع طبقاتی یا منزلتی)

هنگامی که جامعه به مرز بی ثباتی سیاسی رسید امکان وقوع آن در چهار شکل قابل ارزیابی است که هانتینگتون تمرکزش را بر شق چهارم قرار می دهد

1- کودتا (تغییر رهبران و سیاستها)

2- شورش (اصلاح نهادهای سیاسی)

3- جنگهای استقلال

4- انقلاب

هانتینگتون برای وقوع انقلاب پیش شرطهایی را مطرح می کندکه حضورشان به دنبال شکاف سیاسی ناشی از نوسازی شتابان، الزامی است

1- هانتینگتون برای وقوع انقلاب پیش شرطهایی را مطرح می کندکه حضورشان به دنبال شکاف سیاسی ناشی از نوسازی شتابان، الزامی است

2- ظرفیت دو گروه برای اقدام در مسیر موازی شرط دومی است که توسط هانتینگتون بر آن تاکید می رود. او وقوع این اقدام موازی را مشروط می کند به:

• 1.2. موفقیت روشنفکران در تعریف زمینه های مشترک توسط جاذبه های فراطبقاتی و ملی

• 2.2. تقویت آن جاذبه ها در قالب حضور نخبگان استعماری و بیگانه

3- سومین نکته ای که هانتینگتون مطرح می کند بر تفاوت ظرفیتهای جوامع سیاسی برای توسعه تاکید دارد

هانتینگتون دو مدل عمده انقلابها را تحت عنوان الگوی غربی و شرقی انقلاب از هم تفکیک می نماید

1- الگوی غربی انقلاب

1. در رژیمهای پادشاهی و اریستوکراتیک بسیار سنتی رخ می دهد؛ 2. در جوامعی رخ می دهد که دارای نهادهای فاقد ظرفیت توسعه هستند؛ 3. انقلابهای فرانسه و مکزیک و مرحله اول انقلاب چین نمونه هایی برای الگوی غربی انقلاب هستند

2- الگوی شرقی انقلاب

1. در رژیمهای استعماری به وقوع می پیوندد؛ 2. در جوامعی روی می دهد که دارای نهادهایی با ظرفیت محدود توسعه باشند نه عدم ظرفیت توسعه؛ 3. مراحل بعدی انقلاب چین و انقلاب ویتنام و خیزشهای ضد استعماری دیگر از جمله نومنه های الگوی شرقی انقلاب هستند

علاوه بر این دو مدل که وقوع انقلاب را بررسی و مطالعه می کنند، هانتینگتون شرایط سومی را هم مدنظر قرار داده است که آن را بی ثباتی مادون انقلاب می نامد. در بی ثباتی مادون انقلاب 1. عدم توازی نیروهای شهری و روستائی به چشم می خورد؛ 2. توفق گروههای غیررادیکال برجسته است؛ 3. وقایع فرانسه 1830 و 1848م و حوادث بعد سقوط عثمانی و قاجاریه و رژیم سینگمن کره1960م از آن جمله اند.

مساله دوم: دموکراسی

در مطالعات ‌هانتینگتون، موج اول دموکراسی شدن با انقلاب فرانسه و جنگ‌های استقلال‌طلبانه آمریکا آغاز می‌شود و با آغاز روند بازگشت به اقتدارگرایی در برخی کشورهای تازه دمکراتیک‌شده از جمله ایتالیا و آلمان پایان می‌پذیرد.

در موج دوم بر خلاف موج اول که عوامل اقتصادی ـ اجتماعی عامل ایجاد دموکراسی بوده‌اند، عوامل سیاسی ـ نظامی تأثیر بیشتری دارند. این موج پس از پایان جنگ جهانی آغاز می‌شود. کشورهای دموکراتیک شده در این موج عمدتا از سه الگوی 1. دمکراسی‌های تحمیلی (ژاپن ـ آلمان)؛ 2. دمکراسی‌های الگوپذیر (ترکیه)؛ 3. خیزش‌های مستعمراتی پیروی می نمایند. بازگشت در موج دوم که در دهه‌های 60 و 70 روی داد، در قالب کشورهایی بروز نمود که از طریق دکترین مبارزه با کمونیسم، کسب مشروعیت می‌کردند. این حکومت‌ها همچنین با روش‌های دیگری مانند اعمال زور و ایجاد یک تهدید خارجی یا برگزاری انتخابات نمایشی، تلاش در کسب مشروعیت داشتند.

موج سوم دموکراسی از اروپای جنوبی (اسپانیا و اروپا) آغاز شده و در انتهای خود کلیه کشورهای اروپای شرقی را درنوردید و نهایتا منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. هانتینگتون کشوری را دارای دموکراسی می داند که در آن « دو » تغییر پیاپی و مسالمت آمیز حکومت از طریق انتخابات آزاد رخ دهد نه یک انتخابات که یک بار برای همیشه بلکه انتخابات قادر به تغییر حکومت باشد نه حکومت قادر به تغییر انتخابات. و این نکته ای است که وی در موج سوم بر آن تاکید می نماید.

وی فرآیندهای گذار به دموکراسی را به چهار نوع 1. تغییر شکل، 2. فروپاشی، 3. جابه‌جایی و 4.خیزش‌های مستعمراتی تقسیم می‌کند. هانتینگتون، فرآیند تغییر شکل را در حکو‌مت‌هایی مؤثر می‌داند که اصلاح‌طلبان در خود رژیم اقتدارگرا به شدت نفوذ دارند و افرادی از درون خود رژیم، نقش قاطعی در ایجاد دموکراسی دارند.

این فرایند، در پنج مرحله شکل می‌گیرد؛

1. ظهور اصلاح‌طلبان در حکومت

2. کسب قدرت توسط اصلاح‌طلبان

3. شکست فرآیند لیبرال شدن

4. مشروعیت قهقرایی

5. انتخاب و جذب مخالفان

در فرآیند فروپاشی، بر خلاف تغییر شکل، اصلاح‌طلبان در حکومت یا وجود ندارند یا در اقلیت هستند و مخالفان باید از طریق تظاهرات و شورش و اعتراضات، باعث فروپاشی رژیم اقتدارگرا ‌شوند. در این فرآیند یک خلأ قدرت به وجود می‌آید که فرد یا گروهی باید این خلأ قدرت را پر کند. فرآیند جابه‌جایی در رژیم‌های اقتدارگرا برآیندی از دو فرآیند قبلی است به طوری که در این فرآیند نوعی تعادل میان اطلاح‌طلبان و اقتدارگراها در حکومت وجود دارد و اصلاح‌طلبان باید از طریق امتیازگیری و مذاکرات، مرحله گذار به دموکراسی را تسهیل کنند.

به عقیده هانتینگتون، در موج سوم انتخابات در بسیاری از کشورها عامل فروپاشی رژیمهای اقتدارگرا بوده است به طوری که در این کشورها، حاکم اقتدارگرا با اطمینان از پیروزی و جهت کسب مشروعیت اقدام به برگزاری انتخابات می‌کرده و به طور غیرمنتظره‌ای که نویسنده آن را «الگوی انتخابات شگفت‌آور» می‌خواند، شکست خورده است.

مساله سوم: فرهنگ و تمدن

نزد عامه اغلب هانتینگتون به این نظریه اش یعنی جنگ تمدن ها شهرت دارد. نظریه ای که به درستی فهم نشده و هانتینگتون را منادی جنگهای بین تمدنها می خوانند و به عنوان متفکری جنگ طلب از او یاد می کنند حال آنکه این برداشتی کاملا نادرست است. هانتینگتون نه تنها سفارشی به جنگ نمی کند بلکه بدان هشدار می دهد. وی در مقام یک جامعه شناس حوزه سیاست بر آن است که ماهیت جنگها بعد از دوران جنگ سرد تغییر یافته است به گونه ای که در زمان کنونی محتوای فرهنگی و تمدنی یافته است. او بر این اساس هشت تمدن غربی، لاتین، ژاپنی، چینی، هندی، اسلامی، ارتدوکس و آفریقایی را از هم تفکیک می کند و بر این باور است که جنگهای آتی بشر در سرحدات این فرهنگها و در گسلهای بین تمدنی رخ می دهد. نظریه تمدنی هانتینگتون ناظر بر این بحث است که عامل اساسی در روابط بین المللی بیش از آنکه تنازع کشورها یا حکومت ها باشد، برخورد تمدن ها است.

کرین برینتون

کالبد شکافی 4 انقلاب

1- انقلاب انگلیس 2- انقلاب آمریکا 3- انقلاب فرانسه 4- انقلاب روسیه

الگوی مسیر انقلاب ها پس از وقوع از دیدگاه کرین برینتون و ویژگی های آن ها

1- نخستین مرحله های انقلاب

· فیگاروی جاودانی

· رویدادهای مراحل نخستین

· خود انگیختگی یا برنامه ریزی

· ماه عسل

· نقش زور

2- سنخهای انقلابیان

· کلیشه ها

· پایگاه اقتصادی و اجتماعی انقلابیان

· پایگاه های اقتصادی و اجتماعی رهبران

· خصلت ها و تمایلات

3- فرمانروایی میانه رو ها

· مساله میانه رو ها

· رویدادهای دوره فرمانروایی میانه روها

· حاکمیت دوگانه

· ضعف میانه روها

4- به قدرت رسیدن تندروها

· کودتا

· سازمان تندروها

· آمادگی تندروها

· دستگاه دیکتاتوری

5- عصر وحت و پاکدامنی

· شیوع وحشت

· عصر وحشت و افراد بیرون انقلاب

· وحشت و افراد درون انقلاب : تقارن دینی

· توجیه های حکومت و وحشت

6- ترمیدور

· کلیت واکنش ترمیدوری

· بخشودگی و سرکوبی

· بازگشت کلیسا

· جستجوی لذت

وضعیت ایران در زمان بیانیه

اعتراضات و آشوب های سال های اخیر و القای گزاره ی برائت معترضین از تمامی نیروهای سیاسی موجود، به منظور جلوه دادن شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم و فقدان نماینده‌ای سیاسی و مدنی برای معترضین و در نتیجه شنیده نشدن اعتراضات است؛ بنابراین حکومت نیاز مبرم بازآفرینی محیط سیاسی دارد

بخشی از یک مطالعه که در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۸ انجام شده است :

خصیصه اصلی اعتراضات و آشوب های آبان ماه سال ۹۸ در ادامه حوادث دی ماه سال ۹۶ نسبت به نمونه های پیشین این است که معترضین، هویت سیاسی خاص و شناخته شده‌ای ندارند و عاملی که موجب آغاز اعتراضات می شود نظیر افزایش قیمت بنزین، نسبت معناداری با جهت اعتراضات، الگوی مطالبات معترضین و حتی شکل اعتراضات ندارد. اعتراضات به هر بهانه‌ای که آغاز شود، به سرعت، کلیت نظام را هدف می گیرد و از همه نیروهای سیاسی موجود اظهار برائت می کند. معترضان خشمگین و ناامید هستند. چشم انداز مثبتی که با برجام، پیش روی شان گشوده شده بود را از دست رفته می بییند و رفته رفته احساس می کنند که نه تنها هیچ چشم انداز مثبتی در کار نیست، بلکه گذران روزمره امور کشور نیز تنها با تشدید فشار بر سبد فشرده مصرف و درآمد مردم میسر است. در چنین شرایطی، خشم و خشونت، بیشتر از سوی حاشیه نشینان و فرودستان بروز می کند و ناامیدی توام با بی تفاوتی نیز رفتار اقشار طبقه متوسط است، همانند تبدیل دارایی ها به ارز خارجی برای صیانت از ارزش آن. در این میان، آنچه نگران کننده است، فقدان نماینده‌ای سیاسی و مدنی برای معترضین در درون محیط سیاسی نظام جمهوری اسلامی و نبود گفتاری است که بتواند اعترضات را در درون محیط نظام نگه دارد. معترضین نیز اصرار دارند که هیچ یک از نیروهای درون محیط سیاسی نظام، نماینده آن ها نیستند. این امر، بیانگر تعمیق شکاف میان مردم و حاکمیت و نارسایی در شنیدن صداهای شنیده نشده و ناتوانی در بارور کردن امیدهای مایوس شده از سوی نیروهای فعال در محیط سیاسی جمهوری اسلامی است. مخاطره اصلی در این شرایط بیش از هرچیز باید از امتناع توسعه و فقدان وجود آینده‌ای مشترک میان حاکمیت و مردم نگران بود. وضعیتی که کشور را خصوصا در برابر فشار دشمن، به بالاترین حد از آسیب پذیری می افکند. در این گزارش امکان بازآفرینی محیط سیاسی کشور بر اساس بیانیه گام دوم بررسی می شود.

القای گزاره پشیمانی از انقلاب

تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران

· اغتشاشات سال 96 تمرکز بر روی مسائل اقتصادی

· اغتشاشات سال 98 تمرکز بر روی گرانی بنزین

· اغتشاشات سال 1401 جنگ ترکیبی

بیانیه و نقشه سیاسی

حضرت علی علیه‌السلام می فرمایند : هر کس به وقایع دنیا و تغیّرهاى آن عبرت نگیرد، موعظه‌ها در او سود نمی‌بخشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.

بیانیه‌ی گام دوم را می‌توان یکی از برجسته‌ترین اسناد تاریخ جمهوری اسلامی دانست که در کنار جامعیت، سرشار از جملات حکیمانه و راهبردی است. در این میان نکته‌ای که باید به اندازه هفت هدف یا ارزش محوری مذکور در بیانیه مورد توجه قرار گیرد، مسئله‌ی «الزامات» است. دولت‌ها و مجالس مختلف تا حد زیادی درباره هدف‌گیری «رشد دانش، اخلاق محوری، اقتصاد مقاوم، عدالت و مبارزه با فساد، آزادی، استقلال و عزت خارجی» اشتراک نظر داشته‌اند اما مروری بر نتایج و عملکردها نشان می‌دهد موفقیت‌ها در ابعاد فوق یکسان نیست و ناکامی‌ها نیز کم نبوده است.

مفاهیم سیاسی در بیانیه گام دوم

1- نظام انقلابی

· در جوامع انقلابی بعد از گذشت دهه‌ها، مبانی و ارزش‌ها به‌تدریج رنگ می‌بازد

· بعضی از انقلابیون از مبانی دوری می‌کنند کما اینکه در انقلاب خودمان هم داریم

2- اصلِ «نه شرقی نه غربی»

• مسئله مقابله با اشغالگری اسرائیل

• حمایت از مستضعفین

• مبارزه با استکبار جهانی

3- انقلاب اسلامی و نظام اسلامی

• انقلاب بیشتر یک حالت جنبشی دارد و نظام بیشتر وضعیت تثبیتی دارد

• نظام جمهوری اسلامی بستری برای تحقق ارزش‌های انقلاب اسلامی است. نظریه نظام انقلابی باید این را مدون کند.

ماهیت و محتوای سیاست خارجی انقلابی چیست؟

• مبانی: گفتمان آن از انقلاب اسلامی، اسلام، اندیشه امام (ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) و.‌‌.. است.

• ارزش‌ها: اعم از حکمت، عقلانیت و مصلحت است. ما دولت بدون ایدئولوژی نداریم. خود ناسیونالیسم و سکولاریسم هم ایدئولوژی است.

• اصول: اصول سیاست خارجی انقلابی در بیانیه گام دوم نیز آمده است که می‌توان به استکبارستیزی، مرزبندی با دشمن اشاره کرد که با اصول سیاست خارجی در قانون اساسی هم‌پوشانی دارد.

• آرمان‌ها: مواردی مانند عزت ملى، استقلال ملى، عدالت جهانی، تمدن اسلامی و وحدت جهان اسلام را شامل می‌شود.

• منافع ملی و مصالح اسلامی: چگونگی جمع بین این دو، اصل مهمی است. دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. این موارد در طول هم است و در عرض هم نیست. زیرا کشورها اهداف و منافع تملیکی دارند و از طرفی اهداف و منافع محیطی هم است که این دو مورد مقوم همدیگر هستند. مهم‌ترین منافع امت اسلامی و بالاترین مصلحت باید حفظ جمهوری اسلامی ایران باشد

• راهبرد: عدم تعهد و اصل نه شرقی نه غربى نیز در راهبرد سیاست خارجی انقلابی است. گفتمان سیاست خارجی ایران آرمان‌گرایی واقع‌بینانه است.

• ابزار تحقق سیاست خارجی انقلابی: به‌صورت اجمالی اگر بیان کنم کارگزار انقلابی است.

چهار دسته از الزامات را برای سیاست خارجی انقلابی می‌توان از بیانیه گام استخراج کرد:

الف) اصول بنیادین: ۱) اصالت استقلال و عزت ملی که در توصیه پنجم و ششم بیانیه ذکر شده است. این اصل، اصل مسلمی در همه سیاست خارجی‌ها است. حتی کشورهایی که تحت حمایت قدرت خاصی هستند بیان می‌کنند که استقلال دارند. ۲) حکمت و مصلحت که همان عقلانیت است. مصلحت نمی‌تواند بدون حکمت باشد. این مورد در توصیه ششم بیانیه آمده است. 3) معنویت و اخلاق که برای روابط خارجی باید مدنظر باشد این اصل بیشتر در بحث سیاست داخلی در نظر گرفته شده است اما در سیاست خارجی هم باید مورد توجه باشد. ۴) تأکید بر مرزبندی با دشمنان.

ب) اولویت‌بندی در سیاست خارجی: ۱) اولویت اول این متن توجه به جهان اسلام و ایجاد تمدن نوین اسلامی است. 2) اولویت سیاست‌های منطقه‌ای؛ ایران به‌مثابه قدرت منطقه باید رهبر و الگوی جبهه مقاومت باشد. 3) اولویت سیاست همسایگی: توجه ویژه به کشورهای همسایه. ۴) اولویت آسیایی‌گرایی که مرزبندی با غرب را برجسته می‌کند.

ج) موضوعی: سه نوع دیپلماسی تخصصی در بیانیه مورد توجه قرار گرفته است: ۱) دیپلماسی عمومی: لزوم ارتباط‌گیری با توده‌ها و مردم جهان را دنبال می‌کند. 2) علم و فناوری: تأکید بر اولویت قرار گرفتن علم و فناوری است. ۳) اقتصادی: اگرچه اقتصاد اصل نیست اما بدون آن کاری پیش نمی‌رود. ازاین‌رو، اهمیت دارد.

د) روش: ۱) دیپلماسی باید در خدمت شکل دادن به جهان چندقطبی باشد. انقلاب اسلامی جهان دوقطبی را به سه‌قطبی تبدیل کرد که یکی از قطب‌ها باید ایران اسلامی باشد و دیپلماسی باید در خدمت آن باشد. ۲) دوگانه اسلام و استکبار: انقلاب اسلامی هیچ ابایی از دوگانه‌سازی در مقابل استکبار ندارد. این به معنای جنگ نیست. به لحاظ ماهوی اسلام، استکبار را برنمی‌تابد. ۳) دیپلماسی انقلابی: در روش دیپلماسی مورد توجه است. جمهوری اسلامی باید دنبال دیپلماسی تحول‌گرای پویا باشد.

دستاوردهای انقلاب اسلامی در نظریه گام دوم انقلاب

• انقلاب اسلامی، در هیچ معرکه ای حتی با آمریکا و صدام گلوله اول را شلیک نکرده و در همه موارد پس از حمله دشمن، از خود دفاع کرده و البته ضربت متقابل را محکم فرود آورده است

• انقلاب اسلامی، جهان دو قطبی را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط شوروی، تقابل دوگانه «اسلام و استکبار» بعنوان پدیده جدید و برجسته شکل گرفت

• انقلاب اسلامی‌بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنها به مسائل بین المللی را به گونه شگفت آوری ارتقاء داد

• ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و تسلیم ناپذیری

• حضور مقتدر ایران در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه غرب آسیا

• حمایت جمهوری اسلامی ایران از مبارزان مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی

توصیه های رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم

1) مقابله با تحریم ها (چالش بیرونی اقتصاد مقاومتی)

2) عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن: هر سه، شاخصه‌هایی از اصل عزت، حکمت و مصلحت در روابط بین المللی اند.

3) پدیده‌های نوظهور در جهان امروز: تحرک جدید نهضت های بیداری اسلامی‌بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه ی آمریکا و صهونیسم،

4) شکست سیاست های آمریکا در منطقه غرب آسیا

5) زمین گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه

6) گسترش نفوذ قدرتمندانه سیاسی جمهوری اسلامی ایران

7) بازتاب وسیع این نفوذ در سراسر جهان سلطه

8) سردمداران نظام سلطه نگرانند؛

9) پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است.

10) امروز ملت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیر قابل اعتماد میداند.

11) دولت جمهوری اسلامی‌باید مرزبندی خود را با آنها با دقت حفظ کند؛

12) از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛

13) از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛

14) و در همه‌حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البته از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند.

15) در مورد آمریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

16) جمهوری اسلامی، متحجر و در برابر پدیده‌ها و موقعیتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حساس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.

17) مدیریتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید

18) محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی،

هدف دشمن: انقلاب‌زُدایی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی

برای تبیین بهتر چیستی و علل رویکرد سیاست خارجی طرح شده در گام دوم انقلاب باید به این نکته توجه کرد که اکنون پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان مساله‌ی غرب به‌خصوص آمریکا، «اصلِ انقلاب» است. به عبارت دیگر، آمریکا نه تنها با انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی کنار نیامده بلکه آن را تهدید نیز تلقی میکند. در دوره‌ی ترامپ بیشترین حملات علیه «ماهیت و اصول انقلابی» کشور انجام شده است. گروه اقدام ایران که مستقر در وزارت خارجه‌ی آمریکاست، در گزارشی اعلام می‌کند ایران تنها حکومت انقلابی باقی مانده در روی زمین است که آمریکا باید کار آن را یکسره کند.

مفهوم راهبردیِ نظام انقلابی

استراتژیستهای آمریکایی نظیر کسینجر و هم برخی از چهره‌ها و مسئولین غیرانقلابی کشور این جمله را تکرار میکنند که ایران باید بین دو گزینه‌ی «دولت- ملت» بودن یا «نهضت انقلابی» بودن انتخاب کند. برخلاف این، بیانیه بر مفهوم راهبردیِ نظام انقلابی تاکید می کند. این دو با هم تناقضی ندارند چراکه اولی ساختار را نشان می‌دهد و دومی آرمان را. گرفتن انقلاب از جمهوری اسلامی به معنی گرفتن آرمان و هویت از آن است. امروز هیچ کشور مهمی در دنیا وجود ندارد که سیاست خارجی اش متاثر از آرمان و هویتش نباشد. به عبارت دیگر، این هویت است که حتی منافع را مشخص می کند. نظام انقلابی به معنی جستجوی واقع بینانه‌ی آرمانهای یک ملت است. بد نیست کسانی که نقش هویت، آرمان‌ها و ارزشها در سیاست خارجی ایران را نقد می کنند نگاهی به اسناد امنیت ملی آمریکا بیندازند چراکه همواره یک فصل از این اسناد به پیشبرد ارزشهای آمریکایی اختصاص دارد. نظام سیاسی بدون ارزش هرگز نمی‌تواند مولدِ «قدرت نرم» باشد و لذا هرگز نمی‌تواند داعیه‌ی حرف جدید در روابط بین‌الملل را داشته باشد. فهم این مسائل نشان می دهد چرا تأکید بر عنصر انقلاب و چیستی معنای آن در عرصه‌ی سیاست خارجی اهمیت دارد. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی باعث پیشرفت و قدرت‌یابی جمهوری اسلامی شده و هرجا جمهوری اسلامی با مشکل مواجه شده است ناشی از عقبگرد و غفلت و دلزدگی مسئولین از انقلاب اسلامی بوده است. این مضمون چند بار در بیانیه مورد اشاره قرار گرفته است.

مرزبندی با دشمن

مفهوم مهم دیگر در عرصه‌ی سیاست خارجی، «مرزبندی با دشمن» است. این امر در ابتدا نیازمند پذیرش وجود دشمن و دشمنی است و ثانیا نیازمند مرزبندی با آن است. برخی در داخل قائل به وجود دشمن نیستند و علت مشکلات را سوء‌تفاهم معرفی می‌کنند و راهکار را گفتگو، تعامل و ادغام در غرب میدانند. برجام شاهد مثال خوبی بر بُطلان این فرضیه است. رهبر انقلاب ضمن اینکه قائل به گفتگو با دشمن درباره‌ی مشکلات حل‌شدنی است اما راه‌حل را ادغام در غرب نمی‌بیند و بر مرزبندی تأکید میکند. مرزبندی فقط در عرصه‌ی هویت نیست بلکه یکی از کارکردهای آن اینست که منافع خود را بهتر تشخیص میدهید. اگر مرزبندی وجود نداشته باشد شاید حتی منافع دشمن را به‌جای منافع خود تعریف کنند. نمونه‌ی بارز کسی که با دشمن مرزبندی نکرد محمد مرسی رئیس جمهور مصر پس از بیداری اسلامی است که نهایتا با حمایت آمریکا از کودتا سرنگون شد.

بیانیه و نقشه اجتماعی

بررسی و تبیین نقش «گفتگو» به عنوان الگوی اجتماعی گام دوم انقلاب

راهبردهای کلانِ حرکت تمدنی جامعه ایرانی

توصیه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب، به مثابه‌ راهبردهای کلان جهت حرکت تمدنی جامعه‌ی ایرانی است. تحقق این راهبردها در جامعه قطعاً نیاز به الگوهای اجتماعی دارد. نبود الگوی فراگیر در جامعه برای عینیت‌یابی بیانیه، این راهبردها را تنها تبدیل به ده‌ها همایش و سخنرانی توسط سازمان‌های رسمی و دولتی خواهد کرد!

سنخ طراحی و پیاده‌سازی الگو نیز باید کاملاً اجتماعی، مدنی و مردمی باشد چه این‌که در چهلمین سال انقلاب، بی‌تأثیری و گاه کج‌کارکردی بسیاری از نهادهای رسمی و دولتی در حوزه‌ی فرهنگ و جامعه روشن شده است. این بیانیه‌ی مهم خطاب به مردم است و باید حاکمیت و دولت بستر و زمینه را برای خود مردم فراهم و تسهیل‌گری کنند تا راهبردها در جامعه تحقق یابد.

گفتگو عقلانی‌ترین شیوه ارتباط

به باور راقم سطور، یکی از بهترین و مهم‌ترین الگوهای اجتماعی برای تحقق توصیه‌ها / راهبردهای بیانیه، «گفتگو» است.

«گفتگو» انسانی‌ترین، عقلانی‌ترین و اخلاقی‌ترین شیوه‌ی ارتباط است و باید با همه وجود برای کاربست آن در بخش‌های مختلف زندگی شخصی و به‌ویژه اجتماعی تلاش کرد. بنابر علل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، یکی از موانع فرآیند‌‌‌‌ توسعه د‌‌‌‌ر ایران را ضعف در بهره‌مندی از پتانسیل‌های موجود در فرآیند «گفتگو» می‌دانند.

گفتگوی واقعی امکان رسیدن به هوش جمعی را میسر می‌سازد و می‌تواند تولید سرمایه اجتماعی را رقم زند.

باری! توصیه‌ها / راهبردهای بیانیه‌ی گام دوم انقلاب به‌گونه‌ای است که گفتگو می‌تواند بهترین الگوی اجتماعی و مدنی برای تحقق آن باشد.

گفتگو و گشودگی در عرصه‌های گوناگون

پیشرفت در عرصه‌ی «علم و دانش» و رقم زدن یک انقلاب علمی جز با گفتگو و گشودگی در مرزهای علم رخ نمی‌دهد. جامعه‌ای قله‌های رفیع علم و دانش را فتح می‌کند که دانشمندان آن اهل گفتگو و پذیرای نظریه‌های علمی مختلف باشند. تنها گفتگو با دانشمندان مراکز علمی دنیا –بدون هیچ پیش‌شرطی- و گشودن درهای علم می‌تواند ما را به قله‌های دانش جهان نزدیک کند و اینگونه سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شود.

راهبرد معنویت و اخلاق به تصریح رهبر معظم انقلاب اسلامی «با دستور و فرمان به دست نمی‌آید» و «حکومتها نمی‌توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند» و به‌روشنی بر نقش «نهادهای اجتماعی» تأکید شده است. گفتگو به مثابه‌ یک نهاد اجتماعی فراگیر می‌تواند الگوی برتر و بدیل زور و خشونت برای تحقق معنویت و اخلاق باشد. خداباوری و اخلاق‌گرایی در نسل جوان امروز تنها با احترام و کرامت در بستر گفتگوی سازنده رشد خواهد کرد.

قانون‌گذاری برای اجرای عدالت، رفع ضعف اجرای عدالت، حق‌محوری در ارتباطات اجتماعی، بسط فرهنگ عدالت‌خواهی و مانند آن، همه با گفتگو در جامعه و تبادل دانش و تجربه صورت می‌پذیرد.

با بسط «فضای عمومی» و دخالت حداقلی حاکمیت و ایجاد بسترهای واقعی گفتگو و ارتباطات انسانی در جامعه، «آزادی» گسترش خواهد یافت. فضاهای گفتگویی و ارتباطاتی، سرمایه اجتماعی را رقم خواهد زد و موجب افزایش حس تعلق به ایران اسلامی و رشد حس استقلال خواهد شد.

الزامات راهبری و بازسازی انقلابی فرهنگ و رسانه

مقابله با امواج تحریف، پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور، تأکید بر جهاد تبیین و اصلاح هندسه‌ی رسانه‌ای و فرهنگی کشور از محورهای مهمی است که در یک ماه اخیر از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مورد تأکید قرار گرفته‌اند. دیدار شهریورماه هیئت دولت با ایشان نقطه شروع این موضوعات بود. رهبر انقلاب در این دیدار با تأکید بر بازسازی انقلابی و عقلانی ساختار فرهنگی و رسانه‌ای، حل معضلات این عرصه را نیازمند یک حرکت انقلابی و بنیانی دانستند.

مفهوم رسانه انقلابی

نظامات و سازمان‌های مختلف در معرض تغییراتِ پیوسته و پُرشتاب قرار دارند. سازمان‌های رسانه‌ای نیز نه‌تنها مستثنی از تحول و بازسازی نیستند، بلکه در عین‌ حالی که تحت تأثیر عوامل متعدد خود متحول می‌شوند، خواستگاه، منشأ و سرچشمه تحول و بازسازی و نوسازی نیز هستند و برای بقا و پویایی خود ناگزیر به نوآوری و تغییرات مستمر و دائمی‌اند.

پُرواضح است که صرف بازسازی و تغییر راهبرد و رویکرد به تنهایی کافی نیست، بلکه توجه به عامل «زمان» هم بسیار ضروری است. کندی و تأخیر در «شناخت» و «تنظیم و تطبیق» با آرایش جدید رسانه‌ای و شرایط جدید «جهانى» برای کشور و جبهه‌ی رسانه‌ای انقلاب اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد و به‌طور تصاعدی ما را از قافله‌ی تحول و تکامل و اثرگذاری عقب خواهد انداخت به‌گونه‌ای که جبران آن شاید غیرممکن و یا بسیار زیان‌بار باشد.

دغدغه های رهبر معظم انقلاب در حوزه رسانه و فضای مجازی

رهبر انقلاب به‌کرّات و در مناسبات مختلف از جمله در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب»، سخنرانی اوّل فروردین ۱۴۰۰ و همچنین در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری و دیدار اعضای دولت سیزدهم، بر خروج از محاصره‌ی تبلیغاتی و بازسازی انقلابی فرهنگ و رسانه تصریح و تأکید کرده‌اند. ایشان در بیانیه‌ی «گام دوم» از تلاش چهل‌ساله‌ی رسانه‌های دشمن برای مأیوس‌سازی مردم و مسئولان و تلاش همیشگی آن‌ها برای تولید و انتشار اخبار دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان‌دادن واقعیات‌، پنهان‌کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ‌کردن عیوب کوچک و کوچک نشان‌دادن یا انکار محسنات بزرگ فرمودند و از جوانان خواستند در شکستن محاصره‌ی تبلیغاتی پیشگام شوند. همچنین ایشان در سخنرانی نوروز ۱۴۰۰ از «ول‌بودن فضای مجازی» و استفاده‌ی دشمن از این وضع برای توطئه علیه ملّت و بی‌توجّهی مسئولان امر فرمودند و بر ضرورت مدیریت فضای مجازی تأکید کردند. رهبر انقلاب در مراسم تنفید نیز تصریح کردند: امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای است. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم. ما کم‌کاری داریم. در زمینه‌ی کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانه‌ای باید قوی‌تر و هوشمندانه‌تر عمل بکنیم.

رهبر انقلاب همچنین در دیدار با اعضای دولت در ششم شهریور ۱۴۰۰ با تأکید بر ضرورت «احیای اعتماد مردم» در مورد فرهنگ و رسانه فرمودند ساختار فرهنگی کشور به «بازسازی انقلابی»؛ یعنی خردمندانه، عاقلانه و برخاسته‌ از اندیشه و حکمت نیاز دارد.

بیانیه و نقشه اقتصادی

جنبه‌ی اقتصادی و لزومِ اجرای اصلاحات اقتصادی توسط جوانان

مهم‌ترین نکته اقتصادی در بیانیه گام دوم انقلاب

مهم‌ترین نکته در بخش اقتصادی بیانیه‌ی گام دوم وجود یک طرح کلی در بافتار این نوشتار است. به بیان دیگر نویسنده‌ی متن در ذهن خود یک کلان‌تصویر عمومی با اجزای همساز با هم داشته و ما با طرح کلی یک سیاست توسعه مواجهیم نه تعدادی شعار اقتصادی کنار هم چیده شده. وجود این چشم انداز کلی در حالیکه حتی در مصاحبه‌های بعضی مقامات اقتصادی هم به سختی می‌توان ردی از یک تصویر کلان را دید انصافاً دل‌گرم کننده و امیدبخش است.

مهم‌ترین نگرانی آمریکایی‌ها درباره تحریم‌ها

نکته‌ی بعدی دو سرفصل هزینه های مسرفانه در دستگاهها و بودجه‌بندی نامتوازن و معیوب است که کمابیش به هم مرتبطند. به تواتر در منابع مختلف ادبیات تحریمی اشاره شده است که مهمترین نگرانی طرف آمریکایی درباره تحریم‌ها منجر شدن آن به اصلاحات واقعی اقتصادی خاصه در ساختار درآمد و هزینه‌ی دولت ایران است. در این زمینه، محدود شدن واقعی بودجه‌ی جاری، تغییر ساختار مدیریت دارایی دولت به نحوی که ROA حاصل از هفت هزار هزار میلیارد تومان دارایی دولت به نحو موثری به یاری بودجه بیاید، افزایش بودجه عمرانی از محل هدایت اعتبار از جمله اصلاحات مهمی است که باید در تنظیم بودجه مورد توجه واقع گردد. بازترکردن دست دولت در برداشت از صندوق توسعه ملی به هیچ وجه یک پاسخ فعال و توام با اصلاحات واقعی اقتصادی تلقی نمی‌شود. اگرچه بیانیه‌ی گام دوم درباره‌ی همه‌ی دستگاهها اعم از دولتی و غیردولتی تصریح دارد ولیکن با توجه به اینکه تنها ۴ درصد بودجه خارج از اختیار قوه‌ی مجریه هزینه می‌شود توجه جدی به ساختار مالیِ دولت آدرس صحیحی در این مسیر است.

اجرای اصلاحات اقتصادی توسط جوانان مسلط بر اقتصاد

نکته‌ی نهایی اشاره به «لزومِ اجرای اصلاحات اقتصادی توسط گروهی از جوانان مسلط بر اقتصاد» در داخل دولت است. از دو زاویه می‌توان این گزاره را تشریح کرد. نخست آنکه با توجه به تغییر مداوم بسیاری گزاره‌های اقتصادی و نیز تغییرات جدی دائمی در صحنه‌ی اجرا، تسلط به گزاره‌های جدیدتر و عدم تعصب بر چارچوب‌های پیشین توسط مقامات اقتصادی بسیار ضروری است. نکته‌ی دوم اینکه این امر به نوبه‌ی خود نیاز به گفت‌‌وگو پذیری و شنیدن نظرات اقتصادی مختلف توسط مسئولان و مشاوران اقتصادی دولت و پرهیز از مرزبندی‌های مرسوم اعم از بازارگرایی و نهادگرایی و توجه ویژه به عملگرایی دارد که در گروه سنی جوانان بسیار معمول‌تر و شدنی‌تر است.

در طی سه سال گذشته و حول سوالات مهم بی‌پاسخ مثل آن که «چرا با وجود برجام مشکلات انتقال مالی حل نشد؟» یا «چرا با وجود تلاش دولت برای عدم افزایش بدهی‌اش به بانک مرکزی، نقدینگی با این سرعت رشد کرد؟» مجموعه‌ای از جوانانِ در حاشیه‌ی قدرت اعم از دولت و مجلس و نهادهای حاکمیتی شکل گرفته که اگر چه تاکنون منفرد بوده‌اند اما با سرعتی بهتر از قبل به سمت شبکه شدن، همیاری و پروژه های مشترک در حرکتند. من تصور میکنم که در نقطه‌ای در آینده‌ی نه چندان دور این شبکه‌ی عمیقا علاقه‌مند به جمهوری اسلامی ایران و جداً فارغ از دسته‌بندی های رایج سیاسی و علمی به‌صورت طبیعی و نه سازمان‌یافته از جایگاه مشاوره به جایگاه سیاستگذاری اقتصادی ارتقا خواهد یافت و این فراز مهم بیانیه‌ی گام دوم تحقق خواهد یافت.

مشکلات وابستگی به نفت

• یکی از عیوب اقتصاد کشور، وابستگی به نفت است. اکنون حدود چهل درصد از بودجه‌ی عمومی ما وابسته به نفت است

• اولین ایراد این است که قیمت نفت را بازارهای جهانی تعیین می‌کنند و قدرت‌های بزرگ در این مسئله نقش دارند و فشارهایی به خریدارانِ نفت ما را می‌آورند

• یکی دیگر از آثار وابستگی اقتصاد به نفت تورم دو رقمی است

• بخش‌هایی از اقتصاد، دولتی هستند در صورتیکه اغلب در حیطه‌ی وظایف دولت نیست چرا که جنبه‌ی حاکمیتی ندارند

توصیه های رهبر معظم انقلاب در خصوص اقتصاد

• آفت نگاه به خارج

• توجه به کالای ایرانی

• توجه به نیروی انسانی نسل جدید

• اصلاح ساختار بودجه

• برقراری عدالت و رفع شکاف طبقاتی