اشتغال یا خانه داری؟

تیک تاک..تیک تاک...عقربه ها برای تمام کردن روز از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.پشت میز ناهارخوری نشسته ام در حالی که نگاهم گره خورده است به نقطه ای از میز و به دو سال قبل می اندیشم و به خاطر می آورم که چندین ماه در جست و جوی پیدا کردن شغل پاره وقت متناسب با علاقه ام بودم و شاید آن طور که باید تلاش نکردم.خاطرم هست که علاقه مند بودم که در مدرسه محل تحصیلم به کار دفتری مشغول شوم.فرم را با دقت پر کرده و برای آنها فرستاده بودم اما اولویت آنها حتما افراد دیگری بودند.بعد از 30 سالگی تازه فهمیده ام که چه مشاغلی مناسب با روحیات و منش من است.اما این ها که برای من نان و آب نمی شود.چون هنوز خبری از شغل نیست.

من یک زن خانه دارم و هیچ وقت شاغل نبوده ام.در واقع شاید بهتر از هر زمان دیگری می دانم که خانه داری شغلی متناسب با روحیه و شخصیت من است.درست است.گویی دائم با خودم و روحیه و قریحه ام در جنگ بوده ام .زیرا فکر می کردم که مگر خانه داری هم می شود شغل؟خصوصا من که ارشد و تحصیلات عالیه هم دارم باید خانه داری را عار بدانم.هنوز هم با خودم در جنگم که چرا خیلی زودتر از این ها مثلا از دوران لیسانس سراغ امتحان کردن شغل های مختلف نرفته ام؟ده سال فرصت خیلی زیادی بوده برای محک زدن خودم در مشاغل مختلف و مورد علاقه ام.وقتی می گویم ده سال منظورم بازه سنی بین 20 تا 30 است.10 سال فرصت داشتم برای اینکه خوب فکر کنم و مشاغل مختلف را امتحان کنم.اما چرا هیچ وقت وارد میدان نشدم؟نمی دانم دقیقا.اما باورم این است که نه روحیه کار کردن داشته ام و نه راهنما و مشوق خوبی در این راه داشته ام.

مدتی قبل در سایت یوتیوب وقتی به انگلیسی واژه خانه داری و خانه دار را جست و جو می کردم به نتایج جالب توجهی رسیدم.برای مثال در آمریکا هم زنانی هستند که هیچ وقت شاغل نبوده اند و این به خواست خودشان بوده است.وقتی صحبت های آنها را گوش می دادم ،فهمیدم که آنها به خانه داری خود خیلی هم افتخار می کنند.قطعا برای خانه دار بودن باید حدی از تمکن مالی را دارا بود.خب من از خانواده پولداری نیستم اما شرایط هم به گونه ای بوده است که احتیاج به کار کردن نداشته ام.شاید اگر مجبور بودم مثل خیلی های دیگر می توانستم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم و دستم در جیب خودم باشد.

در تعریف خانه داری این گونه آمده است:به مجموعه کارهای مربوط به گرداندن امور یک خانه ، خانه‌داری می‌گویند.بیشترین امور خانه‌داری عبارت است از آشپزی ، نظافت منزل ، شست‌وشوی ظروف و پوشاک ، اتوکشیدن ، باغبانی ، خرید منزل ، تربیت فرزندان و … ، به فردی که به این امور می‌پردازد خانه‌دار گفته میشود.خانه‌داری اغلب مخصوص زنان محسوب میشد اما امروزه مردان در کنار زنان نیز به خانه‌داری می پردازند.

وقتی این تعاریف را در اینترنت پیدا کردم فهمیدم که مردانی هم هستند که به جای زنان به شغل خانه داری مشغولند.این نکته جالبی بود اما تعداد این افراد نباید خیلی زیاد باشد و حداقل تا جایی که اطلاع دارم در کشور ایران این گونه نیست.نکته اینجاست که منظور از این مردان،مردان متاهل و عائله مند هستند و مردانی که مجرد زندگی می کنند در این دسته خیلی نمی گنجند.

هنوز در جامعه کنونی ما هستند زنانی که ترجیح می دهند به جای وارد شدن به میدان کار واسیر شدن در گرفتاری های روزانه عرصه رقابت تنگاتنگ شغلی ،به میل خود در خانه بنشینند.این گونه زنان عمدتا یا نیاز مالی ندارند و یا بعد از مدتی کار کردن ترجیح داده اند که به امورات خانه و فرزندان فقط رسیدگی کنند.آنها بر حسب طبیعت زنانه خویش به خانه داری می پردازند و البته سرگرمی های و کلاس های مورد علاقه خود را فراموش نمی کنند.نمی توانم صفر و صد حرف بزنم.آنچه را که می گویم بر حسب شنیده ها و مطالعات نسبی ام است.احتمال دارد که ایراداتی هم در استدلال هایم پیدا شود.منکر آن نیستم.

ممکن است از نقطه نظر این گونه بانوان خانه دار،خانه ماندن بسیار سودمند و مفید باشد.بعضی از آنان فکر می کنند که با یک تیر دو نشان می زنند.این حرف شاید مضحک و نخ نما به نظر بیاید،بس که زیاد شنیده شده است.می دانم.اما چون خودم در بطنش هستم،این گونه استنباط می کنم که با این نوع سبک زندگی هم راحت تر وبی دغدغه تر می توان به کارهای منزل رسید و هم بهتر می توان به فرزندان رسیدگی کرد.در واقع با فراغ بال بیشتری فرزند پروری صورت می گیرد.البته که حتما این دیدگاه مخالفان زیادی دارد.این نوع سبک زندگی هم معایب و ملال های مخصوص به خود را دارد.ملالی که از آن حرف می زنم گریبان من و امثال من را گرفته است.ملالی که با شروع روز آغاز می شود و با انجام روتین های روزانه به پایان می رسد.اگر فرزند یا فرزندانی هم داشته باشی این حجم از ملال و خستگی طبیعتا بیشتر می شود.چون کارهای روزانه و تکراری خانه چند برابر وقت و انرژی و نیرو می طلبد.البته من ترجیح می دهم که بچه داشته باشم و سرم شلوغ تر باشد نسبت به اینکه آن قدر وقت آزاد داشته باشم که ندانم در این روزگار کسادی چگونه از آن استفاده کنم.

زنان خانه دار به نسبت زنان شاغل بهتر شاید بتوانند علاقه مندی ها و سرگرمی های خود را دنبال کنند.آنها فرصت بیشتری برای شرکت در کلاس های مختلف دارند.همچنین انجام فعالیت هایی مثل باغبانی،پرورش گیاه،نویسندگی و نوشتن ،کارهای هنری می تواند حس یکنواختی و روزمرگی خانه داری را تا حدودی کاهش دهد.انجام فعالیت های ورزشی سبک مانند پیاده روی هم در ترشح هورمون های شادی و نشاط موثر است و می تواند مانع افسردگی ناشی از خانه ماندن و روزمرگی زیاد شود.

اکنون در دوره ای زندگی می کنیم که خیلی از زنان رو می آورند به کارآفرینی و کار در منزل.کار آفرینی می تواند شروع خوبی برای کسب درآمد باشد ولی مثل همه شغل های دیگر احتیاج به آموزش و راهنما وصبر دارد.این طور که پیداست در صورتی نتیجه خوبی می دهد که به صورت جمعی و بر اساس نیاز بازار باشد.این گونه هم انگیزه بیشتری پیدا می شود و هم درآمد بیشتر می شود.کار آفرینی مزایا و معایب خود را دارد که شرح آن از حوصله و موضوع این یادداشت خارج است.

جدا از مساله اهمیت شغل و فراگیر شدن آن در میان بانوان جامعه ایرانی،با در نظر گرفتن اینکه خیلی از بانوان عزیز این سرزمین مجبور به کار کردن هستند. برخی بانوان از جمله خودم خیلی یا شاید اصلا علاقه ای به کار کردن آن هم کار تمام وقت نداشته باشند.خودم ترجیح و علاقه شخصی ام در این روزگار،تولید محتوا و نویسندگی آنلاین است.

از آن جایی که فعلا یک خانه دار هستم بیشتر در مورد این موضوع می توانم صحبت کنم تا مساله اشتغال.به هر حال همه امور سختی های خود را دارند.زنی که علاوه بر خانه داری شاغل نیز هست فشار مضاعفی را تحمل می کند.این طور که از اطرافیانم شنیده ام حقیقت این است که بیشتر شاغلان برنامه ریزی بهتری برای انجام کارهای خانه دارند.ممکن است یکی از دلایل آن این باشد که چون فرصت کمتری در اختیار دارند به صورت فشرده برنامه ریزی می کنند و هم اینکه وقتی شاغل شدند اصطلاحا پی همه سختی ها را به تن مالیدند و به جان خریدند!اما موضوعی که خیلی مهم است و باید در جامعه از طرف قانون گذاران فکری اساسی به حال آن شود مساله به رسمیت شناختن خانه داری به عنوان یک شغل تمام وقت و بدون مرخصی و حقوق است.دولتمردان باید برای این شغل سخت و نفس گیر حقوق و بیمه در نظر بگیرند،به عنوان یک زن معتقدم که زنان از جوانی و عمر خود درمساله خانه داری و در کنار آن تربیت فرزند مایه می گذارند.