به بهانه روز زن

خداوند به زن ، حتی به جسم او، نگاه ویژه دارد. امروز می‌خواهم ورای هر نوع برداشت مدرن، سنتی یا فمینیستی، از زاویه ای دیگر به زن نگاه کنم. زن مَظهر و مُظهِر خلاقیت خداست. خداوند از مجرای وجود زن صفت خلاقیت خود را بظهور می‌رساند. وقتی جسم زن مهد پرورش یک انسان دیگر می‌شود. وقتی جسم زن واسطه ی رزّاقیت خدا به طفل شیرخوار می‌شود.از چهار مرحله ارتباط روح و جسم آدمی، یک مرحله ی آن در وجود زن اتفاق می‌افتد، وقتی روح به جسم ملحق می‌شود و جنین جان می‌گیرد. لذا بدن زن حرمت دارد. هرجایی نیست. خود زن هم باید این حرمت را نگه دارد. و این ربطی به دین و مذهب ندارد. روح زنانه باید در یک قالب محترم پرورش یابد، تا رفیع باشد. زنی که روح خود را در ظواهر جسم خود خلاصه می‌کند به همان اندازه ی جسمش محدود می‌ماند.

تا زمانی که زنان نگاه جنسیتی به خود دارند و کارکرد خود را فقط در این چارچوب تعریف می‌کنند ، جامعه هم به آنها به همین دید نگاه می‌کند. تا زمانی‌ که منتهای شعاع ذهنیت و خواسته زنان جواهرات و لوازم آرایش و جراحیهای چهره و اندام و سیاست های خالی از صداقت جذب جنس مخالف باشد، این زن در قعر چاه حقارت زندانی است. و صد البته مردی هم که دنبال چنین زنی است همطراز اوست!

هر دو سر این طیف، چه آن نگاه مبتذل جنسیتی فرهنگ غرب، چه آن نگاه متحجر سنتی با آن برداشت غلط و سطحی مردسالارانه از دین، هر دو نگاه ابزاری به زن دارند. و البته آن نگاه فمینیستی که دنبال برابری ناعادلانه با مرد است، هم، راه بخطا دارد.

هر کجا نگاه ، نگاه جنسیتی شد ، ابزاری می‌شود. نگاه باید فرا جنسیتی باشد. روح انسانی زن دیده شود که با مرد از یک نفس واحد است( خلق لکم من انفسکم ازواجا) البته که این روح واحد در دو قالب است با دو کارکرد.