جنسیت زدگی! و برچسب های جنسیتی!

چون دختری /پسری، اجازه اجرای حکمی رو برای خودت، که قبل از جنسیت، یک انسانه با  بینهایت ضربان در بدنش وجریان روانش،  صادر نکن!!
چون دختری /پسری، اجازه اجرای حکمی رو برای خودت، که قبل از جنسیت، یک انسانه با بینهایت ضربان در بدنش وجریان روانش، صادر نکن!!



اون دختره مدل موش پسرونه‌است...

اون پسره مدل موش دخترونست ...

لباسش دخترونه‌است...

لباسش پسرونه‌است...

لحنش، راه رفتنش، صداش، کلماتش...

همشون ایکس گونه ان ! من دیدم دیگه! پس حتما حرفم راجبش درسته!

این منی که دیده، خودش چه کسی بوده در زندگیش، برای خودش؟

خودمون هم داریم‌میگیم : راجبش ! یعنی راجب اون! خب مدار‌هایی که پیرامون شخص دیگه‌ای میچرخن و متعلق به اون هستن، چه نیازی به قضاوت داره!

قضاوت نکنیم! نه! اینم مغلطست رفقا!

قضاوت کنید ، اما وقتی حس بدی از قضاوتتون گرفتید ، بدونید باید برید درباره‌اش تحقیق کنید و اینطوری تیکه‌هایی از این کل منسجمتون رو بسازید!

نه اینکه ذهنتون رو پر از واگویه‌هایی کنید که فضای امن و اروم خودتون رو کنار میزنن و به صورت مویرگی زیاد میشن تو روانتون!

تا چه برهه‌ای از عمرمون این لیبل ها؟ تا کی این برچسب ها!

چرا باید نژادی و جنسیتی کرد کلمات رو؟ کلمات به این زیبایی...

تا زمانی که فلسفه و تصور و حسی که کلمات میدن ، جزو ارزش‌هاتون نشده، لطفا به کیبوردتون نزدیک نشید!

چطور تشخیص میدیم پسرونس یا دخترونه؟

صفات پسرونه و دخترونه خودشون از کجا اومدن؟

از انسانها! انسان‌هایی که قادرن تغییر کنن! قادراند ایمان رو تبدیل به ترسی برنده کنن و ترس رو تبدیل به گویی از ایمان در قلبشون!

از این انسان‌های ناقص‌الدائمی که در مسیر انسجامن!

اینجا با یکی که هیچ! نبردی از خطاهای شناختی روبه‌روییم!

از جمله برچسب زدن! و در امتدادش جملات باید و اگر دار! در ادامه این جملات هم درشت نمایی! و فیلترِ زیبایی ها برای جذب مخاطب.


اول میگیم دخترا اینطورن ..پسرا .....

خب لیبل رو زدیم! بعد میگیم دخترا یا پسرایی که اینطورن باید ایکس طور هم باشن...

خب دیگه ستایش خسته شد انقدر از این دو تا کلمه استفاده کرد!



ما هممون انسانیم! بیایید اطمینان خاطر پیدا کنیم که انسانیم! انسان خواهیم ماند و با انسان‌ها ارتباط خواهیم داشت و داریم!

چقدر غالب خانواده‌ها با صدای اروم ولی لحنی غلیظ و تند ، با کلماتی که هنوز این لوح سفید وجودمون کشش قبولش رو نداشت، گفتن!

چون تو پسری... ؛ چون تو دختری...!

و چقدر چند برابرش رو انسان‌{بله انسان هستند چون مسئولیت ها و حقوق انسانی خود را به زیبایی وجودشان پذیران! }هایی که از خانواده ال جی بی تی هستن میشنون!

چقدر این زدگی‌ها از جنسیت‌، انسان‌هایی رو از جنسیتشون متنفر کرده!

چقدر به جای اینکه کنارشون وایستیم، جلوشون ایستادیم!

چقدر من برای این حرف‌ها جلوی خودم ایستادم!

ولی ستایش حالا در عین حال که کنار خودش قدم برمیداره، این آدم‌ها رو هم از سر راه انسان‌ها برمیداره و در گوششون زمزمه میکنه که چرا تو این مسیرن و قرارشون با خودشون چی بوده؟

قرار که نه! قولم نه! بذار ستایش قشنگ ترش کنه! عهدشون!

این عهد هست که دو طرفست.

بین تو و اون!

عهد ما ، خودمون به مقصدِتکامل هست!

ادامه که بسیار دارد!

به پایان آمد تلاطم کلماتش، اما جریان‌ها همچنان باقی هستند!