حقوق زنان از نگاهی نو (۱)
حقوق زنان از نگاهی نو!
اندیشه و آگاهی موجب شناخت و تصور حق برای انسان میگردد. آنگاه آدمی بدنبال استیفای حقوق متصوره، ایجاد و تضمین حق حرکت نموده و برای تحقق آن تلاش می نماید. وقتی آگاهی و اندیشه نباشد حقوقی هم تصور نخواهد شد تا آدمی برای احقاق و تضمین آن قدم بردارد. گاهی هم برای رفع نیازهاست که انسان حق انجام یا ترک چیزی را برای خود شناسایی مینماید. هرچند بنا به تفاوت جوامع مختلف، تعریف و نوع و سطح مطالبات زنان متفاوت است و درخصوص حقوق مشترک میان تمام زنان و یا به عنوان حقی بخصوص در کشور و جامعه ای خاص، درباره حقوق زن بسیار بحث و گفتگو شده و مطالب بسیاری نوشته شده است. اما بنظر نگارنده موضوعی این میان مغفول مانده است. موضوعی که عنوانی برای آن قرار نمی دهم تا ضمن پرهیز از پیش داوری، هرخواننده ای در پایان متن حاضر نتیجه گیری خود را بتواند داشته باشد.
در تمام کشورهای جهان هنوز هم زنان درحال تلاش برای احقاق، برخورداری و تضمین حقوق متصوره خود هستند. از تلاش زنان اروپایی برای مشارکت بیشتر در سیاست و مدیریت شرکتها و بانکهای بزرگ گرفته، تا تلاش زنان در عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کسب حق رأی! یا حتی حق دریافت گواهی نامه رانندگی!
درکشور ما هم البته حقوقی از سوی بانوان مطرح میگردد. از حق انتخاب نوع پوشش، دوچرخه سواری و راندن موتور سیکلت گرفته تا اینکه بانوان خود را مستحق و لایق کرسی قضاوت و مسند ریاست جمهوری می دانند. همچنین بحث های زیادی درخصوص اعتراض به تفاوت میزان ارث و دیه زن و مرد در قوانین کشور صورت می گیرد. البته این مطالبات بیشتر از سوی طبقه متوسط جامعه مطرح می گردد و امری فراگیر در بین تمام طبقات اجتماعی نیست. دلیل آن موارد عنوان شده فوق یعنی عدم آگاهی و فقدان اندیشه در بین تمام افراد جامعه است. هنوز هم در بسیاری از نقاط کشور و در بین برخی از اقوام، آداب و رسومی که جنبه های دختر آزاری دارد مشاهده میشود. مانند ازدواج اجباری دختر نوجوان با مردان میانسال یا حتی کهنسال و یا جلوگیری از تحصیل دختران و موارد دیگر. که در این مظالم، زنان آن جوامع شریک هستند و مادران، جور و ستمی که بر خودشان رفته است را درحق دختران خود روا میدارند!؟ این ناشی از فقر فرهنگی بلحاظ عدم آگاهی و بدنبال آن عدم شناخت حقوق توسط ایشان است. نوع و سطح مطالبات در شهرها و جوامع بزرگتر متفاوت و البته محدود به بانوان دارای تحصیلات عالیه است. ولی برای نیل به اهداف باید فراگیر و دغدغه همه بانوان باشد.
در یکی از کلاسهای ترم گذشته استاد خانم که مدرک دکترای حقوق خصوصی خود را از فرانسه دریافت نموده است. در خلال بحث مطرح شده و مورد اختلاف در کلاس، بعنوان مثال به این مطلب اشاره کردند که: «چرا در فرهنگ و جامعه ما، زنان از انجام آنچه دوست دارند محروم می شوند فقط بواسطه اینکه این شغل یا فلان عمل در شأن بانوان نیست؟ مثلاً خانمی دوست دارد راننده کامیون یا اتوبوس باشد. چرا دیگران باید برای او شأن تعیین کنند خود زن بهتر می داند چه چیزی در شأن او هست... ».
نباید فراموش کرد که انسان در این جهان بخشی از طبیعت است. نکته اینجاست که مرد و زن یکسان ولی متفاوت هستند. این تفاوت ناشی از نقشی است که در طبیعت دارند. بنابراین علاوه بر جسم، روان و بعضی از رفتار ما ناشی از طبیعت است. پس این تفاوتها موجب برتری هیچیک بر دیگری نیست. بلکه هر داشته ای برای تکامل جنس دیگر و هر نداشته ای! به مصلحت و برای تکامل یافتن بوسیله جنس مخالف است. وقتی بطور مطلق و کامل، یا بهتر بگویم بواقع زن را یک انسان بدانیم، انسانیکه که دارای تفاوتهایی طبیعی بر اساس نقش تعریف شده اش با مرد است و دارای توانایی هایی براساس همین نقش می باشد. که البته این در مورد مرد هم صدق میکند. پس با ایمان به این مطلب بسیاری از اختلافات حل می شود یا سالبه به انتفاء موضوع است. همچنین اگر تفاوت انسان را با سایر موجودات در اندیشه و روان بدانیم که چنین است، هردو جنس دارای عقل، قدرت تفکر و توانایی کسب آگاهی هستند. تفاوتهای فیزیکی در درجه بعد قرار دارد و البته تا حدودی قابل تغییر نیز می باشد. مثلاً زنان شجاع و جنگجو وجود داشته و دارند. احساسات نیز امری ذاتی و ژنتیک است و ارتباط مستقیم با جنسیت ندارد.
نتیجه اینکه وقتی زن را بعنوان یک انسان بالقوه کامل قبول نمائیم محققاً برای او حق انتخاب را شناسایی نموده ایم. چرا که آزادی و انتخاب و اختیار اوصاف جدایی ناپذیر از انسانیت هستند. پس اگر یک زن خود علاقه دارد و خود را دارای توانایی در چیزی میداند باید بتواند به علاقه خود بپردازد. یا لااقل آنرا امتحان کند. نیازها و شرایط زندگی گاهی این را به ما تحمیل کرده و مقاومتی در مورد آن (نه از سوی نهاد قدرت و نه جامعه) صورت نگرفته است. یک نمونه بارز زنانی هستند که هم اکنون به رانندگی تاکسی و یا آژانس اتومبیل اشتغال دارند و این نوع اشتغال سابق براین در جامعه غیر قابل تصور بود.
نکته دیگر اینست که تنها الزامات و مقرراتی بازدارنده هستند که با میل و اراده پذیرفته شده باشند. اگر امری با حجت و برهان مورد قبول واقع شود همیشه پابرجا می ماند. اما آنچه بواسطه قدرت و به اجبار باشد با زوال قدرت نیز ازبین خواهد رفت. بازدارندگی اگر درونی باشد همه وقت و همه جا موثر است. و اما اگر تنها بواسطه اجبار بیرونی باشد در هر فرصتی نقض شده و نادیده گرفته می شود.
پس بگذاریم امور طبق روال طبیعی دراینخصوص پیش برود و هرکس نقش خود را انتخاب و ایفا نماید... .
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهداشت دوران پریود
مطلبی دیگر از این انتشارات
پریود
مطلبی دیگر از این انتشارات
زن شناس آدم شناس