روسپیگری از شانههای انکار بالا رفتهاست.
✍ مهسا فارسونی نژاد | شماره دوم نشریه سویه
این متن حاصل تجربۀ زیست ده روزهام در یکی از پانسیونهای شهر تهران در تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ است؛ باید هفتم فروردینماه از شهرستان برای کار به تهران می آمدم، در آن زمان خوابگاه دانشگاه باز نبود و تنها راه اقامت در تهران، یافتن پانسیون بود. اکثر پانسیونها به خاطر نظافتهای نوروزی، پذیرشی نداشتند همین موضوع کار را مشکل کرده بود، در نهایت پانسیونی را پیدا کردم که مهمان میپذیرفت.
صبح روز شنبه هفتم فروردین به پانسیون رفتم تا اتاقی بگیرم، وسایلم را آنجا بگذارم و به محل کارم بروم. از همان نگاه اول، غیربهداشتی بودن محیط را حس کردم؛ کثیفی بیش از حد و بوی نامطبوعی که در سراسر فضا پیچیده بود ـ آنهم در پایتخت کشورـ به طرز چندش آوری، توی ذوق میزد و مرا متأثر میکرد، خودم را برای مواجهه با چنین فضایی آماده کرده بودم. میدانستم وقتی در تعطیلات، برخلاف دیگر خوابگاهها برنامهای برای نظافت ندارند بدین معناست که اهمیتی به نظافت نمی دهند.
غروب که به پانسیون برگشتم متوجه شدم هم اتاقی تازهای دارم، دختری هفدهساله که از سیزدهسالگی از خانه فرار کرده بود. بهمحض ورود من، با هیجان تمام شروع کرد به سیر تا پیاز داستان زندگیاش را تعریف کردن.
با جزئیات تمام از چگونگی و زمان فرارش از خانه، روابطش، شیوۀ زیست چندسال اخیرش و درآمدش با من صحبت میکرد. من هم با تعجب، تمامی سؤالهایی را که در ذهنم شکلگرفته بود میپرسیدم و او مشتاقانه به همه پاسخ میداد.
در شوک داستان زندگی هماتاقی تازهواردم بودم که متوجه شدم، محیط این خوابگاه و دختران و زنانی که در آن زندگی میکنند با دیگر خوابگاهها متفاوت است. به نظر میآمد این پانسیون مکانی برای دختران و زنانی است که روسپیگری و تنفروشی میکنند.
مواجهۀ مستقیم و بیواسطهام با این افراد، سبب شد مسئلۀ قدیمی ذهنم، پررنگ شود. همین روزها بود که دوباره مستند «قلعه» ساختۀ کامران شیردل را دیدم و سؤالی که ذهنم را مشغول کرده بود: این سطح از انکار و بیتوجهی به روسپیگری چه نتایجی را میتواند به بار آورد؟
روسپیگری پدیدهای چندبُعدی و زاییدۀ نابرابریهای اجتماعی و نابرابری مفرط میان زن و مرد است؛ با توجه به انتقادها نسبت به دیدگاههای روانشناختی و زیستشناختی و بهمنظور حفظ جامعیت رویکرد جرمشناختی درباره بزهکاری زنان بهطورکلی و روسپیگری بهطور خاص، رویکردهای جامعهشناختی به این پدیده اهمیت بسیاری دارند.
از سال ۱۸۸۰ بود که تأثیر محیط اجتماعی بر بزهکاری و جرم موردنظر قرار گرفت و پسازآن بهتدریج از اهمیت نقش عوامل زیستشناختی و روانشناختی در وقوع رفتارهای مجرمانه کاسته شد.
در تحلیلهای جامعهشناختی معمولاً از عوامل اقتصادی بهعنوان مهمترین عامل فحشا و روسپیگری یاد میشود. به دلیل محدودیتهای مالی و اقتصادی ممکن است برخی زنان به نشانۀ مقاومت یا رفع نیازهای ناشی از فقر، به فحشا رویآورند. استفانی گرت میگوید فحشا تااندازهای بازتاب فرصتهای محدود زنان در کسب درآمد خوب و استقلال اقتصادی و تأمین مالی در جوامع است. بیعدالتی جنسیتی که به دلیل قدرت نابرابر زن و مرد در جامعۀ سرمایهداری است ریشه در مالکیت خصوصی و غلبۀ رویکرد مردسالارانه در وضع قوانین دارد.
در نظام سرمایهداری؛ مردان، زنان را هم در عرصۀ اقتصادی و هم در عرصۀ بیولوژیکی کنترل میکنند. درواقع زنان طبقۀ کارگر دچار استثماری مضاعف هستند این استثمار مضاعف؛ زنان را بهسوی جرائم کماهمیتتر، مثل فحشا سوق میدهد در جامعۀ مردسالار ما هم که این نابرابری در کسب موقعیتهای شغلی و درآمد بسیار پررنگ است، همین عامل، روسپیگری را به یک آسیب اجتماعی جدی بدل میکند که انکار کردن آن آسیب بسیار بیشتری را متوجه زنان روسپی میکند. حتی اگر خود روسپیگری را انکار کنند نتایج انکارناپذیر آن مانند افزایش آمار ایدز را نمیتوان انکار کرد.
گسترش روسپیگری از سطح تهیدست به طبقۀ متوسط
موضوع مهمی که بعد از صحبت چندین ساعتهام با ساکنین پانسیون متوجه آن شدم این بود که: برخی از آنها متعلق به طبقه متوسط جامعه بودند، به نظر میرسد یک الگوی جدیدی از روسپیگری در جوامع در حال گذار پدید آمده است. سعید مدنی در جامعهشناسی روسپیگری میگوید با تغییر نظام ارزشی جوامع الگوی مبتنی بر نابرابری بهعنوان عامل اقتصادی مؤثر بر گرایش به روسپیگری نقش و اهمیت پیدا کردهاست تا آنجا که تنفروشی به طبقات متوسط هم تسری یافته و روسپیگری برای زنان طبقات متوسط راهی سریع برای دستیابی به زندگی توأم با رفاه بیشتر شده است.
تجارت طبقاتی جنسی
چیزی که مشخص است آن است که تنفروشی چه برای رفع نیازهای اولیۀ زندگی باشد چه برای کسب رفاه بیشتر عامل اصلی آن مشکلات اقتصادی است. زن روسپی قربانی ساختارهای جامعۀ سرمایهداری است که امکانات اقتصادی را برای زنان تأمین نمیکند. اوورال می گوید: «روسپیگری یک تجارت طبقاتی است به این دلیل که کار جنسی، فقرا را در خدمت کسانی قرار میدهد که درآمد زیادی دارند و بخشی از آن را صرف خشنودی جنسی میکنند.» خصلت روسپی گری، خرید و فروش مبتنی بر قواعد بازار سرمایهداری است نه مبادلۀ احساس به معنای دیگر عنصر ذاتی. روسپیگری، خرید فعالیت جنسی است نه خود فعالیت جنسی.
همانطور که زن کارگری کار که در کارخانهای کنسروسازی انتخاب میکند کند هیچ فرصت دیگری برای فکر کردن به شغلهای دیگر نداشته جز اینکه بین کارخانۀ کنسروسازی یا کارخانه شکلاتسازی دست به انتخاب بزند، زن روسپی هم هیچ فرصتی برای فکر کردن به شغلهای دیگر نداشته جز اینکه انتخاب کند که بدنش را با به چه کسی بفروشد.
هرم وارونۀ جرم
مسئلۀ دیگری که در تحلیل روسپیگری به آن کمتر توجه میشود مشتریان فحشا هستند. در جامعهای که اخلاقیات و اعمال قدرت؛ ملاک و معیار دوگانه دارد بهخصوص آنجا که موضوع به زنان و مسائل جنسی مربوط است فحشا عملی مجرمانه برخاسته از فعل زن تلقی میشود و مردانی که خریدار متاع جنسیت و عامل انتشار آن هستند مصون از اتهام، تعریف و تعبیر مجرمیت اند؟
در بسیاری از جوامع؛ ارائهکنندگان خدمات جنسی، به عناوین مجرمانه، نظیر خودفروش، متهم میشوند و این در حالی است که رابطهای دوجانبه بین ارائهکننده خدمات و دریافتکنندۀ آن وجود دارد. این نگرش تکبعدی به قضیه، در تحلیلها و بررسیهای آسیبشناسانه نیز خود را نشان میدهد از این روی است که: از مشتریان فحشا به عنوان یکی ازعاملان تداوم روسپیگری یاد نمیشود این متناقض نما؛ موجب شدهاست که در کشوری که فحشا جرم است برای مشتریان آن مجازاتی در نظر گرفته نشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
عوامل اجتماعی، زمینهساز اصلی خشونت علیه زنان
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا میگوییم زنان نامرئی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما هم انسان هستیم!