تسلای خاطری ... عجیب، مرموز، چه بسا خطرناک و شاید رهایی بخش ... https://yanaar.blogsky.com/
زنانی برای ویترین سیاست
واکنشهای سرد و منفعل کسانی که در ایران خود را فعال زنان مینامند و از اتفاق حضور رسانهای پرتعدادی هم دارند، در مقابل محکومیت سیاسی اخیر یک مدیر میانهرو در حوزهی زنان، آزمونی برای سنجش سوژگی و عاملیت زنان در عرصههای سیاسی به شمار میرود.
وضعیت فعلی یک بار دیگر نشان میدهد که هر جا کسی از «زنانگی» و «دفاع از ظلم رفته بر زنان» سخنی گفت و هر جا فاعل ظلم، مردان معرفی شدند، نباید دچار هیجانات «فمینیستی» شد.
مسأله اینجاست: زنی که میخواهد در قبال الگوهای انقیاد مقاومت کند، تا کجا «در عمل» چنین میکند و تا کجا فقط «در حرف» یا فعالیتهایی که به تدریج به فشنشوها و پادویی در ستادهای انتخاباتی استحاله یافتهاند؟ این که گفته شود ما میدانیم اینجا، برابریطلبی برای زنان رؤیایی محال است، پس بیایید وانمود کنیم برابریطلبیم؛ اما در خفا محدودیتهای ناگزیر آن را بپذیریم ...آگاهی کاذب است. آگاهی کاذب هم شکل دیگر قفس ایدئولوژی است نه فعالیت برای زنان.
در واقع «مسألهی زن بودن» نه فقط مسألهای صرفاً اخلاقی و زیستی، که به مثابهی مسألهای سیاسی قابل فهم است. حقیقت سیاسی زن، چیزی فراتر از تفسیر ادبی و کشاکش لفظی بر سر واژهی رجل سیاسی و فرصتطلبیهای چند زن برای تصاحب عنوانهایی شغلی در سایهی مردان است.
مسألهی عاملیت زنانه و نقد ایدئولوژی، صرفا نالیدن و نشان دادن تناقضات ایدئولوژی حاکم و در اینجا نشان دادن ستمهای نگاه مردسالار و امثال آن نیست؛ بلکه مسألهی مهم تغییر پراتیک و مقاومت عملی و ساختن واقعیت است.
گاهی مدعیان فعالیت برای زنان، تنها با هیاهوی رسانهای اطراف برابری زن/ مرد و حتی با گرفتن فیگورهای مناسبتی، تنها دوگانهی انتزاعی زن/ مرد را بازتولید میکنند و پتانسیل مقاومت زنان را به تخدیر ایدئولوژیک و بیراهه در عمل بدل میکنند.
زنانی که برای رسیدن به خودآگاهی تلاش میکنند، میدانند تا جایی که این «خودآگاهی زنانه» بخواهد در حد شکایتهای زنانه و نالیدن از ستم تاریخی مردسالاری باشد و به «حقیقت سیاسی زنانه» بدل نشود، این خودآگاهی جز یک خودآگاهی کاذب و ایدئولوژیک نخواهد بود، خودآگاهی کاذبی که حتی در قامت وزیر و وکیل و فرماندار و شهردار زن هم در عمل، فقط مناسبات چیزی را که نقد میکند، استوارتر میکند.
حال روشن است که نالیدن از مردان و دامن زدن به دوگانهی انتزاعی زن/ مرد، چه سقوط تراژیکی را برای زنانی که سادهانگارانه میخواهند فمینیست و فعال زنان باشند، رقم میزند.
تا حقیقت واقعاً موجود زن بودن، به دست خود زنان شناخته نشده و تغییری نیابد و آنان نخواهند برای این تغییر، هزینهای جدی بپردازند و کنش خود را فراتر از اخلاقیات و آرزوهای شخصیشان به میدان تاریخ و سیاست نکشانند و حقیقت سیاسیشان را نسازند، کسی به آنان رهاییشان را هدیه نخواهد داد.
این همه به معنای انکار فعالان اتفاقاً سیاسی زن و کسانی نیست که آشکارا بر آگاهی و کنشگری زیستی و سیاسی زنانه اثرگذارند؛ اما موضوع این است که اطلاق نام جنبش فمینیستی در ایران برای این چند تن، حرف بیربطی است.
زنان در هر موقعیتی که هستند، خوب است با راست کردن قامت خود، به این تصاویر کج ومعوج واکنش نشان بدهند. فمینیسم نباید فقط به برچسب ایدئولوژیک و دستاویزی برای حضور نمایشی تبدیل شود. بلکه میتواند به جای سرگرم شدن در بازیهای ساختگی مثل روسری و استادیوم و دوچرخه و رییسجمهور زن و ... و ایجاد شکاف نمادین در ساختار عرف اجتماعی، با آگاهی و عمل زنانه به نقد ریشههای ساختار مردسالار بپردازد.
تا وقتی زنان به عنوان عاملین اجتماعی اصلی، نتوانستند به جمعبندی برای فهم خودشان و آزادیشان برسند، مصادرهی مردان ولو با نیت خیر، از فعالیتهای فمینیسم ناموجود و یا در حال زایش، فقط وارد کردن ناخودآگاه نگاه مردانه و آگاهی مردانه است. پیش از آنکه آگاهی زنانه در صحنهی تاریخ و سیاست، خود را به رسمیت نشناسد، به رسمیت شناختن آن به دست مردان، اقدامی مشکوک است. چنانکه تاکنون هم شعار وطنی فمینیسم مرد و زن نمیشناسد، به حد کافی فمینیسم ایرانی را مردمحورانه بار آورده و هستیشناسی و آگاهی تاریخی زنانهی آن را کمرنگ کرده است.
فمینیسم ایرانی باید یاد بگیرد هم خودش به عنوان زن ایرانی و هم مرد ایرانی را بشناسد. به تعبیر هگل، حقیقت کل است، و بنابراین نمیتوان با دیدی جزئی و حذفی بهجایی رسید. این ایدئولوژی است که میخواهد «کل» را کنار بگذارد و به شیوهای حذفی، حقیقت را بفهمد. از این جهت، جنبش فمینیستی و خودآگاهی زنانه اگر پا بگیرد میتواند برای همه اثرگذار و معنیدار باشد و حتی وضع مردان را هم ایدئولوژیزدایی و روشن کند.
در غیر اینصورت آیا فمینیسم، همان لباس زیر پشمی قرمزی نیست که هم باید بدن را از سرما حفظ کند و هم باید نهان بماند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
پریود اول من
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
(بکارت 1)اگه پرده سرکاریه چرا خونریزی داره؟