وارنینگ!! در عمق تاریک قلبم یک بستنی درحال آب شدن است!
من و ما، بَر دار
«خدا بزرگتر است!
خدا بزرگتر است!»
مورمورِ اذان صبح
جمعه بود.
سعید، صالح، مجید
چشمان ناامید از دیدنِ مامان
و طنابی گره خورده به خشم، به اشک، به آه..
سعید، صالح، مجید؛ من و ما، بَـر دار!

+ خدا توهمی از تجلی عدالت است و «مامان» اشکبار ترین لغت این روزهاست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
همه چیز درباره تجربه استفاده از کاپ قاعدگی برای پریود
مطلبی دیگر از این انتشارات
بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نغمه یِ شراره هایِ آتشِ سینه ام