وارنینگ!! در عمق تاریک قلبم یک بستنی درحال آب شدن است!
من و ما، بَر دار
«خدا بزرگتر است!
خدا بزرگتر است!»
مورمورِ اذان صبح
جمعه بود.
سعید، صالح، مجید
چشمان ناامید از دیدنِ مامان
و طنابی گره خورده به خشم، به اشک، به آه..
سعید، صالح، مجید؛ من و ما، بَـر دار!
+ خدا توهمی از تجلی عدالت است و «مامان» اشکبار ترین لغت این روزهاست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامجو ( قسمت یک)
مطلبی دیگر از این انتشارات
بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه به سمیرا ۳۲