وبسایت: www.yarabumco.ir & وبلاگ: www.delnebeshtever1.blogfa.com
ویرگول 37؛ غیور مردان بزدل!

شنیده هایم حکایت از آن دارد که در سال های پیش از پیروزی انقلاب یک راننده کامیون( یا تریلی) برای مادر ایجاد مزاحمت می کند.
پدر، روحشان شاد، که غیرتش قبول نمی کرده یک لات مزاحم همسر جوانش گردد بلافاصله اقدام نموده و با مرد خلافکار درگیر می شود.
این درگیری منجر به ایجاد جراحات مختصر برای پدر شده و با پایان ماجرا، او را مصمم می سازد به اتفاق مادر شکایت به کلانتری محل ببرند.
رییس کلانتری پس از استماع سخنان پدر و مادر به فوریت مشخصات متهم را ثبت کرده و حکم به دستگیری سریع او می دهد.
ماموران کلانتری به سرعت وارد عمل شده و طولی نمی گذرد تا او را کت بسته به حضور والدین گرامی نگارنده بیاورند.
رییس کلانتری بعد از شنیدن "خودش است" امر به تراشیدن یک طرف سبیل های محکوم نموده و بعد دستور آزادی او را صادر می کند.
مادر که این میزان تنبیه را برای خلافکار کم می دانسته زبان به اعتراض می گشاید، اما رییس کلانتری با خوشرویی به او پاسخ می دهد که مردم این محله را او بهتر از خانم والده می شناسد.
رییس کلانتری در ادامه می گوید که مرد خلافکار هرگز نخواهد توانست با سبیل های یکطرفه( با بناگوش در رفته فرق دارد!) در کوچه و خیابان تردد کرده و در انظار عمومی ظاهر گردد( شاید همانند گربه ای که اگر سبیل های یکطرفش را بزنند تعادل حرکتی خود را از دست می دهد، محکوم کم سبیل هم همانند مست های نیمه شب مجبور می شد تلو تلو خوران این طرف و آنطرف برود!)
حسن ختام رییس کلانتری هم این بوده است: "لذا، مرد خلافکار قطعا سبیل های باقی مانده را هم خواهد تراشید و همگان، از دوست و آشنا گرفته تا بیگانه و غریبه، خواهند دانست که او کار خیلی، خیلی زشتی کرده و این امر سبب شده کل سبیل هایش را دود بدهند!"
با انقلاب و به ویژه با آغاز جنگ تحمیلی واژگان "ناموس"، "غیرت" و "شجاعت" معنا و مفهومی دیگر گونه یافتند و همین امر موجب شد گروهی از جوانان شجاع و غیور این مرز و بوم با دست خالی و یا با ساز و کار و تجهیزات کم به مقابله با دشمن تا بیخ دندان مسلح بر خیزند.
آن ها چاره ای جز این کار نداشتند زیرا نیک می دانستند اگر چنین نکنند "مام وطن" و "ناموس همه مردم" را در معرض خطر به غایت جدی قرار خواهند داد.
این روزها، اما، متاسفانه، واژگان "غیرت"، "ناموس" و "شجاعت" در نزد شماری از افراد معنای جدیدی دارد.
در این باب باید گفت که درست است جنایت وحشیانه اهواز باعث شده بسیاری از نوعروسان کم سن و سال و دختران جوانی که وفق ایده "عقد دختر عمو پسر عمو در آسمان ها بسته شده است" به خانه بخت می روند، هر روز صبح با ترس و لرز از خواب بیدار شوند و فقط وقتی دستی به سر و گوش خود می کشند و پی می برند اعضا و جوارح بدن سر جای همیشگی قرار دارند "دیشب هم به خیر گذشت" بگویند؛ اما نکته دیگری هم در این ماجرا وجود دارد که پاک مورد غفلت واقع شده است.
اینکه مرد با غیرتی! سر بریده زن جوان خود را در شهر گردانیده و ترس و وحشت همگانی ایجاد کند، قطعا، بدترین احساسات را در آدمی بر می انگیزد؛ اما فکر کردن به این موضوع هم لازم و ضروری است که یک مرد تا چه اندازه می تواند زبون و بزدل باشد که علیرغم اینکه با وسیله نوک تیز و برنده سراغ جنس لطیف بی دفاع می رود، به بهترین نحو ممکن از کمک های بشر دوستانه! اخوی محترم و گرامی هم بهره مند گردد.
کسی چه می داند! شاید طرف می خواسته با فعل خود، واژگان جدیدی را به فرهنگ زبان و ادب این مرز و بوم بیفزاید؛ واژگانی به نام "غیور مردان بزدل!"
پ ن: کاش آدم های اینگونه دست کم از آدم هایی که در قرون پیشین و در هنگامی که پای یک زن در میان بود دست به شمشیر و اسلحه می بردند و شرافت خود را با بهره گیری از دوئل، که به طرف مقابل اجازه می داد از امکانات مساوی برای دفاع از خود استفاده نماید، حفظ می کردند کمی بیشتر یاد گرفته و به بهانه "غیرت" و "ناموس" اینچنین چوب حراج بر واژه های "شجاعت" و "مردانگی" نمی زدند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ظاهر زنان، عرصهای برای جولان عوام و خواص
مطلبی دیگر از این انتشارات
در مورد مسائل جسمی خانم ها تابو نسازید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای خرید بهترین نوار بهداشتی ایرانی و خارجی