Whatyaldameans@
برای تویی که شایسته عشق بودی
متن زیر سراسر احساس و عاری از هرگونه منطقه. این نوشته درواقع برای بخشی دیگه از خودم نوشتهشده.
متوجه شدم درحقت گناهان زیادی مرتکب شدم. جوری باهات رفتار کردم که هیچکس نمیتونه تاب بیاره. بهت اجازه ناراحت شدن هم ندادم. زیرپام خردت کردم و عزت نفست رو ازت دزدیدم.
من ازت عذر میخوام بابت هرکاری که درحقت در تمام این سالها کردم.
من ازت عذر میخوام بابت هرحرفی که بیرحمانه بود و به تو زدم.
ببخشید که درکت نکردم. ببخشید که جلوی درک کردنت رو گرفتم.
ببخشید که بدن و قیافهت رو زشت دونستم.
ببخشید که تو رو نامهربون خوندم.
ببخشید که تو رو تنها خطاب کردم.
ببخشید که بهت انگ تنبل زدم.
ببخشید که تحقیرت کردم.
ببخشید که معتقد بودم از پس هیچچیزی برنمیای.
ببخشید که گمان کردم چیزی برای ارائه نداری یا باید چیزی ارائه کنی.
ببخشید که از تکتک رفتارها و کارهات ایراد گرفتم.
ببخشید که فرصتهای خندیدن رو ازت گرفتم.
ببخشید که نذاشتم ابرا از بالا سرت برن.
ببخشید که تمام این سالها دست انداخته بودم دور گردنت.
ببخشید که الانم غرق شرمت کردم.
من نمیدونم چجوری میتونم تسلیبخشت باشم. ولی تنها چیزی که الان میتونم بگم، اینه که من بالاخره دیدم. دیدم که دارم بهت آسیب میزنم. دیدم جوری باهات رفتار میکنم که هیچ انسانی اجازهشو نداره. دیدم که هیچوقت ازت عذرخواهی نکردم. دیدم که اون عشق بیقیدوشرط رو نصیبت نکردم.
تو لایق اینی که وقتی نگاهت کنم، تورو حداقل اندازه خانوادهای که بدون توجه به داشتههاشون و بدون قیدوشرط دوستشون دارم، دوست داشتهباشم.
تو لیاقت دریافت این عشق از جانب من هستی.
من رو ببخش که هرکاری کردی ندیدم و فقط ازت انتظار داشتم.
ببخشید که تو رو مقصر همهچیز میدونستم و ازت میخواستم بینقص باشی.
ببخشید که پشت سرهم روت برچسب چسبوندم.
من ازت خیلی ممنونم. خیلی ممنونم که اینهمه تلاش کردی تا شرایط رو عوض کنی. اینهمه تلاش کردی من رو راضی کنی.
از اینکه تقلا کردی که آدمی بشی که بهش میگم آدم مفید.
از تمام تلاشهات ممنونم. از تمام کارهایی که میکنی ممنونم.
از وجود ارزشمندت ممنونم.
میخوام تیکه به تیکه این وجود چسبخوردهت رو دوست داشتهباشم و غرق عشقم شی.
میخوام اونقدر دوستت داشتهباشم که بدون هیچکدوم از اون برگهها و عددها و آیینهها دوستداشتنی باشی برام.
میخوام وقتی تو آیینه نگاهت میکنم، احساس کنم دارم دوستداشتنیترین آدم دنیا رو میبینم و ناراحت شم که چرا نمیتونم در آغوشت بگیرم.
میخوام تلاش کنم تا اون حس رو تجربه کنی!

دوستان شما رو هم دعوت میکنم یه همچین چیزی خطاب به خودتون بنویسید. اگر بنویسید قطعا خیلی خوشحال میشم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چی میشد اگ بند انگشتات مال من بودن؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزِین
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنای پذیرش