youth is wasted on the young
سرود سرخ
چه بی رحمانه میکوبی تمام تار و پودم را
و ویران میکنی هر دم خرابات وجودم را
برایم سخت بودش، این دروغی بس دل انگیز است
طنین پاسخ سردت شکست تنگ غرورم را
و هنگام طلوع دل زجه خواهد زد که بعد از تو..
در این شهر هیچ کس باور نخواهد کرد سرودم را
من آن قالی بی رنگ و لعابم گوشه ی دیوار
برای سرخ سرخ بودن فدا کردم عروقم را
ارادتمند، یک صحرای سرخ
1402/9/3
مطلبی دیگر از این انتشارات
دو روایت از آب و آتش!!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آدما رو صفر و یکی تعریف کن، سیاه و سفید
مطلبی دیگر از این انتشارات
عیدِ دلتنگی؟