اشنا

بر هر ورق دفتر من

زادروزی‌پیش‌روست

این حرف ها ، این‌کلمات

زاده افکار اوست

کیست او از من به من

نزدیک تر ، اشنا تر

یک‌نگاه اشنا ، یک اشنا مانند دوست

ایستاده در گردباد ، همچو که بادش میبرد

ان درد ها ، ان زخم ها ، انگار که یادش میرود

کیست او از من به من

محرم تر ، مرحم تر

یک نظر ، ده ها نظر

چشم ها بر روی اوست

این دوست ، این اشنا بوی غربت میدهد

از سر دلتنگی ، اوا‌ سر میدهد

کیستی ، تو کیستی؟

یک سوال اشنا !

این سوال اشنا پاسخ حرف های اوست

من، منم

یک ایینه

پس‌بدان ؛

این اشنا ، همگی از خوی توست