اشنا
بر هر ورق دفتر من
زادروزیپیشروست
این حرف ها ، اینکلمات
زاده افکار اوست
کیست او از من به من
نزدیک تر ، اشنا تر
یکنگاه اشنا ، یک اشنا مانند دوست
ایستاده در گردباد ، همچو که بادش میبرد
ان درد ها ، ان زخم ها ، انگار که یادش میرود
کیست او از من به من
محرم تر ، مرحم تر
یک نظر ، ده ها نظر
چشم ها بر روی اوست
این دوست ، این اشنا بوی غربت میدهد
از سر دلتنگی ، اوا سر میدهد
کیستی ، تو کیستی؟
یک سوال اشنا !
این سوال اشنا پاسخ حرف های اوست
من، منم
یک ایینه
پسبدان ؛
این اشنا ، همگی از خوی توست
مطلبی دیگر از این انتشارات
غم را بکش، هی دم نکن
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهدی مزبان مزرعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعر از آسمون (آسمون دیانا)