داود شمسی ، شاعر و نویسنده اشعار سپید ، غزل ، دوبیتی، مثنوی
خوانده ام
دلبستگی هایم به او را ناگهانی خوانده ام
چشم مرغوب رخش را ارغوانیخوانده ام
همدم دردش شدم دردش کشیدن دارد و
درد و و آزار دلم را آسمانی خوانده ام
فکر کن مرهم به زخمی باشد اورامصلحت
پاسخ هر زخم او را مهربانی خوانده ام
درد مندر پیله هایم مانده و دردش بسی
تنگیِ چون پیله را من زندگانی خوانده ام
درد من از سینه ام بیرون زده با التهاب
رشد این یک ریشه را من جاودانی خوانده ام
#داود_شمسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زئوس در معبر قدرت
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعر از آسمون (آسمون دیانا)
مطلبی دیگر از این انتشارات
باز باران