زنی چو رعد.....
زنی آرام وقدرتمند
نشسته پُر طنین
با کلاهی به رنگ خدا
با ربانی بسته به دست خدا
نماز می گزارد بر رنج
جسور چون پیچ پیچِ باد وابر وبادی ِ ابر
نقاشی می کند باچشم
رنگ می کند فردا را
ابر می کشد وابر می کشد
میان کم رنگی های روز گار
جزر می کشد و جزر می کشد
میان موج های کوچک رود
یک ریمل پررنگ تر سبز می شود در باد
نی لبک می زند فریاد
کاش می وزید که باد
استخاره می شد فردا
نام نام زن است که می چرخاند روزگار
زن زندگی آزادی
زن زندگی آزادی?
مریم ملک آرا
پریا?
@pariyavadivaneashar
??
مطلبی دیگر از این انتشارات
لالایی خواباندن ما
مطلبی دیگر از این انتشارات
آواز فروردین
مطلبی دیگر از این انتشارات
در کنار خانه ی یک مشتری