پیش از من و تو لیل و نهاری بودهست گردنده فلک نیز بکاری بوده است
شاه شو...
فرصت تردید نیست این باغ را
رخصت تسهیل مده این داغ را
گفتنی ها را بگو با خون رگ
گر قضا هم شد منه این کاغ را
لال کن اندیشهی بدخواه خود
کور کن تردیدهای شاه خود
رو جهان را پس بگیر ای شاه خود
شاه شو اینک ولی در راه خود
مطلبی دیگر از این انتشارات
زَ زَ زَبانش سخت ميگيرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
کبریتِ غم
مطلبی دیگر از این انتشارات
محبت