همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
محبت
لمس کن مرا با دستهایت
دستهایی که نقش می زند
ابرها را بر آسمان
لمس کن مرا با انگشتانت
انگشتانی که هدیه می دهند
،، محبوب من،، بهار را به زمین
لمس کن مرا با؛ روحت
تا در تو بپویم و بمانم
در چشمان تو آسمان، آبی را به نظاره بنگرم، رفیق جان
مطلبی دیگر از این انتشارات
غَمکـــــدهی بارانـــی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زئوس در معبر قدرت
مطلبی دیگر از این انتشارات
شکسته ی احساس شیشه ها