بعضی وقتها نوشتن........
تنبیه فرزند دیگری....
چرا باید یک انسان" انسان دیگری را بابت انجام عمل خطایی مجازات ..یا ..سرزنش کند؟
زمانیکه یک کودک هنگام بازی باتوپ شیشه خانه ما را میشکند ما ناراحت و عصبی میشوم واگر دستمان به او برسد اورا تنبیه میکنیم با فرض اینکه درحال تنبیه ..پدر کودک ماراببیند و حتی اگر فرزند خود را مستحق این مجازات بداند اما ترجیح میدهد که خود این کار را انجام دهد نه شخص دیگری به همین خاطر عصبانی میشود وبا ما درگیر میشود وبا اینکه ما خودرا برحق میدانیم شاید مارا سرزنش و مجازات کند ...........................
به نظر من این دقیقا مانند داستان هریک از ما در مقابل همنوعانمان است. در این دنیا افرادی که به خاطر جهل ونا اگاهی کار خطایی را در مورد ما انجام میدهند ما با تمام قوا سعی میکنیم تلافی کنیم یا به زور قانون یا هر محکمه ای اورا مجازات کنیم ولی از کجا اینقدر میتوانیم مطمئن باشیم از رضایت پدر ؟
رضایت از میزان کمیت و کیفیت مجازات؟و اینکه ایا پدر اسمانیمان اصلا راضی هست که ما بجای او اینکار را بکنیم؟گذشت و صبر شاید اینجا معنی پیدا میکند ..چون اگر این روش کارایی داشت از ابتدای خلقت بشر
تاکنون اینهمه انسان ..انسانهای دیگر را که از نظرشان خطاکار بودند مجازات کردند هم اکنون باید جهان عاری از هر گناه و خطا و مجازات کننده و مجازات شونده میبود ولی چون ملاک تشخیص ازجنس انسانی است از ازل تا ابد این چرخه ادامه دارد و هرکس بنا به تشخیص خود دیگری را مجازات میکند..................!
.....کمی تامل و صبر و گذشت پیشه کنیم.......
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند سوال از خودم..
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتش و اوند
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیا دیدگی یعنی..