خواست

خواستم ..خواستِ تو و رضای تو کنم زندگی خویش افسوس که شد خواست مَنُ و رضای مردُم وای از مَنِ مَنُ
مَنِ مردم..

من باید نباشم که تو باشی چرا نمیتونم رضایت خودم رو جلب کنم که نباشم؟

خم‌ها است از آن باده خم‌ها است از این باده

تا نشکنی آن خم را هرگز نچشی این را

آن باده به جز یک دم دل را نکند بی‌غم

هرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را