آدمهای جدامانده

#مقاله_شماره۱بخش۱


#آدمهای_جدامانده

ازدهه ۵۰ بسیاری از مردم یک بلاد،یا کوچک شهرها و شهرستانها از احوالات هم مطلع بودند و هرکس به شکلی که شایسته بود برای رفع مشکلات یکدیگر میکوشیدن و رسالتشان می دانستند اما ازدهه۶۰به بعد کمتر شاهد رفت وآمدهای خویشاوندی هستم!،واکنون که این مقاله را مینویسم شاید بسیاری مردم از احوال براداران و خواهران خویش هم بی خبر باشند!،یا بهتر بگویم؛برایشان بی اهمیت باشد!،.کاری به جهان تجدد ندارم...اینکه امپراطوری رسانه ای چه بر سر مردم آورده است نیز در جای خودش محفوظ ،اینکه دنیای مجازی هویت های واقعی آدمها را ربوده است هم قابل تامل است،اما به گمانم مشکل در جای دیگریست!،همیشه در همه دوران ها اسباب رسانه در اشکال مختلف میان تمدنها ظهور کرده است و به همراه خود دستاوردها و تخریب هایی هم داشته است،اما کتاب بد!!آری کتاب بد فرهنگ بد می آفریند!!،در این دهه ها که مردم از در کنار هم بودن به خلوتی پوشالی پرتاپ شده اندو هرکدام به چیزی غیر از انسان مشغول گشته اند ،نمی تواند از آستین صرفاً تجدد بیرون زده باشد،

در بسیاری از این فاصله ها ریل گذاری کتاب های مدتیشن یافت میشود!با کلماتی از این دست(از افرادی که به شما حس منفی میدهندفرار کن!_از انتقاد قرارگرفتن فرار کن!_از گذشته فرار کن!_فرار فرار فرار وووو فرار کن!!)،

سوال اینجاست؛مگر همه آدم ها در یک سیر همسانسازی زندگی میکنند؟یا به یک شکل با آنها رفتار میشود؟یا مگر همه آدم ها در داشته هاشان برابرند؟ که با برچسب مسخره یک حس خوب باید از آنها فرار کرد؟؟،

چه کسانی پشت تالیف چنین کتابهای سخیفی هستند؟،آیا از روان اجتماعی تندرستی برخوردار هستند؟، این مزخرفات که ازقرن۲۱م در جهان تحت عنوان کتاب های روانشناسی و مدتیشن ،یا مثلاً یک حس خوب ،با ادبیات و دیالوگ های متفاوت انتشار پیدا میکند منطقش از کجاست؟؟!،

آیا فکر نمیکنید که بسیار تشنه و راه گمشده هستیم و در این بین زیبا رویی سبو سر ریز تعارف زده است و ما هم به یکباره نوش کرده ایم و فارغ از اینکه در سبو #ادرار است!!،..

ما در بسیاری از موارد ،تحت تاثیر همین کتابهای مزخرف روانشناسی دردمندان را رها کرده ایم تا به یک حس خوب برسیم!_افسوس نرسیدیم

تنها مانده ایم...

#شاهرخ_خيرخواه۱۴۰۱_۵_۲۳

#ادامه_دارد