گراف استعدادیابی به جای روش‌های سنتی استعدادیابی

مقدمه: در این متن فوتبال فقط یک مثال است. کلیت بحث گراف استعدادیابی را به هر حوزه‌ای شاید بتوان برد. اصن شما به جای فوتبال بگو ریاضی و پزشکی و مهندسی. کی به کیه؟ عکس‌های کارتونی هم توسط DALL.E تولید شدن.

با توجه به این که مدت زیادی کارهای آموزشی کردم و تا یه زمانی تلاش می‌کردم فعال آموزشی باشم و هنوز هم دغدغه‌ی یادگیری و یاددهی رو همراه خودم دارم، در برهه‌های مختلف به توسعه‌ی مهارت‌ها و استعدادهای انسان‌ها فکر کردم.

چند وقت پیش هم به طور دوستانه برای کار تحلیل داده‌ی فوتبال وارد یک آکادمی فوتبال در شهرمون (بوشهر) شدم و یه مقداری کلا روی بحث داده‌های فوتبال مطالعه و سرچ داشتم و خب دیدم که مسئله‌ی استعدادیابی هم جزء پژوهش‌هایی هست که بهش توجه میشه و روش کار می‌کنن. البته من هیچ کدوم از این پژوهش‌ها رو نخوندم و نرفتم سمتشون. نمی‌دونم هم که دارن چی کار می‌کنن. اما کلا مسئله‌ش توی ذهن خودم باز شد و مقداری بهش فکر کردم و هنوزم دوست دارم فکر کنم.

تصویری از تمرینات آکادمی فوتبال تازه‌تاسیس شهریار (به تاسیس مهدی طارمی)
تصویری از تمرینات آکادمی فوتبال تازه‌تاسیس شهریار (به تاسیس مهدی طارمی)

البته این آکادمی و دوستانی که من رفتم پیش‌شون، بچه‌ی ریزه پیزه‌ای توشون نیست. اکثرا نوجوان هستن و حداقل مهارت کار با توپ همه‌شون خیلی خوبه. (مهارت‌های اولیه‌ای مثل روپایی زدن و شوت زدن و پاس دادن) و تقریبا همه‌شون با شرکت در تست و ارزیابی وارد باشگاه شدن و بازیکنان گزینشی هستند.

هدف این باشگاه در این مرحله به هر حال یه تصمیم خوب محلی (local) بوده و هر جوری که تست گرفته باشن خوبه به نظرم.

اما مسئله‌ای برام پیش اومده که اگه در نهایت بخوایم به پرورش استعدادها در مقیاس بزرگ‌تری فکر کنیم، چطوری باید این کار رو انجام بدیم؟

بذارید یه مثال بزنم. فرض کنید شما مدیر یک مدرسه هستید و از طرف اداره‌ی آموزش و پرورش به شما میگن که مدرسه‌ی شما یک تیم بسکتبال باید برای مسابقات (۱ ماه بعد) بین مدارس بفرستد و یک تیم فوتبال. شما چطور بازیکنان رو انتخاب می‌کنید؟

یک معلم ورزش در حال تست گرفتن و انتخاب دانش‌آموزان برای تیم بسکتبال و فوتبال مدرسه
یک معلم ورزش در حال تست گرفتن و انتخاب دانش‌آموزان برای تیم بسکتبال و فوتبال مدرسه

حالا اگر به شما بگن که مسابقات ۱ سال بعد قراره شروع بشه، چطوری بازیکنان رو برای تیم انتخاب می‌کنید و تمرین می‌دید؟ اگه بگن کلا امتیاز مدرسه توی مسابقات ورزشی مهم هست طی چندین سال، اون وقت چه رویکردی رو برای توسعه‌ی استعدادهای مدرسه در نظر می‌گیرید؟

به نظر من که خیلی فرق می‌کنه توی چه مقیاسی استعدادیابی مطرح بشه و قطعا برخورد ما هم متفاوت میشه با توجه به نیاز.

در خصوص مسئله‌ی استعدادیابی، به این فکر کردم همه که از روز اول‌شون بازیکن نبودن! به هر حال اولین بار یه جایی توپ به پاشون خورده. تازه یاد گرفتن چطوری توپ رو لمس کنن. بعد پاس. بعد شوت. بعد حمل توپ. بعد دریبل زدن و ... حتی همون لیونل مسی هم به هر حال یه روزی تو کوچه‌های آرژانتین شروع کرده بازی کردن و استعدادش پیدا شده. آیا می‌تونستی همون روز اول بگی خب مسی بلد نیست شوت بزنه. بی‌خیالش. این استعداد خوبی نیست.

این جا آرژانتین است. بچه‌ها لیونل مسی را مسخره می‌کنند و میگن برو بچه! تو اصن چی می‌دونی فوتبال یعنی چی؟
این جا آرژانتین است. بچه‌ها لیونل مسی را مسخره می‌کنند و میگن برو بچه! تو اصن چی می‌دونی فوتبال یعنی چی؟

حالا بیاید همین ایده رو ببریم سمت گراف و نمودار. توانایی‌هایی که یک نفر برای بازیکن خوبی شدن نیاز داره چیه؟ طبیعتا هر کسی که فوتبال رو دنبال می‌کنه، می‌دونه که فوتبالیست خوبی شدن فقط به دریبل زدن و روپایی و دقت شوت نیست. بلکه فهم تاکتیکی، توانایی گرفتن تصمیم درست در زمان مناسب و ... هم لازمه که به یه بازیکن واقعا بگیم فوتبالیست! در واقع محصول نهایی‌ای که یک استعدادیاب می‌خواهد به آن برسد یک بازیکن فوتبال است و نه یک Show Man! راستش را بخواهید آدمی را هم داشتیم که مردم با دیدن ویدیوهای شوت و روپایی و برگردون‌ش در اینستاگرام میلیون‌ها فالوور جمع کرده بود و ادعای پیوستن به بارسلونا و لیورپول را داشت. اما حتی در تست باشگاه سپاهان هم رد شد.

بگذریم. بیاید ببینیم که لیونل مسی از بدو تولد، چه مسیری رو طی کرده؟ احتمالا شبیه به همچین چیزیه: (قطعا همچین چیزی نیست. به شدت ساده‌سازی شده. صرفا مثاله.)

گرافی که یک انسان طی می‌کنه تا به خروجی مورد نظر ما برسه.
گرافی که یک انسان طی می‌کنه تا به خروجی مورد نظر ما برسه.

در گرافی که کشیدم، راس‌ها همون توانایی‌ها و مهارت‌هایی هستن که ما می‌تونیم تیک ✅ بزنیم‌شون و بگیم فلانی این توانایی رو خوب داره. یا این که نمره بدیم به هر راس. بگیم هر نفر فلان چیزش این قدر خوبه. (مثلا دریبلینگ‌ش ۷۸ از ۱۰۰ هست.🧐)

من می‌خواستم به این جا برسم که استعدادیابی درست نیست که صرفا بر اساس راس‌ها باشن. پس یال‌ها چی می‌شن این وسط؟ ما نمی‌تونیم صرفا با نمره‌دهی به ۵ راس اول این گراف بیایم یه نفر رو انتخاب کنیم که بگیم تو بازیکن خوبی می‌شی! چیزی که مسئله رو این جا اتفاقا جدی و جالب می‌تونه بکنه اینه که بتونی کسی رو تشخیص بدی که می‌تونه یال‌های این گراف رو خوب طی کنه حتی در صورتی که فاقد توانایی خوبی در راس‌ها باشه!

واقعا این جا سوال پیش میاد که شما چطوری می‌تونی تشخیص بدی که فلانی که الان دریبلینگ خوبی نداره، در آینده با تمرین کردن و گرفتن راهنمایی‌های درست می‌تونه دریبلینگ خوبی داشته باشه یا نه؟

یه جورایی انگار باید بتونی یه روشی برای استعدادیابی پیدا کنی که بتونه سرعت رشد و پیشرفت بازیکن‌هات رو هم در نظر بگیره. نه فقط عددِ فعلی performanceشون!

سوال پژوهشی و سختی که این وسط مطرح میشه اینه که چطوری راس‌های بعدی و خیلی دورتر رو پیش‌بینی کنیم؟

حالا برگردیم به همون مسئله. اگه به شما بگن که ۵ نفر رو برای مسابقه‌ی ریاضی آخر سال از مدرسه‌تون انتخاب کنید و به عنوان نماینده بفرستید، آیا شما یه آزمون برگزار می‌کنید و ۵ تای اول رو می‌فرستید برای مسابقه؟ آیا ممکن نیست کسی به توانایی مورد نیاز شما نرسیده باشه ولی توانایی رشد و پیشرفتی داشته باشه که از این موارد انتخابی شما بهتر باشه؟

حالا واقعا سوال این جا مطرح میشه که روش‌ها برای حرکت روی یال‌ها و رسیدن به راس‌ها چی هستن؟ این چیزیه که مبهمه. یکی با بازی کردن تو کوچه رشد کرده! یکی نه. یکی رفته مدرسه فوتبال. یکی باباش باهاش بازی می‌کرده.

حالا یه ایده‌هایی هم میاد توی ذهن که بتونیم تست‌هایی طراحی کنیم که مشتق نمره‌ی مهارت‌ها رو در آینده بتونه پیش‌بینی کنه. (میزان پیشرفت‌شون) مثلا برای توانایی این که یه آدم بازیکن خوبی میشه یا نه، قبل از این که بخواد اصن دریبلینگ و پاس دادن رو یاد بگیره، بیایم توانایی‌های ذهنی‌ش و ارتباط اون‌ها رو با اعصاب و فیزیک بدنش بسنجیم. (یه جورایی تست‌های Neuroscienceی بیایم انجام بدیم.)

یا مثلا اگه یه جایی مانیتور کردیم و دیدیم که فلانی دیگه بیشتر از این رشد نمی‌کنه، بهش چالش جدید بدیم. محیط‌ش رو عوض کنیم و ببریم تو یه فضایی که نمره‌ی فلان مهارتش بهتر بشه یا فلان یال در گراف رو بتونه طی کنه.

جهت ختم کلام، به قول معروفی: «باید یاد بگیریم که چگونه یاد می‌گیریم.»