علاقه مند به فیزیک و فلسفه ذهن
چرا فیزیک کوانتومی، متافیزیک را زیر و رو نکرده است؟

با وجود اینکه تعداد زیادی محتوا و کتاب درباره ارتباط کوانتوم و عرفان، کوانتوم و فلسفه، تاثیر عمیق دنیای کوانتومی بر جهان بینی ما و... در بازار یافت میشود، اما تأثیر فیزیک کوانتومی بر متافیزیک بسیار کمتر از آن چیزی بوده که بسیاری تصور میکنند. این محدودیت چند دلیل اصلی دارد:
نبود تفسیر یکسان: فیزیک کوانتومی فاقد یک تفسیر واحد است. تا زمانی که ندانیم «واقعاً چه اتفاقی میافتد»، استنتاج متافیزیکی از گزارههای آن دشوار خواهد بود.
مقیاس نامرتبط: اثرات کوانتومی معمولاً در مقیاس میکروسکوپی رخ میدهند و بهسختی قابل ترجمه به پدیدههای ماکروسکوپی هستند. به همین دلیل نمیتوان قوانین در مقیاس کوانتومی را به سادگی و بدون ملاحظه به جهان ماکروسکوپی تعمیم داد.
تمایل متافیزیک به تحلیل مفهومی: متافیزیک سنتی بیشتر به استدلالهای پیشینی وابسته است تا یافتههای تجربی.

با این حال، این عدم تاثیر عمیق به معنای بی ارتباط بودن قوانین مکانیک کوانتوم و متافیزیک نیست. به عنوان مثال، تفسیر کپنهاگی (که بر نقش مشاهدهگر و فروپاشی تابع موج تأکید دارد) میتواند پیامدهای متافیزیکی جالبی داشته باشد. برای مثال:
رابطه ذهن و ماده: اگر مشاهدهگر باعث فروپاشی تابع موج شود، آیا این به معنای پذیرش نوعی ایدئالیسم مدرن نیست؟ یعنی آیا واقعیت فیزیکی به نحوی وابسته به آگاهی نمیشود؟ برخی فیلسوفان (مثل هنری استاپ Henry Stapp) این ایده را بررسی کردهاند، اما اکثر فلاسفه آن را به دلیل فقدان سازوکار مشخص میان چگونگی تاثیر آگاهی بر واقعیت، رد میکنند.
واقعیت به مثابه فرآیند: در تفسیر کپنهاگی، واقعیت تا قبل از اندازهگیری نامتعین است. این میتواند دیدگاههای سنتی درباره «واقعیت عینی» را به چالش بکشد و به جای «اشیاء پایدار»، بر فرآیندهای پویا تأکید کند.
معنای علیت: اگر اندازهگیری یک رویداد تصادفی باشد (نه ناشی از علتهای قبلی)، آیا باید مفهوم سنتی جبرگرایی را کنار بگذاریم؟ این ایده میتواند به نفع تصادفی بودن بنیادین (مانند دیدگاههای برگسونی یا وایتهدی) به کار رود.
مرز بین سوژه و ابژه: تفسیر کپنهاگی مرز روشنی بین مشاهدهگر و سیستم مشاهده شده نمیگذارد. این امر میتواند به بازتعریف دوگانگی سوژه-ابژه در متافیزیک بینجامد.
در نهایت، تفسیر کپنهاگی – علیرغم محدودیتهایش – میتواند پنجرهای به سوی متافیزیکی پویاتر و کمتر جبرگرایانه باز کند، مشروط بر اینکه به شکلی تحلیلی و مستدل ارائه شود. برای مثال نباید سریع به این نتیجه رسید که این آگاهی است که باعث فروپاشی تابع موج و تبیین واقعیت میشود. یا اینکه ما انسانها دارای اراده آزاد هستیم چون روابط عدم قطعیت وجود دارد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مسئله فلسطین و برخی تأملات
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشاهده نظریهبار و دنیای بیقضاوت
مطلبی دیگر از این انتشارات
من هم در جهان برساختهام تاثیر دارم