اشعار و دلنوشته های محمد صالح خوب متخص به صامِد
شعر صامد_ محمد صالح خوب _( شعر حال زندگی )
حالِ زندگیم خرابه ، آرزو معنی نداره ،،،،،،،،،،،،،،،، مث یه درخت انگور ، تویِ سالِ بی بهاره
مث یه مادرِ خسته ، که تو باغچه گل میکاره ،،،،،،، تا که روزی بیاد و با خودش شادی بیاره
مث یه سواره رَسته، که جلوش پُلا شکسته ،،،،،،،، ولی باز امیدو داره ، که به دل داره یه چاره
که نمیشه ریسمونایه ، تابِِ عشقش پاره پاره
یا همون بادبودنِ کشتی ، که به آسمون سواره ،،،،،، یه وَرش دِلگیره دریا و تَنِش اسیره باده
شايدم یه پاسبونه ،،،، که میخواد ، شب رو بمونه
اگه که یه پاسبونه ،،،،،،،، پس چرا نداره خونه
آره این غم ، پاسبونه ،،،،،، خونشم عمره گرونه
مطلبی دیگر از این انتشارات
تک بیت ها از مجموعه اشعار صامد
مطلبی دیگر از این انتشارات
صامد ( شعر روزگار و قسم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
صالح خوب _صامد _شعر هجرت