اشعار و دلنوشته های محمد صالح خوب متخص به صامِد
صامد ( شعر روزگار و قسم)
میکشم قلم را بربرگ بیاد خاطراتم، به دنبال راه نجاتم.
نجات چَشم هایی ک هنوز گیچ است میان هیاهوی زندگی،
قسم به مشت های بسته، به دل های شکسته
قسم به این قافیه های خسته، ک روزگار با من هیچ پیمانی نبسته
صامد ( محمد صالح خوب)
مطلبی دیگر از این انتشارات
کعبه ی میان دامنت
مطلبی دیگر از این انتشارات
تک بیت ها از مجموعه اشعار صامد
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشعار صامد _ محمد صالح خوب _ شعر حافظا کو حال...