پادکست شنو، جایی برای شنیدن داستانها و ایدههای نو درباره زندگی. از سکوت تا تابآوری، در شنو، نسیمی از اندیشهها را تجربه کنید. 🎧 متن کامل هر اپیزود اینجاست!
جادوی تابآوری (قسمت دوم پادکست شنو)
بخش اول: مفهوم آزادی
آزادی یعنی توانایی انتخاب مسیر و عمل بدون محدودیتهای خارجی یا فشارهای اجباری. آزادی حالتیه که در اون فرد میتونه بر اساس خواستهها، اهداف و ارزشهای خودش تصمیم بگیره و عمل کنه، بدون اینکه مجبور باشه به اجبارها یا چارچوبهایی که از بیرون تحمیل میشن تن بده. این آزادی، هم در افکار و احساسات و هم در عمل و انتخابها نمود پیدا میکنه.
بخش دوم: تشبیه آزادی با پرنده در قفس
برای توضیح بیشتر، پرنده رو تصور کن. پرندهای که در قفسه، محدود به فضا و انتخابهای محدودی هست؛ نمیتونه آزادانه پرواز کنه و مجبور به زندگی در چارچوب کوچکیه. اما وقتی قفس باز میشه و پرنده به آسمان میره، اونجا دیگه آزادی واقعی رو تجربه میکنه. حالا میتونه در مسیرهای مختلف پرواز کنه، هر درخت یا شاخهای رو که میخواد انتخاب کنه، و هر زمانی که بخواد حرکت یا توقف کنه. این آزادی به پرنده امکان میده که بر اساس ذات و طبیعت خودش زندگی کنه، نه بر اساس محدودیتهایی که بهش تحمیل شده.
بخش سوم: مسئولیتها و خطرات آزادی
اما این آزادی هم مسئولیت و هم خطراتی رو با خودش داره. پرنده در قفس امن بود، نیازی به نگرانی از شکارچیها یا کمبود غذا نداشت. ولی حالا که آزادانه پرواز میکنه، باید یاد بگیره که چطور از خودش مراقبت کنه و خطرات رو بپذیره.
پس، آزادی فقط به معنای نبودن محدودیتها نیست؛ بلکه به معنای پذیرش مسئولیتها و عواقب انتخابها هم هست.
بخش چهارم: تنوع انتخابها و پیامدهای آن
وقتی انتخابهای زیادی داریم، ممکنه دچار فلج تصمیمگیری بشیم؛ یعنی بهخاطر اینکه نمیدونیم کدوم انتخاب بهتره، اصلاً نمیتونیم تصمیم بگیریم. تصور کن رفتی یه رستوران که ۵۰ مدل غذا توی منو داره. از یه طرف پاستای محبوبت رو میبینی، از طرف دیگه یه غذایی که تعریفش رو شنیدی ولی امتحان نکردی. بعد یاد رژیم غذایی میافتی و فکر میکنی سالاد بهتره. همینطور گزینهها رو بالا و پایین میکنی، آخرش نه تنها غذا سفارش نمیدی، بلکه از گرسنگی هم کلافه میشی!
یا کاهش رضایت از انتخاب، وقتی گزینههامون زیاده، و یکی رو انتخاب کنیم، مدام به این فکر میکنیم که نکنه اون یکی بهتر بود. تو ازدواج کسایی که موارد زیادی برای انتخاب اطرافشون دارن شاید به این مسئله بربخورند. تو کسب و کار هم این مسئله به عنوان افسوس پس از خرید یا ندامت خریدار هم شناخته میشه.
وقتی گزینهها زیاد باشه ما به خستگی ذهنی دچار میشیم. ما نمیخواهیم گزینهای رو انتخاب کنیم که بعدها حسرتش رو بخوریم، و همین ترس از اشتباه، ما رو در انتخاب مردد میکنه که باعث ترس از اشتباه در ما میشه.
و نهایتا ما با وجود این همه گزینه انتخابی، ما احساس عدم تعهد به انتخاب رو هم داریم.
بخش پنجم: نقش محدودیت در آرامش و تمرکز
این مسائل نشون میدن که آزادی و تنوع انتخاب همیشه باعث رضایت و خوشبختی بیشتر نمیشه. به همین دلیله که گاهی محدودیتها میتونن به آرامش و تمرکز بیشتر منجر بشن، چون بار تصمیمگیری و نگرانیهای مرتبط با انتخاب رو کاهش میدن.
در عین حال، برخی افراد از تنوع انتخاب به عنوان راهی برای پیدا کردن مسیر واقعی خودشون استفاده میکنن. به این معنا که هر چه گزینههای بیشتری پیش روشون باشه، شانس بیشتری برای یافتن چیزی که واقعاً با روحیات و اهدافشون همخوانی داره، پیدا میکنن.
پس، به طور خلاصه میشه گفت که تنوع انتخاب میتونه هم حس آزادی و هم حس محدودیت ایجاد کنه. این بستگی به فرد و نوع نگرشش به زندگی داره. بعضیها از این تنوع لذت میبرن و اون رو به عنوان یک فرصت میبینن، و بعضیها ترجیح میدن که انتخابهای کمتری داشته باشن تا تصمیمگیری آسونتر بشه و از استرس کمتری بکشن.
بخش ششم: ارزش آزادی با وجود عوارض و مسئولیتها
پس در مجموع آزادی اگر این همه عارضه درونی و فشار و مسئولیت خارجی برای ما ایجاد میکنه پس چرا ارزشمنده؟
بله، بدون شناخت هیچ چیزی خوب و راحت نیست و نه تنها دردی از ما دوا نمیکنه بلکه یه دردی هم بهمون اضافه میکنه.
ما باید جنبههای عملی موضوع رو یاد بگیریم.
مثلا برای بهبود تصمیمگیری و کاهش استرس باید وقتی یک هدف مشخص داریم، انتخابهای کماهمیت رو فیلتر میکنیم یا تصمیمگیریهای روزمره مثل انتخاب غذا یا لباس رو سادهتر کنیم. و با ساده سازی انتخابها استرس و فشار رو کمتر کنیم.
یاد میگیریم که همیشه دنبال "بهترین" انتخاب نباشیم و گاهی "خوب کافی است." این نگرش باعث میشه از انتخابهامون بیشتر لذت ببریم و کمتر دچار پشیمانی بشیم.
بخش هفتم: تأثیر ناخودآگاه بر تصمیمگیری
3. شناخت تأثیر ناخودآگاه روی تصمیمها
دانستن اینکه ذهن ما تحت تأثیر عواملی مثل اثر لنگر یا خوشبینی مغرضانه است، باعث میشه تصمیمهای هوشمندانهتری بگیریم. مثلاً:
وقتی در حال خرید چیزی هستیم و قیمت اولی خیلی بالا بود، میفهمیم که این اثر لنگر داره ما رو فریب میده تا گزینههای بعدی رو ارزونتر ببینیم.
بخش هشتم: تعریف بهتر آزادی شخصی
4. تعریف بهتر آزادی شخصی
مفهوم آزادی در انتخاب به ما کمک میکنه بفهمیم: آزادی مطلق همیشه خوشایند نیست. گاهی محدودیتهای آگاهانهای که خودمون تعیین میکنیم (مثل برنامهریزی برای روز یا محدود کردن گزینهها) میتونن احساس آزادی بیشتری به ما بدن.
در زندگی کاری هم فهمیدن تأثیر انتخابها میتونه به ما کمک کنه: پروژهها رو بهتر اولویتبندی کنیم.
به عنوان یک مدیر، وقتی گزینههای زیادی به همکاران یا مشتریان ارائه میدیم، ممکنه اونها رو گیج کنیم. با محدود کردن گزینهها، تصمیمگیری رو برای بقیه آسانتر میکنیم.
بخش نهم: بهبود کیفیت زندگی از طریق مدیریت انتخابها
تهش چی؟ تهش اینه که بتونی وقت، انرژی، و رضایتت از زندگی رو بهبود بدی. وقتی درک بهتری از انتخابها، آزادی، و تصمیمگیری داشته باشی، زندگی شخصی و حرفهایت رو کارآمدتر و باکیفیتتر مدیریت میکنی.
اینها فقط تئوری نیست؛ مهارتهایی هستن که مستقیم روی کیفیت زندگی تأثیر میذارن.
برای اینکه تمرین عملی نسبت به صحبتهامون داشته باشیم سراغ 2 تا کتاب رفتم. "پارادوکس انتخاب" و "تفکر، سریع و کند"
کتاب "پارادوکس انتخاب" از بری شوارتز در سال 2004 منتشر شد و بیشتر روی انتخابهای ما به ویژه انتخابهای اقتصادی تمرکز کرده است و در نهایت انسان ها رو در زمان انتخاب به دو دسته بهینهجوها و راضیشوندهها تقسیم کرده. که بهینهجوها همیشه به دنبال بهترین گزینه هستند و ناراضی میشوند ولی راضیشوندهها که به دنبال گزینه مناسب میگردند و از تصمیمات خود راضیترند.
عنوان کتاب دوم "تفکر، سریع و کند" اثر دنیل کانمن است که من تو درس تصمیمگیری دوران mba م باهاش آشنا شدم. کتاب به ما کمک میکند تا درک بهتری از فرآیند تصمیمگیری خودمون داشته باشیم و بفهمیم چرا تو تصمیمگیری، خیلی سریع و احساسی عمل میکنیم. این آگاهی بهمون کمک میکنه تا ما را به سمت تصمیمات هوشمندانهتر هدایت کنه.
بخش دهم: راهکارهای عملی برای مدیریت انتخابها
برای عملی کردن مهارتهای مرتبط با تصمیمگیری، مدیریت انتخابها و استفاده از محدودیتها، میتوانید راهکارهای ساده و کاربردی ارائه دهید که شنوندگان بتوانند به راحتی در زندگی روزمرهشان به کار ببرند. اینها چند ایده هستند که میتوانید در پادکست خود بیان کنید:
- محدود کردن انتخابها به طور آگاهانه
- استفاده از سیستمهای تصمیمگیری ساده
- آگاهی از اثرات ناخودآگاه بر تصمیمها
- تمرین در پذیرش انتخابهای خوب
- آگاه بودن از "فلج تصمیمگیری" و یادگیری از آن
- تعیین محدودیتهای هدفمند
- محدود کردن انتخابها به طور آگاهانه
مثال خرید: فرض کنید به فروشگاه میروید و بین دهها مدل مختلف گوشی موبایل گیر کردهاید. به جای اینکه ساعتها وقت خود را صرف مقایسه کنید، تصمیم میگیرید فقط دو مدل خاص را بررسی کنید که از قبل در نظر داشتید. این کار میتواند با محدود کردن گزینهها باعث شود سریعتر تصمیم بگیرید و احساس رضایت بیشتری داشته باشید.
مثال در برنامهریزی روزانه: به جای نوشتن فهرستی از دهها کار برای روزتان، فقط سه کار اولویتدار را انتخاب میکنید. این باعث میشود در پایان روز احساس کنید که کارهای مهم را انجام دادهاید و از کارهایی که ناتمام ماندهاند کمتر نگران باشید. - استفاده از سیستمهای تصمیمگیری ساده
مثال اولویتبندی: اگر در محل کار باید تصمیم بگیرید که کدام پروژه را اول انجام دهید، از ماتریس اهمیت و فوریت استفاده میکنید. پروژههای مهم و فوری را اولویتبندی میکنید، به جای اینکه وقتتان را صرف موارد کماهمیت و بیفایده کنید.
مثال استفاده از سیستم 2: فرض کنید برای انتخاب یک شغل جدید در حال بررسی چند گزینه هستید. به جای تصمیمگیری سریع، وقت میگذارید، تمامی جوانب هر شغل را بررسی میکنید و با مشاورین صحبت میکنید تا بهترین تصمیم را بگیرید. - آگاهی از اثرات ناخودآگاه بر تصمیمها
مثال اثر لنگر: تصور کنید در یک فروشگاه آنلاین، یک محصول با قیمت خیلی بالاتر از دیگران مشاهده میکنید. حالا وقتی به قیمتهای پایینتر نگاه میکنید، فکر میکنید که آنها بسیار ارزانتر هستند و احتمالاً این احساس شما از اثر لنگر است. شما میتوانید به خودتان یادآوری کنید که ابتدا باید کیفیت محصول را بررسی کنید، نه فقط قیمت.
مثال خوشبینی مغرضانه: اگر میخواهید در یک کسبوکار جدید سرمایهگذاری کنید، ممکن است ذهن شما تحت تأثیر خوشبینی بیجا قرار بگیرد و فکر کنید که همیشه به نتیجه مثبت خواهد رسید. اما با آگاهی از این اثر، قبل از تصمیمگیری، تمامی ریسکها و چالشها را نیز بررسی میکنید. - تمرین در پذیرش انتخابهای خوب
مثال خرید: فرض کنید به جای انتخاب بهترین کفش موجود، از خود میپرسید که "آیا این کفش به اندازه کافی راحت و مناسب است؟" و تصمیم میگیرید که اگر از نظر راحتی و قیمت مناسب باشد، کافی است. این باعث میشود که دیگر وسواس نداشته باشید و با رضایت بیشتری خرید کنید.
مثال در شغل: شما در حال حاضر شغلی دارید که به آن علاقه دارید، اما شغل ایدهآلی که همیشه میخواستید را پیدا کردهاید. اما تصمیم میگیرید که فقط به دلیل اینکه شغل جدید بهترین انتخاب ممکن است، آن را نمیپذیرید. شما از شغل فعلی رضایت دارید و دیگر به فکر پیدا کردن شغل ایدهآل نیستید. - آگاه بودن از "فلج تصمیمگیری" و یادگیری از آن
مثال فلج تصمیمگیری: فرض کنید در حال برنامهریزی برای تعطیلات خود هستید، اما به دلیل انتخابهای زیاد، از سفر به مقصد خاصی منصرف میشوید. به جای این که به انتخابهای مختلف فکر کنید، تصمیم میگیرید برای تعطیلات به مکانی بروید که قبلاً از آن بازدید کردهاید و میدانید که در آنجا راحت خواهید بود.
مثال در تصمیمات کوچک روزانه: هر روز وقتی برای خوردن نهار میروید، ممکن است مدتها در انتخاب رستوران یا غذا زمان بگذارید. به جای اینکه برای این انتخابها زیاد وقت تلف کنید، یک فهرست از رستورانهای محبوبتان ایجاد میکنید و هر روز از یکی از آنها انتخاب میکنید. - تعیین محدودیتهای هدفمند
مثال اولویتبندی انتخابها: برای پیشبرد اهداف شخصیتان، تصمیم میگیرید که این ماه فقط بر روی یک مهارت خاص تمرکز کنید، مثلاً یادگیری یک زبان جدید یا ورزش کردن بهصورت منظم. این کار باعث میشود که انرژی شما متمرکز شده و پیشرفت چشمگیری در آن مهارت خاص داشته باشید.
مثال در کاهش انتخابها: وقتی برای خرید لباس به فروشگاه میروید، به خودتان میگویید که فقط سه رنگ خاص را امتحان کنید که به شما میآید. این کار به شما کمک میکند سریعتر تصمیم بگیرید و بیشتر از گزینههای دیگر گیج نشوید.
بخش یازدهم: جمعبندی
جمعبندی برای پادکست:
"در نهایت، وقتی انتخابها زیاد میشوند، ما به جای احساس آزادی، دچار سردرگمی میشویم. اما اگر بتوانیم انتخابهایمان را محدود کنیم، تمرکز بیشتری خواهیم داشت و احساس آزادی و رضایت بیشتری خواهیم کرد. هر روز، با انتخابهای کوچک، میتوانیم این تغییر را در زندگیمان اعمال کنیم و با ذهن آرامتری تصمیم بگیریم. فراموش نکنید: گاهی اوقات آزادی واقعی، در محدودیتهاست."
«هیچ دانهای بدون قبول خطرات رشد، تبدیل به یک درخت نمیشه
به یاد داشته باشیم که آزادی واقعی همیشه ربطی به انتخابهای بیپایان نداره، بلکه در توانایی انتخاب هوشمندانه است.» و البته پذیرفتن تمام مسئولیتها و خطراتی که در پی انتخابمون داره «پیشنهاد میکنم دفعه بعد که با انتخابهای زیاد روبرو شدید، یک لحظه مکث کنید. شاید محدود کردن گزینهها به شما کمک کنه تا تصمیم بهتری بگیرید و احساس آزادی بیشتری کنید.»
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکست شنو | جادوی تابآوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکست شنو | راز شادیهای ماندگار
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگرش و تأثیر آن در زندگی (قسمت اول پادکست شنو)