راننده ی اسنپ نازدار ...


حالا هر چی میام عکس آپلود کنم برای این پست مگر میشه؟ سوار ماشینش شدم. همیشه یکی از سوژه هایی که برای سر صحبت را باز کردن دارم. فامیل طرف است. فامیلش را نگاه کردم. فامیلش نازدار بود. چه فامیل نازی. بهش گفتم چه فامیل جالبی دارین. نازتون هم زیاده؟ خندید و گفت نه. البته کلی ریش و پشم داشت و قیافه ی چندان مهربانی نداشت. من چطور رویم شد این را بپرسم نمیدانم. ازینکه چطور شده که پدربزرگشان این فامیل را انتخاب کرده پرسیدم. گفت نمیدانم. گفتم شاید مسئول ثبت احوال ازش می پرسیده چه فامیلی برایتان بگذارم و ایشان هم هی ابرو بالا می انداخته و میگفته نمی دانم. برای همین مامور محترم با خودش گفته اااایییییش چه نازی هم داره ، فامیلش را میگذارم نازدار.

بهش گفتم افراد خیلی فامیل های جالبی دارن و من معمولا اگر راننده ای فامیل جالبی داشته باشد ازش در مورد اینکه چطور این فامیل را انتخاب کرده اند می پرسم. خندید و گفت راست میگویی .. اتفاقا همین چند وقت پیش خانومی سوار ماشینم شد و فامیلش جیشی بود. jishi. و من گفتم خانوم چه فامیل خنده داری دارید. آخر که می رود فامیلش را میگذارد جیشی. من هنوز مانده ام چطور رویش شده بود که این سوال را بپرسد؟ این مرحله هنوز برای من قفل است. بنده ی خدا هم خندیده و گفته باسواد آقا، جیشی نه و جِیشی-jeishi. این بنده خدا هم معذرت خواهی کرده و بعد از رساندن مسافرخشتک بدریده و سر به بیابان گذاشته.

پی نوشت 1: دیدم هنوز کو تا سفرنامه تموم شه. یک اسنپ نوشت مهمونتون کردم.

پی نوشت 2: دیشب رفتم باشگاه. چون کودکی تازه متولد شده بودم. مگر جون داشتم ورزش کنم. البته هوای شرجی مشهد هم بی تاثیر نبود. اصلا نمیدونم هوای گرم و مرطوب رو تحمل کنم.

پی نوشت 3: دیشب یک رگبار مرگکی ای زد که نگو.

پی نوشت 4: فعلا پستای خلاصه و مفید بخونید تا نوبت پست عریض و طویل سفرنامه برسه.

پی نوشت ۵: آخرش با گوشیم یک عکس آپلود کردم براش :)