خداحافظ و ممنون بابت اون همه ماهی!
پسرِ اسنپی و داش مافیا
خوب من تصمیم گرفتم یکی از خاطره های مشترکم با اسنپ رو بنویسم بماند بعدها با یه عالمه ویرایش بتونم منتشرش کنم
دقت کردین موقع هایی که عجله دارین هیچ ماشینی اطرافتون نیست و موقع هایی که میگی حالا این چایی رو بخورم بیست دیقه طول میکشه اسنپ پیدا بشه همون ماشین دقیقا جلوی در خونه یا محل کار وایستاده؟
اقا ما یه روز از همین روزای قشنگ امتحان نهایی مثل هر روز به همراه برادر گرام اسنپ گرفتیم راستش از اسنپ فقط توقعم اینه که کولرش روشن باشه و ادم خسیسی به تورم نخورده باشه البته اگه روشن هم نباشه ملالی نیست زیاد با گرما میونه بدی ندارم خلاصه ما اسنپ رو گرفتیم رفتیم دم در دیدیم یه هاشبک منتظره ولی پلاکش با پلاکی که تو سایت زده یکی نیست زنگ زدیم به راننده گفت من منتظرم حقیقتش ترسیدم اخه چرا باید پلاک اشتباهی رو تو سایت زده باشه پیش خودم داشتم فکر میکردم موقعی رو که بزنه به جاده خاکی و ما رو بدزده (اصلا تخیلات رو دارین؟)
ما سوار شدیم (یه پسر جوون بود میخورد 24 یا 25 تو همین مایه ها ) حقیقتش خیلی خوشم اومد هم کولر روشن بود و هوای داخل ماشین خنک هم اینکه واقعا پلی لیست خوبی داشت .
قرار بود تو ماشین یه دور خلاصه ها رو مرور کنم اما واقعا حواسم پرت اهنگاش بود خیلی اهنگای قشنگ و باحالی بودن ولی خوب چه میشه کرد ؟ راهی نداشتم جز اینکه ارزو به دل اون اهنگا بمونم ولی از یه جای راه به بعد مثل اینکه خودش فهمید دلم پیش اهنگاش گیره داشت با چشماش بهم شمارشو میداد منم اونقدر هنوز یاد نگرفتم شماره های ادما رو از تو چشماشون بخونم حتی یه لحظه هم حس کردم منو با خیابون اشتباه گرفته که انقدر زل زده بهم هیچی دیگه ما از اسنپ پیاده شدیم ولی اعصاب خوردی بعدش باهامون موند ( خودم رو میگم ) تا خود شب هر وقت فکرم میرفت سمت نگاهش اعصابم خورد میشد که چرا باید با یک نگاهش انقدر حس بد و ترس رو بهم بده؟ اصلا هدفش از اینکار چیه ؟میخواد خودشو خیلی شاخ و کول و باحال نشون بده ؟ واقعا قصدش چی بود ؟
همون روز یه داشی بهم گفت فقط کافیه شماره و پلاکشو بدی درس حسابی بهش میدم (داشمون مافیاست؛ همون شرخر ولی باکلاس تر)
(شاید هم یه گنگستر تا حالا ازش نپرسیدم موتور داره یا نه )
(این داشمون استاکر هم هست)
(با شناختی که ازش دارم بعید میدونم بانک نزده باشه)
خلاصه دیگه من زیاد اسنپ سوار نمیشم اما همونایی هم که سوار میشم ادم های خوبی به نظر نمیرسن و منو پشیمون میکنن از سوار شدن هنوز که هنوزه اتوبوس رو به هرچیزی ترجیح میدم.
خواستم منم یه اسنپ نوشت داشته باشم ولی میدونم به پای بقیه نمیرسه...
مطلبی دیگر از این انتشارات
وحیِ مُنزَل ( از خاطرات دانشگاه موسیو شیخ)
مطلبی دیگر از این انتشارات
دخترک پژو 206 سفید صدفی دار تهرانی(اسنپ نوشت)
مطلبی دیگر از این انتشارات
راننده تایبادی .. (اسنپ نوشت)