از اولِ آموزش برنامه نویسی، تا آخرِ استخدام، با سکان آکادمی
درسهایی که برنامه نویسها میتوانند از باشگاه بدنسازی بگیرند!
با توجه به اینکه لزوم گنجاندن تمرین و ورزش در برنامهٔ روزانهٔ کسانی که در حوزهٔ توسعهٔ نرمافزار فعال هستند یک باید بوده اما در عین حال خود مقولهای مجزا است، در این پست خیلی در مورد اهمیت این موضوع بحث نخواهیم کرد بلکه قصد داریم فرض را بر این بگذاریم که تاکنون مجاب شدهایم که ورزش کردن باید بخشی از برنامهٔ روزانهٔ ما -به عنوان برنامهنویس یا توسعهدهنده- باشد اما در عین حال میخواهیم ببینیم اگر ورزش مورد علاقهٔ دولوپری بدنسازی باشد، وی چه درسهایی میتواند از محیط باشگاه بگیرد که در حرفهٔ کدنویسی نیز برایش مفید واقع خواهند شد!
فارغ از حوزهٔ کاری (خواه ورزش و خواه توسعهٔ نرمافزار)، افرادی که از تجربهٔ اندکی برخوردارند همواره رفتارهایی از خود بروز میدهند که به سادگی میشود برچسب تازهکار روی ایشان زد. به طور مثال، در ادامه قصد داریم ببینیم که چه ویژگیهایی مابین بدنسازهای مبتدی و دولوپرهای تازهکار مشترک است که منجر به عدم موفقیت ایشان میشود!
بدنسازهایی که دنبال حواشی هستند
در باشگاههای بدنسازی، همواره میتوان افرادی را مشاهده کرد که بیش از ورزش کردن، به حواشی ورزش میپردازند. به طور مثال، وقت زیادی روی خرید لباس مارک، کفش ورزشی مخصوص باشگاه، داروهای تقویتی و ... صرف میکنند.
در مورد برخی برنامه نویس های تازهکار نیز این قضیه صدق میکند. برخی از ایشان هستند که به جای پرداختن به اصل کدنویسی، بیشتر وقت و هزینهٔ خود را صرف انتخاب سیستمی همچون مکبوک کرده، یا انتخاب ماوس و کیبورد یا انتخاب ادیتور و چیزهایی از این دست برایشان در اولویت به مراتب بالاتری از خود کدنویسی قرار دارد.
بدنسازهایی که دائم در حال تست حرکات مختلف هستند
برخی ورزشکاران مبتدی، درصد قابلتوجهی از زمان تمرین خود را صرف تست کردن حرکات و دستگاههای مختلف میکنند و این در حالی است که برنامهای که مربی برایشان در نظر گرفته در حاشیه قرار خواهد گرفت و در نتیجه، حاصل کار آن چیزی که باید باشد، نخواهد شد.
این موضوع در مورد برخی برنامه نویس های تازهکار و مبتدی هم صادق است. به عبارت دیگر، ایشان بیش از آنکه یک زبان برنامهنویسی یا فریمورک را انتخاب کرده و به مهارت خوبی در آن دست یابند، دائماً در حال تست کردن زبانهای برنامهنویسی جدید، لایبرریها و فریمورکهای مختلف هستند و نتیجه اینکه در نهایت میتوانند با هر کدام از آنها یک برنامهٔ Hello World ساده بنویسند و نه بیشتر!
بدنسازهایی که صحبت کردن را به تمرین ترجیح میدهند
در باشگاههای ورزشی به خصوص بدنسازی، میتوان با افرادی مواجه شد که درصد قابلتوجهی از زمان تمرین خود را به صحبت با مربی میگذارند. به عبارت دیگر، بیش از آنکه مرد عمل باشند، اهل حرف زدن هستند.
این خصوصیت منفی در برخی برنامه نویس ها هم وجود دارد. در واقع، ایشان به جای آنکه دست به کد باشند، بیشتر تمایل دارند تا در مورد مزیتهای زبان برنامهنویسی انتخابی خود و معایب دیگر زبانهای برنامهنویسی و یا دیگر حواشی صنعت توسعهٔ نرمافزار به بحث و تبادل نظر بپردازند.
بدنسازهایی که از دیگران ایراد میگیرند
در باشگاه میتوان برخی افراد را دید که بیش از ورزش کردن، توجهشان به نحوهٔ انجام حرکات دیگران است و علاقهٔ خاصی به این دارند که به دیگران ثابت کنند مثلاً نحوهٔ اِسکات زدنشان اشتباه است (البته این خصوصیت اگر از روی حسننیت باشد، یک ویژگی مثبت و پسندیده محسوب میشود).
برخی برنامه نویس ها را هم میتوان یافت که مثلاً وقتی سورسکدی که توسط دولوپر دیگری نوشته شده است را مشاهده میکنند تا الگوریتم به کار رفته در آن را بررسی کنند، بیش از آنکه به منطق استفاده شده توجه کنند، به نحوهٔ نامگذاری متغیرها، متدها و کلاسها و دیگر چیزهایی از این دست که بیشتر حاشیهای هستند توجه کرده و از آنها ایراد میگیرند.
بدنسازهایی که خود را با پیشکسوتان مقایسه میکنند
برخی تازهکارها در رشتهٔ بدنسازی هستند که مثلاً سه ماه است تمرین را شروع کردهاند و دائماً در حال مقایسه کردن خود با پیشکسوتانی هستند که به طور مثال هفت سال است به صورت حرفهای تمرین میکنند. در چنین مواقعی، این مقایسه بیش از آنکه سازنده باشد، مخرب بوده و منجر به بیانگیزگی ورزشکار میشود.
در حوزهٔ توسعهٔ نرمافزار هم دقیقاً داستان از این قرار است. به طور مثال، شرکتی را فرض کنیم که یک فارغالتحصیل رشتهٔ نرمافزار را به استخدام خود درآورده است. این خانم/آقای دولوپر وقتی خود را با دولوپر ارشد یا مدیرفنی شرکت مقایسه میکند، تنها چیزی که عایدش خواهد شد ناامیدی است.
در هر دو مورد (بدنسازی و توسعهٔ نرمافزار) راه درست این است که خود را با افرادی مقایسه کنیم که زمان شروع فعالیت حرفهای آنها با چند هفته اختلاف، دقیقاً مشابه ما است. به عبارت دیگر، مقایسه زمانی کارایی خواهد داشت که شرایط رقابت تقریباً برابر باشد (در عین حال، داشتن نیمنگاهی به افراد باتجربه که چند سالی است به صورت حرفهای فعالیت میکنند هم خالی از لطف هم نیست. به عبارت دیگر، با تعامل و برقراری ارتباط با ایشان میتوان اصطلاحاً یکسری Best Practice که ایشان طی سالیان دنبال کردهاند را آموخت و در کار و تمرین خود به کار بست).
بدنسازهایی که رفتار حرفهایها را تقلید میکنند
اتفاق جالبی که گاهیاوقات در باشگاههای بدنسازی میافتد این است که برخی ورزشکاران تازهکار را میتوان دید که علاقهٔ خاصی به تقلید رفتار حرفهایها دارند. اجازه دهید برای روشنتر شدن این مسئله، مثالی بزنیم. به طور مثال، بدنساز تازهکاری را تصور کنید که با قد ۱۶۰ سانتیمتر و وزن ۵۵ کیلوگرم و دور بازوی ۲۵ سانتیمتر، رفتار همباشگاهی خود که ۱۸۷ سانتیمتر قد دارد و وزنش ۱۱۲ کیلوگرم است و دور بازویی برابر با ۵۵ سانتیمتر دارا است را تقلید میکند! به عبارت دیگر، جلوی آینه فیگورهای عجیب و غریب میگیرد که مایهٔ خنده و شادی دیگران میشود و یا چون میبینید که حرفهایها انواع و اقسام پروتئینهای تقویتی استفاده میکنند، وی نیز بیش از آنکه به تمرین توجه کند، هدفش معطوف به تغذیهٔ پس از تمرین (تخممرغ، سیبزمینی، هایپ، پروتئین و ...) است.
این داستان در مورد برخی برنامه نویس ها هم صادق است. در حقیقت، برخی دولوپرهای تازهکار را هم میتوان یافت که بیش از آنکه به بطن کدنویسی (تفکر الگوریتمیک، تفکر خلاقانه، تفکر انتقادی، تحلیل مسئله و غیره) توجه کنند، ظواهر را با تقلید از دیگر برنامه نویس ها در مرکز توجه قرار میدهند. به طور مثال، ابتدا به ساکن استفاده از قهوه را در برنامهٔ غذایی روزانهٔ خود قرار میدهند غافل از اینکه آنقدر فشار کاری روی ایشان نیست که نیاز به شبنخوابی کشیدن داشته باشند و یا وقتی میبینند که دولوپر ارشد شرکت معمولاً اَخم کرده، با کسی صحبت نمیکند و چند ساعت به مانیتور خیره میشود، ایشان هم سعی در تقلید این رفتار میکنند غافل از اینکه همکار ایشان روی پروژهای بسیار پیچیده کار میکند که روزها است به باگی برخورد کرده که در حل آن ناتوان است (توصیه میکنیم برای تکمیل این بحث، به مقالهٔ خودگیکپنداری، خودخَفَنپنداری و خودآسپنداری: سندرمی که برخی دولوپرها به آن دچار میشوند! مراجعه نمایید).
کلام آخر
آنچه در این مقاله مطرح شد به منظور گوشزد کردن یکسری Worst Practice هم به ورزشکاران و هم به دولوپرها بود اما نکتهای که بیشتر باید مد نظر قرار داده شود این است که ما فارغ از کاری که انجام میدهیم و محیطی که در آن قرار داریم، همواره میتوانیم از چیزها و مسائل در ظاهر غیرمرتبط، درسهایی ارزشمند برای موفقیت بیشتر در حرفه و کسبوکار خود بگیریم.
این مقاله، نوشتهی آقای بهزاد مردای در سایت سکان آکادمی می باشد. برای مشاهدهی منبع اصلی مقاله به این لینک مراجعه کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
تأثیرات مثبت آموزش کدنویسی به کودکان
مطلبی دیگر از این انتشارات
5 منبع عالی برای آموزش رایگان لاراول
مطلبی دیگر از این انتشارات
من یک برنامه نویس بی استعدادم؟