?رمزارز، ترید سریع، آسان و امن? ?? داشبورد معاملاتی، رباتهای دستیارترید، سیگنالهای هوش مصنوعی و مشاوره سرمایهگذاری
علم پرایس اکشن چیست؟ (Price Action)
در دنیایی پیچیده، همۀ ما در معرض آن قرار داریم که گاه چنان روی نقشهها متمرکز شویم که از چشمانداز اصلی پیشروی خود غافل شویم. در بازارهای مالی، معیارهای تحلیل تکنیکال مثل همان نقشه هستند. در حالی که به محیط پرنوسان و پویای بازارها فرم میدهند و قیمت بهظاهر تصادفی را قابل تفسیر میکنند، اما ممکن است بیش از حد سادهسازی کنند یا از چیزی که سعی در تحلیلش دارند، چشمپوشی کنند.
شاید برای همین است که عدهای از معاملهگران ترجیح دادهاند با اتخاذ یک رویکرد مینیمالیسم، اغلب یا همۀ معیارهای تکنیکال را دور اندازند و فقط به خودِ حرکت قیمت توجه کنند. این بزرگترین وجه تمایز استفاده از روشهای مبتنی بر علم پرایس اکشن در تحلیل بازارهای مالی و انجام معاملات است.
علم پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن به زبان ساده علم بررسی چگونگی تغییر قیمت یا حرکت قیمت است. تریدر با استفاده از ابزار و مفاهیم پرایس اکشن سعی میکند در درجۀ نخست با چهار دادۀ اصلی حرکت قیمت را رمزگشایی کند و به یک نتیجه دربارۀ حرکت بعدی آن برسد. این دادههای قیمت معمولا در چارت OHLC یا نمودار شمعی نمایش داده میشوند که ابزار اصلی یک تریدر پرایس اکشن است.
پرایس اکشن علمی است که بدون استفادۀ پیچیده از معیارهای تکنیکال و تنها با استفاده از تحلیل حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی قابل اطمینانی برای ورود و خروج سرمایهگذاران میدهد. علم پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال است و بنیانی برای تمام تحلیلهای تکنیکال روی نمودار قیمت هر چیزی است که آزادانه در بازار معامله میشود.
در واقع، از این منظر میگوییم گونهای از تحلیل تکنیکال است که عوامل فاندامنتال را در نظر نمیگیرد. به هر حال پرایس اکشن با سایر روشهای تحلیل تکنیکال تفاوت دارد زیرا فقط بر قیمت فعلی دارایی و رابطۀ آن با گذشتهاش تمرکز دارد.
پرایس اکشن چند عنصر اصلی دارد: روند، سطح قیمت (مقاومت/ حمایت) و پاسخ بازار که به تریدر کمک میکنند الگوهایی برای پیشبینی حرکت بعدی قیمت کشف کند و موقعیتهای خرید و فروش را شناسایی کند.
تفاوت پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال در چیست؟
معیارهای تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکت قیمت یک دارایی، محاسبات و دادههای مختلفی را به کار میگیرند. بر خلاف باور عموم، تحلیل تکنیکال فراتر از محاسبۀ صرفِ یک سری معیار روی نمودار است. هر چیزی که مربوط به قیمت و معاملات یک دارایی باشد در تحلیل تکنیکال میگنجد.
بر عکس، روش پرایس اکشن فقط از حرکت قیمت یک دارایی در طول زمان و دنبال کردن فعالیتهای معاملاتی روی چارت قیمت استفاده میکند. مزیت پرایس اکشن در سادگی آن است.
کدام یک بهتر است؟ تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن؟
به بیان صریح، هیچکدام بر دیگری برتری ندارد و انتخاب به ترجیحات تریدر بستگی دارد. برخی از افراد میتوانند با استفاده از روشهای پرایس اکشن نمودار قیمت را مثل کتاب rwi بخوانند و در طرف دیگر، عدهای با استفاده از معیارهای تحلیل تکنیکال میتوانند فرصتهای پرسود سرمایهگذاری را شکار کنند.
پیشنهاد ما این است که مدتی از داشبوردهای دمو استفاده کنید تا بفهمید کدام رویکرد مناسب شماست. البته بسیاری از معاملهگران موفق، ترکیب پرایس اکشن با برخی معیارهای تکنیکال را توصیه کردهاند.
چرا به علم پرایس اکشن نیاز داریم؟
بسیاری از سرمایهگذاران در بازارهای مالی قسم میخورند که تنها بر اساس پرایس اکشن (رفتار قیمت و سابقۀ قیمتی آن) ترید میکنند. به عقیدۀ آنها، تحلیل تکنیکال نیز به عنوان یک تکنیک عملی از پرایس اکشن گرفته شده زیرا هدف آن در نهایت استفاده از قیمتهای پیشین در محاسبات خود و پیشنهادِ یک تصمیم برای سرمایهگذاری است.
هر معیار تحلیل تکنیکال ساخته شده تا شکلی از ابعاد فنی خاصی از بازارها مثل حجم معاملات، روند و نیروهای بازار نشان دهد. معیارها اما در انجام این کار، از ابعاد دیگری صرف نظر میکنند. برای همین است که معاملهگران اغلب معیارهای تکنیکال مختلف را با هم ترکیب میکنند. به هر حال با تمام اطلاعات وسیعی که از آنها به دست میآید، ممکن است نقاط کوری ایجاد کنند.
برخی حتی گام فراتر نهاده و میگویند معیارهای تکنیکال فایدهای ندارند و تنها خودِ حرکت قیمت است که تصویر واقعی را نشان میدهد. به نظر آنها، تمام معیارهای دیگر به سادگی تفسیرهایی همراه با تأخیر از دادههای اساسی نمودار قیمت هستند و توجه را از شرایط در حال شکلگیری بازار، منحرف کنند.
از طرفی، معیارهای تکمنظوره از جزئیات مهمی چشمپوشی میکنند و از طرف دیگر تنوع و ترکیب معیارها میتواند سناریوهای بازار را تا حدی پیچیده کند که به تفسیرهای متناقض منتج شود و تریدر را به عجز در تحلیل (Analysis Paralysis) برساند.
اما در چارچوب روشهای پرایس اکشن چنین نیست. الگوهای حرکت قیمت در لحظه خود را آشکار میکنند و وضعیت تعادل میان عرضه و تقاضا را نشان میدهند. هر حرکت قیمت رابطه بین خریدار و فروشنده را نشان میدهد. افزایش عرضه قیمت را کاهش و افزایش تقاضا آن را افزایش میدهد. یک تریدر پرایس اکشن همزمان حرکت قیمت را با عوامل مختلف مثل روندها، الگوهای شمعی و سطوح قیمت ارزیابی میکند تا نگرشی کارساز از حرکت بعدی قیمت به دست آورد.
مفاهیم و ابزار اصلی علم پرایس اکشن کدامند؟
علم پرایس اکشن عناصر مفهومی و تجربی گوناگونی دارد. خطوط روند، سطوح حمایت/ مقاومت، پاسخ بازار و الگوهای قیمت روی نمودار شمعی (OHLC) برخی از این عناصر هستند که در ادامه یک به یک بررسی میشوند. اجازه دهید ابتدا مختصر با نمودار شمعی آشنا شویم که این یکی از مهمترین قدمها در جهت فهم پرایس اکشن است.
نمودار OHLC
نمودار OHLC یا نمودار شمعی چیزی جز اطلاعات حرکت قیمت در طول زمان ارائه نمیدهد، برای همین به آن نمودار «لخت» میگویند. چارت OHLC با ثبت پیوستۀ 4 دادۀ قیمت (گشایش، بالا، پایین، خاتمه) در تایمفریم مشخص تولید میشود. نمودار OHLC یک دارایی برای هر تایمفریم ممکن وجود دارند. برای مثال تصویر یک نمودار شمعی BTC/USDT در تایم فریم 5 دقیقه دیده میشود.
هر میلۀ (کندل) سبز و قرمز روی این نمودار OHLC نشاندهندۀ حرکت صعودی و نزولی قیمت در طول تایمفریم است. جدا از این که تایمفریم چهمقدار باشد، هر میله به یک بازه تعلق دارد و 4 دادۀ اصلی دارد: قیمت گشایش (O)، بالاترین قیمت (H)، پایینترین قیمت (L) و قیمت خاتمه (C)
هر کندل از دو قسمت تشکیل شده است. یک بدنۀ مستطیلی که محدودۀ بین دو قیمت گشایش و خاتمه را نشان میدهد. بدیهی است که برای کندل سبز (صعودی، گاوی) ضلع بالایی قیمت خاتمه و ضلع پایین، قیمت گشایش است. یک کندل همچنین دو دسته (سایه) در بالا و پایین دارد که بالاترین و پایینترین قیمت را در کندل نشان میدهند. سایهها، محدودۀ حرکت قیمت و شدت این صعود و نزولها را به تصویر میکشند.
تایم فریم
قواعد و اصول پرایس اکشن در هر تایم فریم دلخواه کار میکنند چون درون خود، قانون فراگیر عرضه و تقاضا دارند. این اصول محدود به زمانی که در آن تحقق مییابند نیستند و همچنین تنها به بازار خاصی تعلق ندارند. شاید از یک تایم فریم به تایم فریم دیگر نیاز به برخی تنظیمات وجود داشته باشد اما قواعد علم پرایس اکشن به همان اندازه که در بازار فارکس قابل اجرا هستند در بازارهای سهام، آتی، کالا، اوراق و ارز دیجیتال نیز کار میکنند.
روندها
روش عمومی توصیف رفتار قیمت در طول زمان، بررسی روندهاست. روند به بیان ساده، جهت حرکت قیمت در یک پنجرۀ زمانی مشخص است. در کل، یک روند صعودی با بالاترین قیمت بالاتر و پایینترین قیمت بالاتر توصیف میشود و روند نزولی شامل پایینترنی قیمت پایینتر و بالاترین قیمت پایینتر است. در نمودار روزانۀ زیر، قیمت در بازۀ 5 ماهه یک روند صعودی آشکار داشته است. به هر حال، این روند صعودی خود از قسمتهایی با روندهای صعودی و نزولی کوتاهمدت تشکیل شده است.
وقتی قیمت در یک محدودۀ قطری بین دو خط موازی باقی بماند، به اصطلاح با کانالهای روند محدود شده است که حدود بالا و پایین روند را نشان میدهد. هر زمان هم که در یک محدودۀ افقی بدون یک روند جهتدار حرکت کند، معروف است که پرایس اکشن در محدودۀ معاملات است. در ترسیم خطوط روند این دو قاعده را به یاد داشته باشید:
- یک خط روند قطری که بازار برای دو مرتبه از آن بازگردد یک خط روند موقت (tentative) است. این خطوط روندهای بالقوه را نشان میدهند اما هنوز مورد تایید و قابل اقدام نیستند.
- خطوط روند مورد تایید (confirmed) سه مرتبه در مقابل عبور قیمت مقاومت کردهاند که این نشانهای از حقیقی بودن روند و واکنش احتمالی بازار به آن خواهد بود.
زمانی که قیمت از یک خط روند مورد تایید بار دیگر باز میگردد، بهترین فرصت برای ترید است. برای مثال، مقدار پایین یک کندل از حد پایین محدودۀ روند اندکی پایینتر رفته و سپس بازگشت کرده است. این یک موقعیت ورود است. البته در رابطه با ترسیم خطوط از اضلاع مستطیل یا ترسیم آنها از دو انتهای دستهها نظرات متفاوتی وجود دارد. به هر حال، تریدر موفق از هر دو روش استفاده میکند.
سطح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت پدربزرگ تمام تحلیلهای تکنیکال نمودار قیمت هستند. ایدۀ کلی این است که سطوحی قبلی قیمت، که به آن رسیده و از آن بازگشت کرده، مقاومت خود را دوباره نشان خواهند داد. به هر حال در نقطهای، قیمت از سد آنها خواهد گذشت. این یعنی بازار حافظه دارد.
یک ویژگی این سطوح قیمتی این است که وقتی قیمت از آنها عبور میکند به قوت خود باقی میمانند فقط نقش عوض میکنند. برای مثال، با کاهش قیمت و شکست سطح حمایت، انتظار داریم که این قیمت تبدیل به سطح مقاومت شود.
قیمت با توجه به سطوح خاصی که در حرکت تاریخی، نقاط بازگشت آن بودهاند رفتار خاصی دارد و اعضای دیگر بازار با لحاظ کردن این موضوع ترید میکنند. زمانی که قیمت دارایی به این سطوح نزدیک میشود، تریدرها منتظر میمانند تا این سطوح تست شوند و قبل از این که به ترید وارد شوند، از جهت حرکت آن مطمئن میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
در کل میتوان الگوهای نموداری پرایس اکشن را به دو قسمت تقسیم کرد:
اول، الگوهای ادامهدهندۀ روند (Continuation) هستند که نشان میدهند یک الگوی چارت در مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه مییابد. الگوهای مثلثهای صعودی یا نزولی، فنجون و دسته، پرچمهای گاوی یا خرسی، پرچمهای سهگوش گاوی یا خرسی برخی از مثالهای این دسته هستند.
دوم، الگوهای بازگشتی (Reversal) هستند که نشان میدهند قیمت دارایی به احتمال زیاد روند جدیدی را در مسیری جدید آغاز خواهد کرد. الگوهای صعودی و نزولی کنج (Wedge)، الگوهای کف و سقف دوقلو و سهقلو (Double and Triple Top/ Bottoms) و الگوهای سر و شانه (Head and Shoulders) برخی از این موارد هستند. مطابق تصویر، الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است.
همچنین یک راه دیگر برای شناسایی الگوهای ادامه و بازگشت استفاده از الگوهای شمعی است. اینها کندلهایی تک، دوتایی و سهتایی هستند که سیگنالی از تغییر جهت یا ادامۀ روند پرایس اکشن میدهند. برخی از محبوبترین الگوهای شمعی، الگوی چکش، چکش وارونه، مرد حلقآویز، ستارۀ دنبالهدار، ستارۀ صبح، سه سرباز سفید، الگوی کندلی پوشا (Engulfing)، الگوی نافذ (Piercing) نام دارند.
اگر میخواهید به تعاریف مختصر و اشکال تمام الگوهای شمعی به صورت یکجا دست یابید میتوانید از این صفحۀ ویکی پدیا استفاده کنید. همچنین پلتفرم تریدینگ ویو (TradingView) یک ابزار رایگان برای جستجوی خودکار انواع الگوی شمعی روی نمودار دارد. کافیست به حساب کاربری خود وارد شوید و از قسمت Technicals و سپس Candlestick patterns الگوی مورد نظر خود را انتخاب کنید.
رخدادهای تکنیکال بازار
قیمتها ممکن است در یک مقطع تکنیکال حساس، مانند نزدیکی سطح حمایت و مقاومت، خط روند، یا الگوی اصلی، مطابق یا عکس انتظار تریدر حرکت کنند. برای تریدر پرایس اکشن، این رویدادها و نتایج آنها اهمیت فراوان دارند. اینها نقاط تاریخی مهم هستند که باید در تنظیمات و تصمیمات معاملاتی آینده لحاظ شوند.
تریدر پرایس اکشن چه کاری انجام میدهد؟
پرایس اکشن با استفاده از نمودارهایی که حرکت قیمت را در به صورت پیوسته در تایم فریم مشخص نمایش میدهند، تفسیر میشود. چارت کندل استیک (نمودار شمعی) ابزاری محبوب برای معاملهگران است که در شناسایی فرصتهای خرید و فروش به آنها کمک میکند.
از آنجا که کندلها واحدهای اساسی در نمودار شمعی هستند، شناخت نقش آنها در داستان کلی قیمت برای یافتن بهترین نقاط ورود و خروج ضروری است. رابطۀ بین 4 دادۀ قیمتی که هر کندل را میسازند و نحوۀ قرارگیری کندلها در کنار هم، سیگنالهای مهمی از مسیر آتی قیمت میدهد.
تریدر پرایس اکشن با کمک الگوهای شمعی، روندهای فعلی را تایید میکنند و نقاط تغییر روند را شناسایی میکند. آنها پرایس اکشن را ارزیابی میکنند و با کمک سایر الگوها و معیارهای تکنیکال تصمیم میگیرند.
برای مثال، تصویر زیر یک تحلیل تکنیکال مبتنی بر علم پرایس اکشن را نشان میدهد. این نمودار چندین رخداد روی نمودار را به تصویر کشیده که از یک فرصت سرمایهگذاری ناب خبر میدهند. خط روند (خط آبی رنگ)، سطح مقاومت (خط زرد رنگ)، الگوی نموداری «کف دوقلو» و الگوی شمعی چکش (Hammer) اجزای این تحلیل بودهاند.
کندلها و الگوهای شمعی نگرش مفیدی از احساسات بازار و فرصتهای بالقوه میدهند اما نباید سیگنال خرید و فروش تلقی شوند. همواره باید آنها را با توجه به زمینه (Context) بنگرید و با سایر معیارها و الگوهای نموداری تکنیکال تاییدشان کنید.
این «زمینه» میتواند هر چیزی باشد. از تحلیل چرخههای بازار گرفته تا الگوهای تکنیکال نموداری مثل روش وایکوف، تئوری امواج الیوت و معیارهای تکنیکال نظیر محدودههای روند، معیار RSI و ابرهای ایچیموکو، هدف کلی، یافتن یک نظم و قاعده در حرکت بهظاهر تصادفیِ قیمت است.
مزایا و معایب پرایس اکشن چیست؟
مزایای Price Action
- پرایس اکشن اجازه میدهد بدون اتکا به اخبار فاندامنتال، معیارهای گیجکننده و سیگنالهای نامعلوم، تریدر سودآوری باشید.
- قیمت به عنوان معیار اصلی تحلیل پرایس اکشن در لحظه الگو میسازد و تفاسیر پرایس اکشن همراه با تأخیر نیستند. بهعبارتی، پرایس اکشن تفسیر مستقیم قیمت است، جای اینکه تفسیر یک تفسیر باشد.
- بدون قیمت، چیزی در بازار مالی قابل تحلیل نیست؛ پس بهتر است فهم عمیق از اساس حرکت و رفتار قیمت پیدا کرد.
- استفاده از علم پرایس اکشن و اصول آن مانعی در برابر سایر روشها و تکنیکهای تحلیل نیست.
- در صورت تسلط بر علم پرایس اکشن میتواند به آسانی و به سرعت شرایط در حال شکلگیری بازار را بفهمید و موقعیتهای ورود و خروج را شناسایی کنید.
- کمک به شناسایی نقاط شکست (Breakout)، بازگشت (Reversal)، سقف و کف (Tops/Bottoms)، حرکتهای انگیزشی و اصلاحی (impulsive/corrective) و محیط کلی بازار که شما را از قرار گرفتن در طرف اشتباه بازار باز میدارد.
معایب (محدودیتها) Price Action
- تریدر پرایس اکشن ممکن است به سادگی برخی از الگوهای قیمت را نادیده بگیرد و در شناسایی موقعیتهای ترید به عجله افتد.
- سیگنالها ممکن است درست قبل از انتشار یک خبر تاثیرگذار صادر شوند و موجب زیان شوند.
- همۀ الگوها در هر مرتبه با یک شکل ظاهر نمیشوند. ممکن است تریدر پرایس اکشن زودتر از موعد اقدام کند یا مدام در جستجوی یک موقعیت ورود یا خروج منتظر بماند.
- پرایس اکشن تا حدودی ذهنی است، یعنی دو تریدر ممکن است یک حرکت قیمت را به گونۀ متفاوتی تفسیر و نتیجهگیری کنند.
- عملکرد پرایس اکشن یک دارایی در گذشته تضمینی برای عملکرد آیندۀ آن نمیدهد. این علم به هیچ عنوان عوامل اقتصاد کلان ، فاندامنتال یا غیرمالی را شامل نمیشود.
- پیشبینی حاصل از ابزار علم پرایس اکشن، سوداگرانه است و هر چه از سایر ابزارها برای تصدیق نتایج آن بکار بگیرید، بهتر است.
جمعبندی
بازارهای مالی جایی برای مبادله هستند و این مبادله ردپایی بر جا میگذارد که علم پرایس اکشن به دنبال آن است: قیمت. الگوهای پرایس اکشن شکل میگیرند چون قیمتهای بازار، تمایل به تکرار دارند. از آنجا که وقتی صحبتِ «پول» در میان باشد، احساسات انسانی قابل پیشبینی است، اقدامات اعضای بازار مرتبا به وقوع الگوهای پرایس اکشن میانجامد که تکرار میشوند.
بنابراین، مهم نیست از چه سیستم تحلیلی یا استراتژی ترید استفاده میکنید، برای تریدر موفقی شدن یا باید علم پرایس اکشن را یاد بگیرید و یا از رباتهای دستیار ترید هوشمند که طبق علم پرایس اکشن سیگنال میدهند و معامله انجام میدهند کمک بگیرید. در این ویدیو توضیح میدهیم که رباتهای تریدر چگونه سیگنال میدهند:
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتریوم یا بیت کوین؟ کدامیک بهتر است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۰ فیلم و کتاب برای درک بهتر بلاکچین و ارزهای دیجیتال
مطلبی دیگر از این انتشارات
صرافی و توکن 1Inch