مساله Weak Subjectivity یا سویه‌گیری خفیف در اتریوم چیست؟

Weak Subjectivity
Weak Subjectivity

سویه‌گیری خفیف یا Weak Subjectivity مفهومی است که ویتالیک بوترین برای بیان الزامی در شبکه‌های بلاک‌چینی که با مکانیزم اجماع اثبات سهام (PoS) کار می‌کنند، مطرح کرده است که به موجب آن نود‌ها برای اینکه دریابند وضعیت کنونی سیستم به چه صورتی است لازم است به دیگر نود‌ها اتکا کنند.

برای اینکه مفهوم Weak Subjectivity را درک کنیم ابتدا می‌بایست ببینیم که Subjectivity و Objectivity در مبحث بلاک‌چین چه معنایی دارند. این مفاهیم مربوط به این ایده هستند که بلاک‌چین به عنوان یک سیستم توزیع یافته و غیرمتمرکز اغلب اوقات بیش از یک زنجیره معتبر را ارائه می‌کند. به عبارت دیگر از بلاک اولیه یا همان جنسیس بلاک تا جدیدترین بلاک در شبکه بلاک‌چین مسیرهای ممکن متعددی وجود دارد و همگی آنها را می‌توان معتبر دانست.

بسته به اینکه بلاک‌چین به چه نحوی طراحی شده باشد، ممکن است نود‌ها همیشه نتوانند به راحتی و به سرعت زنجیره فعال را تشخیص دهند(و اینکه کدام مسیر را باید انتخاب کنند). اگر شبکه بلاک‌چین بیت‌کوین را مد نظر قرار دهیم بیت‌کوین طوری طراحی شده است که اعضای این بلاک‌چین یعنی همان نود‌ها می‌بایست همواره، آن مسیر و زنجیره‌ای را انتخاب کنند که بیشترین حجم کار در آن انباشته شده است. این مسئله چیزی است که به بحث ماینینگ و استخراج مرتبط است و چیزی است که به بیت‌کوین Objectivity یا عینیت گرایی و عدم سویه‌گیری (شخصی) می‌بخشد.

بنابراین می‌توانیم Objectivity یا همان عینیت گرایی در مبحث بلاک‌چین را اینگونه تعریف کنیم: توانایی نود جدید در شبکه برای این که فورا دریابد کدام زنجیره، زنجیره فعال است( که به آن بلندترین زنجیره هم گفته می‌شود). به عبارت دیگر می‌توان گفت Objectivity یا عینیت گرایی در مبحث بلاک‌چین یعنی نود‌های جدید در شبکه بتوانند به راحتی خود را با وضعیت معتبر کنونی سیستم همگام کنند، چرا که تنها یک مسیر وجود دارد که می‌توان آن را بلند ترین زنجیره قلمداد کرد.

از سوی دیگر ممکن است بعضی از شبکه‌های بلاک‌چین Subjectivity یا سویه‌گیری شخصی شدیدی داشته باشند به این معنی که تشخیص مسیر و زنجیره فعال در آنها چندان کار ساده‌ای نیست. عملاً می‌توان گفت که Subjectivity یا سویه‌گیری شخصی مربوط به شبکه بلاک‌چینی است که در آن می‌توان تفسیر‌های (ذهنی و شخصی) متعددی داشت که دلیل عمده این امر آن است که طراحی مکانیزم اجماع آنها به گونه‌ای است که مشروط و موکول به «شبکه اجتماعی»ای هستند که متکی بر تعامل میان نود‌ها است.

در این حالت نود‌ها برای اینکه به اجماع برسند به جای اینکه به قانونی محتوم و قطعی همچون بلند ترین زنجیره (در بیتکوین) اتکا کنند می‌بایست از یکدیگر کمک بگیرند و این چیزی است که به بعضی از شبکه‌های بلاک‌چین تا حدودی Subjectivity یا سویه‌گیری ذهنی و شخصی می‌دهد.

بنابراین می‌توانیم بگوییم Subjectivity یعنی زمانی که نود‌ها برای اینکه دریابند وضعیت کنونی لجر یا دفترکل به چه صورتی است می‌بایست از دیگر نود‌ها اطلاعات دریافت کنند. توجه داشته باشید که این مسئله ربطی به رسیدن به اجماع ندارد بلکه مربوط به این است که کدام زنجیره، زنجیره فعال در شبکه است.

و نهایتاً می‌رسیم به مفهوم Weak Subjectivity که مفهومی است که ویتالیک بوترین آن را بعنوان الزامی برای آن دسته از بلاک‌چین‌ها که با مدل اجماع اثبات سهام (PoS) کار می‌کنند بیان کرده است. به طور خلاصه می‌توان گفت که نود‌های جدید یا نود‌هایی که به مدتی طولانی در شبکه حضور نداشته‌اند و ارتباطشان با آن قطع بوده برای اینکه تشخیص دهند کدام زنجیره، زنجیره فعال است نیاز به Weak Subjectivity یا سویه‌گیری خفیفی دارند.

بنابراین اگر یک نود همواره آنلاین باقی بماند مسئله Subjectivity و سویه‌گیری ذهنی و شخصی برایش مطرح نیست و به سرعت می‌تواند لجر فعال و معتبر را تشخیص دهد اما اگر برای مدتی طولانی آفلاین باشند برای تشخیص لجر معتبر نیاز به اتکا به سایر نود‌ها دارند و این جایی است که مسئله Subjectivity مطرح می‌گردد. البته باز هم این Subjectivity خفیف قلمداد می‌شود چرا که تنها در دو صورت رخ می‌دهد: وقتی نود‌های جدید وارد شبکه شوند و وقتی که نود‌ها برای مدتی طولانی آفلاین شوند.


دوستان لطفا اگه از این مطلب خوشتون اومد حتما برای حمایت پست رو لایک کنید و برای دوستانتون هم فوروارد کنید و صفحه من در توییتر و کانال تلگرام رو هم حتما فالو کنید و عضو بشید. ممنون

صفحه توییتر:

http://twitter.com/BlockchainMag20

کانال تلگرام:

https://t.me/BlockchainMag20