برنامهنویس و تحلیلگر سیستم، علاقمند به فناوری بلاکچین و قراردادهای هوشمند
نهنگهای بیتکوین: از افسانه تا واقعیت!
با دیدن نوشتهای، این توئیت را منتشر کردم:
نهنگ بیتکوین چیست؟ یک موجود فرضی که زمانی که تحلیلگرهای تکنیکال نتوانند آیندهی قیمت را به خوبی پیشبینی کنند، از آن استفاده میکنند.
مارکت میکر نیز نامیده میشود.
تقریباً همان نقش «دشمن» در حوزهی سیاست.
در این باره بعدتر فصلی خواهم نبشت، شاید...
این هم فصلی که بعدتر نبشتم:
آیا واقعا نهنگ بیتکوین وجود ندارد؟
اگر کسانی را که دارای تعداد زیادی بیتکوین (مثلا بیش از هزار) هستند، نهنگ بنامیم، قطعاٌ نهنگهای زیادی در دنیا وجود دارند. یکیش رو که همه میشناسیم حاج آقا ناکاموتو هستند که بیش از یک میلیون بیتکوین دارند.
آیا نهنگها در تعیین قیمت بیتکوین نقش ندارند؟
مانند همهی بازارها هر چقدر فردی بیتکوین بیشتری دارا باشد، توانایی بیشتری برای تأثیرگذاری در بازار دارد. پس نهنگها هم به نسبت داراییشان نقششان در تعیین قیمت میتواند پررنگتر از افراد دیگر باشد.
آیا چون بیتکوین بر بستر بلاکچین است و شفافیت دارد، همهی مبادلات خرد و کلان آن قابل رؤیت است؟
قسمت اعظم مبادلات بیتکوین در صرافیهای متمرکز اتفاق میافتد، مبادلات این صرافیها نیز روی بستر بلاکچین انجام نمیشود و قابل رؤیت نیست. از آن مهمتر نقش خود صرافیها نیز در این مبادلات روشن نیست. پس قسمت عمدهی مبادلات بیتکوین فاقد شفافیت است.
آیا در مجموع نقش نهنگها پررنگتر از نقش افراد عادی است؟
با این که قطعا فردی که هزار بیتکوین دارد، میتواند تأثیر مهمتری در بازار نسبت به فردی که یک بیتکوین دارد، داشته باشد، اما مشخص نیست که مجموع نهنگها در مجموع حجم بیشتری از مجموع دارندگان خرد را دارا باشند. پس نقش مجموع نقش نهنگها نیز لزوماً بیش از نقش دارندگان خرد نیست.
مثال میزنم:
فردی که دههزار بیتکوین دارد، میتواند معادل نقش دههزار نفر که هرکدام یک بیتکوین داشته باشند، اثر داشته باشد.
ممکن است گفته شود آن یک نفر دارای تصمیم مشخص است ولی آن دههزار نفر دارای تصمیم مشخص نیستند. پاسخ این است که مجموع نهنگها هم دارای تصمیم مشخص نیستند.
همان طور که دارندگان خرد دارای تعارض منافع هستند، نهنگها هم دارای تعارض منافع هستند و لزوما با هم همجهت نیستند. اصولا نوسانی که در منحنیهای قیمت دیده میشود، نتیجهی همین تعارض منافع است. پس انداختن مسئولیت تأثیر در قیمت بر گردن نهنگها تفاوت چندانی با انداختنش بر گردن دیگران نداره.
حالا بیایم یه سری بزنیم به تحلیل تکنیکال ببینیم چی هست و کاربردش چیه.
برای پیشبینی قیمت در هر بازاری باید اون بازار و رویدادهاش رو شناخت. برای پیشبینی قیمت سیبزمینی لازمه بدونیم فصل کاشت کیه و فصل برداشت در هر منطقه چه زمانیه و سطح زیر کشت سیبزمینی در هر منطقه چقدره و هزینهی حمل تا مقصد چقدره تا بتونیم قیمت سیبزمینی رو در مقصد با دقت خوبی پیشبینی کنیم.
اون وقت کسی که تخصصش پیشبینی قیمت سیبزمینی باشه دیگه نمیشه ازش برای پیشبینی قیمت آلومینیوم استفاده کرد. تحلیل فاندامنتال هر کالا تخصص خودش رو داره. ولی اومدن دیدن قواعدی در رفتار مشتریها هست که در همهی بازارها مشترکه و با اون قواعد میشه با دانستن سابقهی قیمت و حجم معاملات با تقریب خوبی در خیلی از بازارها قیمتها رو پیشبینی کرد.
این جوری تحلیل تکنیکال متولد شد. ولی در تحلیل تکنیکال با عوامل انسانی سر و کار داریم. مثلا اگر اومدیم پیش بینی کردیم که قیمت طلا در یک ماه آینده دو برابر میشه، و این تحلیل مورد قبول همه بود، اون وقت آیا میشه از این سیگنال، عملا برای کسب سود استفاده کرد؟ در بسیاری از مواقع خیر.
چرا؟
چون الآن همه میخوان بریزن تو بازار طلا بخرن، دارندگان طلا هم نمیخوان الآن بفروشن، چون میخوان نگه دارن یک ماه دیگه بفروشن. پس خود این تحلیل بدون هیچ عامل دیگری باعث افزایش قیمت خیلی زودتر از یک ماه آینده میشه و کسی نمیتونه به قیمت الآن طلا رو بخره. وقتی هم قیمت طلا دو برابر شد، همه میخوان بفروشن و خریداری نیست و این باعث کاهش قیمتش میشه! عملا سود چندانی نصیب کسی نمیشه!
پس تحلیلهای خیلی کار درست که مورد قبول همه باشن، خودشون باعث میشن که درست کار نکنن. اینه که آدمهایی که زمانی در بازار بیتکوین پیشبینیهاشون رد خور نداشت به جایی میرسن که عملا پیشبینیهاشون اتفاق نمیفته! لاوروف رو که یادتون هست احیانا؟
حرف حسابم چیه؟
میخوام بگم تحلیل تکنیکال به شدت وابسته به پارامترهای انسانیه و چه بسا خود تحلیل هم روی قیمت اثر داشته باشه. پس:
اولا: تحلیل کاملا صادق بیمعنیه.
ثانیا: هر روش تحلیلی حتی اگر در زمان خودش تا حدودی جواب بده، بعد از مدتی از کار میافته. پس روشهای تحلیل تکنیکال خیلی بیش از علوم دیگه نیاز به نوسازی دارند و گرنه اصلا جواب نمیدن.
نتیجه:
اگر میبینین تحلیلها درست جواب نمیدن، علتش دقیقا همین عوامل بالا است. انداختن موضوع گردن نهنگها و بازارسازها معناش اینه که بیاین وسط تحلیل تکنیکال، اخبار فاندامنتال رو دلیل این بیارین که چرا تکنیکال کار نمیکنه.
مگه قرار نبود تحلیل تکنیکال شما، کمک فاندامنتال باشه؟ انداختن تقصیر گردن رویدادها دقیقا معناش اینه که تحلیل شما با فاندامنتال همجهت نیست.
حالا سؤال:
آیا نمیشه یه نهنگ بیاد قسمتی از داراییشو به قیمت نازل بفروشه تا جو درست کنه و قیمت رو بیاره پایین؟پاسخ: حتما ممکنه. اما قرارمون این بود که تحلیل تکنیکال، واکنش قیمت رو به رفتار افرادی رو که در بازار به قصد کسب سود معامله میکنند، پیشبینی کنه.
اگر نمیتونه پیشبینی کنه معنای دقیقش اینه که روش تحلیلش مشکل داره. اون رو بازنگری کنین. نه این که بگین چون یه نهنگ این کار رو کرده نمیشه پیشبینی کرد.
ضمنا:
تأثیر نهایی نهنگها در نهایت با سایر دارندگان فرق چندانی نداره. حساب اونها رو جدا کردن کار اونهاییه که تحلیلشون کار نمیکنه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای استفاده از عیدی NFT
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی محبوب ترین الگوریتم های رمزنگاری متقارن و نامتقارن
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی DOM در جاوااسکریپت، آموزش متد querySelector