آیا ایده استارتاپی شما موفق می شود؟

اینکه هر روز با چندتا استارتاپ و بیزنس توی فیلدها و مرحله های مختلف در ارتباط هستم و باهاشون در مورد چالش هاشون و گام بعدی که باید بردارند صحبت می کنم خیلی جالب و هیجان انگیزه. ازون جالب تر اینه که یه جایی توی مسیر مشاوره و راهنمایی دادن به اون افراد خودتم باهاشون هم مسیر می شی و دغدغه هاشون یاداور خیلی از لحظات گذشته و خاطره های خود ادم می شه. انگار که اون ادم ها که خیلی هاشون حتی ازم بسیار با تجربه تر و توی زمینه کاری خودشون آگاه ترن بهم اعتماد می کنن٬ منو توی جرنی شون شریک می کنن و به نظراتم گوش می دن و باور دارن که می تونم کمکشون کنم.

کارافرینی یک فرایند بی نهایت اموزنده هست٬ برای همه ی افرادی که درگیر قضیه هستند فارغ از اینکه مسئولیتشون چیه و کجای کار رو دستشون گرفتن. و این مسیر یادگیری واقعا انتها نداره و هرروزی ممکنه که با یک اتفاق تازه غافلگیرت کنه٬ اتفاق هایی که ناشی از تصمیم گیری های تو یا دیگران هستند و یا اتفاق هایی که کاملا خارج از کنترل ادم رخ می دن.

از حدود هفت ماه پیش که کار جدیدم رو توی یک مرکز شتابدهی (Business Accelerator) در انتاریوی کانادا شروع کردم٬ جدای دفترهای کاری و فایل های نوت برداری از جلسه هام٬ یه دفترچه کوچیک گذاشتم کنار دستم و نکات جالب و اموزنده یا مثلا اسم کتابهایی رو توی میتینگ ها می شنوم توش یادداشت می کنم. همین کار باعث شد که اخیرا توجهم به این جلب بشه که یه سری مسایل و سوال ها به شدت توی جلسه هایی که مخصوصا با استارتاپ ها دارم پرتکرارن و دغدغه ی خیلی از گروه ها و افراد هستن٬ سوال هایی که در ابتدا شاید خیلی ساده به نظر برسن اما می شه فهمید که برای کسایی که واقعا در مسیر ساختن یک بیزنس هستند چالش برانگیزن و می تونن گیج کننده باشن. همزمان با کار کردن روی پروگرمینگ یه برنامه هفتگی درمورد سوال های گاها ابتدایی و البته پرتکرار برای استارتاپ های مرکز شتابدهی مون تصمیم گرفتم که هرازگاهی مواردی رو که در طول روزم حین صحبت با استارتاپ ها بهشون بر می خورم اینجا بنویسم٬ شاید که برای شما هم جالب باشه و یا اگر کسی داره روی بیزنس خودش کار می کنه یه جایی از مسیر به دردش بخوره.

یکی از اساسی ترین سوال ها و بحث هایی که همون اول کار پیش میاد اینه که اصلا ایا این ایده خوبه؟ این ایده پتانسیل اینکه به درامد برسه رو داره؟ کسایی هستن که بخوان از نتیجه نهایی ایده ما استفاده کنن؟ ایا این ایده اصلا قابلیت پیاده سازی داره؟

حدود ۸ میلیارد ادم روی کره زمین وجود داره که حتی اگر درصد خیلی کمی شون مثل من و شما باشن که در طول شبانه روز دست کم صد تا ایده ریز و درشت بیزنسی و اقتصادی از ذهنشون عبور می کنه بدون انجام دادن هرگونه عملیات ریاضی می شه فهمید که تعداد خیلی زیادی ایده در هر ثانیه تولید می شن. ولی چی می شه یه سری ازون ایده ها واقعا تبدیل به بیزنس می شن؟ و واقعا هم منظورم بیزنس های یونیکورن و ایده هایی مثل اوبر و فیسبوک و … نیستا٬ بیزنس هایی که به طور خیلی نرمال به یه درامد نرمال می رسن و به مرور ممکنه که گسترش هم پیدا بکنن و با یه شیب منطقی و گاهی هم غیر منطقی شروع به رشد کنن.

توی همین چند ماه با حدود ۳۰ تا استارتاپ جلسه مشاوره داشتم که بحث اصلی سر این بود که این استارتاپ ها بدون اینکه مطمئن بشن که ایده شون چقدر توی بازار واقعی ممکنه مشتری جذب بکنه توی مسیر ساخت محصول نهایی پیش رفته بودن و کلی زمان و سرمایه صرف کرده بودن. این اشتباه ها مخصوصا بین استارتاپ های حوزه نرم افزار و اپ خیلی پیش میاد. گروه به یه ایده ای می رسن و به نظرشون خیلی جالب میاد و اتفاقا برای خود افراد خیلی محصول کاربردی هست و شروع می کنن به کد زدن بدون اینکه اول روی یه پروتوتایپ ساده Figma نظر کاربران احتمالی رو بپرسن و بعد از مدتی با محصول اماده می شده و نمی تونن براش بازاری پیدا کنن و از طرفی بازگشت به عقب و تغییر طرح هم براشون مشکل و نامطلوبه چون که تا همینجای کار هم کلی هزینه و زمان صرف کردن. و این می شه یه موضوعی که حتی مشاور ها هم به سختی می تونن کمک کنن چون عموما افراد ذهنشون به پیشنهاد ها باز نیست و کاملا هم روشن و قابل درکه که چرا نیست!

برای جواب دادن به سوال هایی که بالاتر مطرح شد چندتا ابزار اصلی وجود داره: مارکت ریسرچ اولیه و ثانویه (primay and secondary)٬ بررسی کاربرد خدمات یا محصولی که قراره ارایه کنیم٬ بررسی رقبا و سهمشون از بازار٬ بزرگترین چالش هایی که ممکنه سرراهمون قرار بگیرن٬ تکنولوژی و یا منابع مورد نیاز و اینکه تامین شون چقدر شدنی هست٬ ریسک های مختلف و زمانبندی و … . گاهی افراد اونقدر مجذوب ایده و راهکارشون می شن که فراموش می کنن نیاز سنجی رو درست انجام بدن و یا اینکه به خاطر علاقه شون به محصولشون نمی تونن بی طرفانه بررسی های لازم رو انجام بدن.

مهمه که بپذیریم راهکاری که به نظر ما کاربردی خلاقانه هست لزوما به نظر بقیه هم عالی نیست. قاعدتا نمی شه انتظار داشت که همه از ایده ما به وجد بیان و لازم هم نیست که همه مردم جزو کاربرهای پلتفرم ما و یا استفاده کننده محصول ما باشن٬ اما باید حداقل یه گروه مخاطب خوب و معقول داشته باشیم و افرادی باشن که بخوان نتیجه ی ایده ما رو استفاده کنن و براش هزینه پرداخت کنن. پس باید سعی کنیم که هرچقدر هم که ایده مون رو دوست داریم ذهنمون رو به روی فکت ها و نتیجه بررسی ها باز نگه داریم و پذیرای نظرهای ادم های دیگه باشیم و نهایتا تکه های پازل بررسی هارو به صورت منطقی کنار هم بچینیم و نتیجه گیری کنیم.

در آینده به طور خلاصه اما با جزییات بیشتری در مورد اینکه چطوری بفهمیم که ایده ای که داریم چقدر شانس موفقیت داره و چه کارهایی انجام بدیم که این تقریب هرچه نزدیکتر به واقعیت باشه بیشتر می نویسم و راهکارهایی رو که وجود دارن معرفی می کنم.