روزهای بی آینه


https://taaghche.com/book/42565

«روزهای بی آینه» خاطرات منیژه لشکری همسر آزاده خلبان شهید «حسین لشکری» به قلم «گلستان جعفریان» است؛ این کتاب توسط انتشارات «سوره مهر» منتشر شده است.

این کتاب درباره...

این کتاب حاصل گفتگوی «گلستان جعفریان» با همسر یکی از مهم‌ترین سوژه‌های دفاع مقدس کشور است. شهید حسین لشکری قطعاً یکی از اسطوره‌های بزرگ ما در جنگ به شمار می‌رود و بسیاری از مردم در حالی او را قهرمان ۱۸ سال مقاومت در اسارت می‌دانند که از زندگی شخصی او بی‌خبر هستند. جعفریان با هوشمندی به زندگی حسین لشکری از دریچهٔ نگاه همسرش نزدیک شده است.

این کتاب را بخوانید چون...

«روزهای بی آینه» لحن صادقانه‌ای دارد و برخلاف جریان آب شنا می‌کند. تصویر ذهنی ما از قهرمانان ملی کشورمان عموماً تصویری رؤیایی و فانتزی و آغشته به‌نوعی رمانتیک بازی است. این کتاب ما را به روی زمین می‌آورد و آیینه‌وار نشان می‌دهد که قهرمان شدن اگرچه امری هیجانی و ماجراجویانه است اما می‌تواند استخوان شما را خرد کند.

این کتاب را توصیه می‌کنم به...

من این کتاب را به همه مردم توصیه می‌کنم، چه زن و چه مرد باید این کتاب را بخوانند. منیژه و حسین چند بار در زندگی همدیگر را از دست می‌دهند و باز به دست می‌آورند. این زن چهارده سال را در بی‌خبری و انتظار مطلق سپری می‌کند. پس از اعلام اسارت همسر، سه سال دیگر طول می‌کشد تا دیدار میسّر شود. شاید سخت‌ترین روزهایی که آن‌ها در زندگی‌شان تجربه می‌کنند روزهایی است که حسین باشکوه به ایران برمی‌گردد. اما آن‌ها متوجه می‌شوند که در دنیای متفاوت ذهنی زندگی می‌کنند. آن‌ها حالا باید دوباره برای درک متقابل یکدیگر سخت تلاش کنند.

این کتاب به ما کمک می‌کند که...

این کتاب یک الگوی فوق‌العاده برای نویسندگان و ناشران ادبیات پایداری است. امیدوارم آن‌ها بیش از این به تولید کتاب‌های صورتی دامن نزنند. متأسفانه بخشی از آن‌ها برای فروش بیشتر چیزی را ترویج می‌کنند که همهٔ حقیقت نیست. زندگی منیژه لشکری یک زندگی شش پاره است. معتقدم اگر در هر کدام از این شش مقطع به سراغ او می‌رفتیم کتابی نوشته می‌شد که با مقطع دیگر از زمین تا آسمان فرق می‌کرد.

اگر بخواهم درباره کتاب خیلی کوتاه برای شما توضیح بدهم باید بگویم که...

این کتاب به ما کمک می‌کند درک درستی از زندگی همسران شهدا پیدا کنیم. روزهای بی آینه تلاش کرده همهٔ حقیقت را بگوید و از روایت گزینشی، رمانتیک و رویاپردازانه دوری کند. منیژه لشکری نمی‌تواند با جنگ کنار بیاید. جنگ جلوی زندگی آرام و عاشقانهٔ او را گرفته است. حسین را با بی‌رحمی از او ستانده. اما او تلاش می‌کند خودش را دوباره پیدا کند و به زندگی معنایی جدید بدهد. او پای هدفی ایستاده که شاید آن را قبول ندارد. اما آن‌قدر مردانه ایستاده که امثال من باید تمام‌قد به احترامش بایستیم و هماره او را ستایش کنیم.

این پاراگراف از کتاب را خیلی پسندیدم...

برادر بزرگم که همیشه در شلوغی و جمع متوجه من بود آمد سراغم و گفت: «منیژه چرا نشستی؟ بلند شو!» زیر بغل مرا گرفت و با صدای بلند گفت: «لطفاً برید کنار! اجازه بدید همسرش اون رو ببینه!» دریای جمعیت کنار رفتند و راه را برای من باز کردند. خبرنگارها با دوربین‌هایشان دویدند. روبه روی‌هم قرار گرفتیم. دست مرا گرفت و گفت: حالت چطوره؟ گفتم خوبم! پیشانی‌ام را بوسید و یک‌دفعه سیل جمعیت من و حسین را از هم جدا کرد.

لینک کتاب صوتی روزهای بی آینه

https://taaghche.com/book/42565

#تو_هم_بخوان
#با_من_بخوان