ناتمامی و روز حلزون

قبل از معرفی کتاب می‌خواهم به این بپردازم که چرا باید ایرانی بخوانیم.

دلایل زیادی وجود دارد، هم به خاطر خودمان هم به خاطر نویسنده‌هایی که سعی می‌کنند فرهنگ این کشور را ارتقا دهند باید ایرانی بخوانیم.(وقتی می‌گویم ایرانd منظورم چه فارسی زبان که شامل ایران و افغانستان می‌شود ، چه کُرد زبان، چه آذری زبان و چه هر زبانی که بشود خواند.)

خب راستش را بخواهید من هم می‌دانم در خیلی از مواقع هنر رمان‌نویسی در ایران در حد و اندازه جهان نیست و خب ما هنوز خیلی راه داریم تا در عرصه جهانی جای خود را پیدا کنیم، اما از طرفی هم رمان‌هایی مثل آناکارنینا و صد سال تنهایی، پیرمرد و دریا و همه اسامی متداولی که می‌شنویم شاهکار جهانی هستند و اصلا جای قیاس با رمان یک نویسنده تازه‌کار ایرانی را ندارند.

و تازه خواندن این کتاب‌ها نه که بد باشد، اما سودی هم برای خود ما ندارد. خود ما که می‌گویم منظورمان فرهنگ و هنر و تجربه زیستی جمعی ماست.

حس مشترک و لمس شخصیت‌های کتاب ایرانی و برهه‌های تاریخی مدنظر نویسنده برای ما چه بسا ساده‌تر از پیدا کردن حس مشترک با شوروی تزاری و کوبای کمونیستی و آمریکا و اروپا است.

پس در کنار آثار بزرگ جهان، خواندن کتاب‌های ایرانی ارزش بیشتری نداشته باشد، کمتر نیست.


حالا برویم به سراغ معرفی آخرین کتابی که خواندم!

روز حلزون، نوشته زهرا عبدی، سال نشر ۱۳۹۲، نشر چشمه
لینک کتاب در طاقچه
روز حلزون
روز حلزون

خب به واسطه خواندن رمان ناتمامی، رمان دوم زهرا عبدی به خواندن آثار این نویسنده راغب شدم.

ناتمامی، نوشته زهرا عبدی، سال نشر ۱۳۹۵، نشر چشمه:
لینک کتاب در طافچه

اول در مورد ناتمامی این توضیح را بدهم که کتاب از کلیشه‌های جنسیتی دور است. در واقع اگر شما کتابی از نویسندگان زن ایرانی خوانده باشید بدون شک هویت جنسی آنها در صفحهِ صفحه‌ی کتاب بیرون می‌زند و نویسنده زن اکثرا به هویت جنسیتی و این شانس که می‌تواند زنانه به موضوعات بپردازد چنگ می‌زند که با تکرار بیش از حد آن اثر به یک نوع (ببخشید از کلمه بدی استفاده می‌کنم، اما...) لوس بازی ادبیاتی تبدیل می‌شود

اما در رمان ناتمامی، موضوع کتاب، موضوعی انسانی است با این تفاوت که راوی آن زن است. ما به زندگی او نزدیک می‌شویم و دغدغه‌هایش را درک می‌کنیم(گرچه به نظر من دلیل حجم عصبانیت راویِ سولماز را خیلی هم نمی‌توانیم بفهمیم).

اما در صفحه صفحه کتاب می‌شود متوجه شد که نویسنده برای نزدیکی به سوژه چقدر تلاش کرده و حتی مطمئنا برای لمس اتفاقات تجربه‌های جدیدی کسب کرده است.

ناتمامی کتابی خوب، با تعلیق درست، شروع درخشان، فیدبک و بازی با زمان درست است، گرچه باز هم می‌گویم که خشم بیش از حد راوی را نمی‌فهمم و لحن و زبان شخصیت چندان هم خوب از کار در نیامده. نمره این کتاب از نظر من ۴ از ۵ است. اگرچه کتاب ناتمامی نامزدِ مرحله‌ی پایانیِ جایزه‌ی «احمد محمود» شد و در جایزه‌ی ادبی هفت‌اقلیم سال ۱۳۹۵ به‌عنوان‌ بهترین رمان انتخاب شد.

ناتمامی
ناتمامی


اما در مورد روز حلزون...

در کتاب روز حلزون به نظر من نویسنده فقط عصبانی ، هیجان‌زده و دچار بحران کتاب اول است و خواننده را مجبور می‌کند تهوع ذهنی خود را بخواند. عصبانیتش ساختگی است و زمینه‌ای برای این خشم ندارد. در واقع شخصیت‌های داستان بازیگرانی هستند که بازی‌شان از صفحه بیرون می‌زند.

شخصیت‌های اصلی، شخصیت‌های روان‌پریشی هستند که به زور نویسنده روان‌پریش شده‌اند، مانند ضعفی که در مورد ناتمامی هم تکرار شده نویسنده به زبان شخصیت‌ها و لحن مناسب و جداگانه هر یک نمی‌رسد؛ به طوری که لحن صحبت شخصیت دختر کارمند سی ساله هیچ تفاوتی با لحن استاد زن چهل و اندی ساله ندارد.

اما با این حال زهرا عبدی نویسنده زن قابل احترام و خوبی است، فن داستان گویی را از استاد خود محمدحسن شهسواری، خوب یاد گرفته است، شما را با خود همراه نگه می‌دارد و از همه مهمتر با خواندن آثارش و نقد صحیح، ضعف‌های خود را رفع می‌کند . همانطور که از روز حلزون تا ناتمامی تفاوت شگرفی در داستان دیده می‌شود.


گرچه روز حلزون را دوست نداشتم، اما از امتیاز اعتبار این پست می‌خواهم کتاب آخر او یعنی کتاب «تاریکی معلق روز» را بخرم و گرچه تا به حال از کتاب صوتی استفاده نکردم اما این کتاب را ۳ نفر همزمان با هم خوانده‌اند و فکر کنم ‌شباهت به تئاتر داشته باشد:

تاریکی معلق روز، نوشته زهرا عبدی، سال نشر ۱۳۹۷
لینک نسخه صوتی کتاب در طاقچه

و البته این را هم بگویم که شاید فقط این من باشم که با کتاب روز حلزون ارتباط نگرفته‌ام و شاید اگر شما بخوانید دوستش داشته باشید. اما پیشنهاد صد در صد من به شما، بخصوص اگر دختر هستید، ناتمامی است.