درود ، من یک کتابخوان هستم .
"وقتی گم شدی، ولی حال میکنی: ۵ جمله سهزبانه که سفرتو رو دوست داشتنی میکنه !"

توی یه رستوران در برلین، وقتی دوستت چیزی رو سفارش داد و تو هم میخوای همون رو بخوری، نمیتونی بگی: «من هم به همین اشاره دارم!»
باید بگی: "Ich nehme dasselbe!" — یعنی دقیقاً مثل یه بومی.
توی این مقاله، ۵ جملهٔ روزمره از انگلیسی، آلمانی و فارسی رو یاد میگیری که توی رستورانها واقعاً کاربرد دارن — از گرسنگی تا حساب کردن !
🔹 ۱. وقتی گم شدی، ولی حال میکنی
🇬🇧 انگلیسی:
"I'm totally lost, but I'm vibing with it!"
معنی: کاملاً گم شدم، ولی دارم لذتش میبرم!
💡 نکته: "Vibing" یعنی در حال لذت بردن از لحظه بودن — حتی اگر گم شده باشی.🇩🇪 آلمانی:
"Ich hab’ komplett die Orientierung verloren, aber ich genieße es!"
معنی: کاملاً جهتیابیام رو از دست دادم، اما دارم لذتشو میبرم!
💡 نکته: در آلمانی "genießen" (لذت بردن) حس مثبت جمله رو منتقل میکنه.🇮🇷 فارسی:
"کاملاً گم شدم، ولی دارم لذتشو میبرم!"
معادل عامی: "گم شدم، ولی چیزی نداره، دارم حال میکنم!"
🔹 ۲. وقتی گرسنهای و میخوای یه چیزی بخوری
🇬🇧 انگلیسی:
"I'm starving! Let’s grab a bite."
معنی: دارم از گرسنگی میمیرم! برویم یه چیزی بخوریم.🇩🇪 آلمانی:
"Ich verhungere! Lass uns was essen gehen."
معنی: دارم از گرسنگی میمیرم! برویم یه چیزی بخوریم.🇮🇷 فارسی:
"دارم از گرسنگی میمیرم! برویم یه چیزی بخوریم."
معادل عامی: "گرسنهام، یه چیزی سریع بخوریم!"
🔹 ۳. وقتی منظره عکسخوبی میگیره
🇬🇧 انگلیسی:
"This view is Instagrammable!"
معنی: این منظره عکسخوبی میشه!🇩🇪 آلمانی:
"Die Aussicht ist perfekt für Instagram!"
معنی: این منظره برای اینستا عالیه!🇮🇷 فارسی:
"این منظره عکسخوبی میشه !"
معادل عامی: "اینجا واقعاً عکس میشه !"
🔹 ۴. وقتی با یه نفر همصحبت میشی و جور میاید
🇬🇧 انگلیسی:
"We hit it off instantly!"
معنی: همین اول کار با هم جور شدیم!🇩🇪 آلمانی:
"Wir haben uns sofort verstanden!"
معنی: همین اول با هم رفیق در آمدیم!🇮🇷 فارسی:
"همین اول کار با هم جور شدیم!"
معادل عامی: "همین اول کار با هم جفت شدیم!"
🔹 ۵. وقتی یه بلیط ارزون گیر آوردی
🇬🇧 انگلیسی:
"I snagged a cheap flight!"
معنی: یه بلیط ارزون گیر آوردم!🇩🇪 آلمانی:
"Ich hab’ einen günstigen Flug ergattert!"
معنی: یه پرواز ارزون پیدا کردم!🇮🇷 فارسی:
"یه بلیط ارزون گیر آوردم!"
معادل عامی: "بلیط ارزون گیرم آوردم!"
✅ نتیجهگیری:
زبان سفر، زبان رسمی نیست. زبان سفر، زبان احساس، لحظه و ارتباط است.
با یادگیری چند جملهٔ کوچک و عامیانه، نه تنها راحتتر ارتباط برقرار میکنی، بلکه مثل یه بومی احساس میکنی.
پس دفعه بعد که سفر میکنی، فقط نقشه نبر، یه دفترچه جمله هم ببر!
یاد بگیرید چطور در سفر با اصطلاحات عامیانه انگلیسی، آلمانی و فارسی صحبت کنید. جملات کاربردی، نکات فرهنگی و تلفظ راحت — برای کسانی که میخواهند مثل یه بومی سفر کنند.
#آموزش_زبان #سفر_و_زبان #آلمانی_انگلیسی_فارسی #عبارات_کاربردی #یادگیری_زبان #سفر_کن_و_یاد_بگیر
این جملات رو یادداشت کن، تمرین کن، و توی سفر امتحانشون کن!
یادت نره جملات رو توی سفر استفاده کردی، تو کامنتها بگو کدوم یکی بیشتر جواب داد!
و اگر هنوز نرفتی، یه ❤️ بزن و بریم سراغ مقالهٔ بعدی: "رستوران بدون استرس با سه زبان!"
اگر دوست داشتی چنین مقالههای کاربردی بیشتری ببینی،ما رو دنبال بکن تا هیچ مقالهای رو از دست ندی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
🎮 ۱۵ بازی جالب برای یادگیری انگلیسی — بدون خستگی و با سرگرمی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش زبان خارجی: از سن کودکی تا بزرگسالی، چه راهی باید رفت؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
درسنامه اصطلاحات روزمره پرکاربرد آلمانی (سطح متوسط)