کاش کسی....

کاش کسی مثل خودم وجود داشت.

تمام و کمال شبیه من ظاهرش چندان اهمیتی ندارد

فقط مثل من فکر کند برایم کافی است

در یک عصر زمستانی سرد،در خانه را بزند و با کوله ای پر از وسیله مرا کنار بزند و داخل شود.

بگوید:بخاریتون کار میکنه دیگه؟

وقتی مرا کنار خودش زیر پتویی کنار بخاری نشاند به کیفش اشاره کند و بپرسد:میدونی داخلش چیه؟

از داخل کیفش بسته بسته چیپس لازانیا و اسنک از شب قبل و نودل در آورد و بگوید:اول از همه آذوقه

دوباره داخل کوله اش فرو برود و کلی نوار vhs بیرون بریزد و بگوید:از فیلم دهه پنجاه میلادی داریم تا دوهزار میتونیم دستگاه پخش کننده رو از انباری در بیاریم و باهم تعمیر کنیم خوش میگذره

درحالی که کتاب هایی را از کوله اش میکشد بیرون بگوید:کل شبو نمیشه فیلم دید که میتونیم کتابم بخونیم

ضبط صوتش را روی زمین اضافه کند:اهنگای کلاسیک گوش میدیم و خیال پردازی میکنیم و چندتا دفتر را جلویم تکان بدهد:میتونیم خیالامونو بنویسیم

صبح که من دوشادوش او هنوز در خوابم،لبخند بزند یکی از ان لقب های من دراوردیش را زمزمه کند و نامه خداحافظی برایم بگذارد و تا شب بعدی برود.